- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست میزان الحکمه ج12
- مناجات امام زين العابدين عليه السلام
مناجات امام زين العابدين عليه السلام



يا كاشِفَ الضُّرِّ و البَلوى مَع السَّقَمِ
و أنتَ وَحدَكَ يا قَيّومُ لَم تَنَمِ
فارحَمْ بُكائي بحقِّ البَيتِ و الحَرَمِ
فمَن يَجودُ علَى العاصينَ بالنِّعَمِ؟! .

اى بر طرف كننده هر گزند و بلا و بيمارى
و تنها تويى، اى قيّوم! كه نخفته اى
به حرمت اين خانه و حرم بر گريه من رحمت آر.
پس چه كسى بر گنهكاران جود و بخشش كند .


و لَو أنّي كَرَبتُ مَعادِنَ حَديدِ الدُّنيا بأنيابي ، و حَرَثتُ أرضَها بأشفارِ عَيني ، و بَكَيتُ مِن خَشيَتِكَ مِثلَ بُحورِ السَّماواتِ و الأرَضينَ دَما و صَديدا ، لَكانَ ذلكَ قَليلاً في كَثيرِ ما يَجِبُ مِن حَقِّكَ علَيَّ .









قالَ : ثُمّ دَخَلَ في الصَّلاةِ ، فلَمّا أن رأيتُهُ قَد هَدَأت أعضاؤهُ و سَكَنَت حَرَكاتُهُ ، قُمتُ إلَى المَوضِعِ الّذي تَهَيّأ مِنهُ للصَّلاةِ فإذا بعَينٍ تَفيضُ بماءٍ أبيَضَ ، فتَهَيّأتُ للصَّلاةِ ثُمّ قُمتُ خَلفَهُ ، فإذا أنا بمِحرابٍ كأنّهُ مُثِّلَ في ذلكَ المَوقِفِ ! فرَأيتُهُ كُلَّما مَرَّ بآيَةٍ فيها ذِكرُ الوَعدِ و الوَعيدِ يُرَدِّدُها بأشجانِ الحَنينِ ، فلَمّا أن تَقَشَّعَ الظَّلامُ وَثَبَ قائما و هُو يقولُ : يا مَن قَصَدَهُ الطّالِبونَ فأصابُوهُ مُرشِدا ، و أمَّهُ الخائفونَ فوَجَدوهُ مُتَفَضِّلاً ، و لَجأ إلَيهِ العابِدونَ فوَجَدوهُ نَوّالاً
فخِفتُ أن يَفوتَني شَخصُهُ ، و أن يَخفى علَيَّ أثَرُهُ ، فتَعَلَّقتُ بهِ ، فقُلتُ لَهُ : بالّذي أسقَطَ عنكَ مَلالَ التَّعَبِ ، و مَنَحَكَ شِدَّةَ شَوقِ لَذيذِ الرَّعَبِ .




او سپس به نماز ايستاد و وقتى ديدم اعضاى بدن و حركاتش كاملاً آرام گرفت، به طرف محلّى كه در آن جا براى نماز آماده شد، رفتم، ناگاه چشمم به چشمه اى افتاد كه از آن آبى سفيد مى جوشيد. من هم خودم را براى نماز آماده كردم و سپس پشت سر او ايستادم. يكدفعه محرابى ديدم كه گويى در آن جا براى او ساخته شده بود! ديدم به هر آيه اى كه در آن وعده و وعيد داده شده است، مى گذرد آن را با ناله هاى سوزناك تكرار مى كند. چون تاريكى شب برطرف شد، برپا خاست و گفت : اى كسى كه جويندگان قصد او مى كنند و با راهنمايى او بدو مى رسند و بيمناكان به درگاهش روى مى آورند و از فضل و بخشش او بهره مند مى شوند و عابدان به او پناه مى برند و پر داد و دهشش مى يابند
من ترسيدم كه او را از دست بدهم و نشانش را گم كنم. لذا به او چسبيدم و گفتم : تو را به آن كسى كه رنج خستگى را از تو زدود و چنين شوق و اشتياقى به تو بخشيد، سوگندت مى دهم كه مرا در زير بال رحمت و سايه مهر خود در آورى؛ زيرا كه من گم شده ام و من ديدم كه چه كردى و شنيدم كه چه گفتى. او گفت : اگر براستى توكّل داشتى هيچ گاه گم نمى شدى. حالا پى من را بگير و دنبالم بيا. وقتى زير آن درخت رسيد دستم را گرفت. به نظرم رسيد كه زمين زير پايم حركت مى كند. سپيده صبح كه سرزد، به من گفت : بشارت باد تو را. اين مكّه است. حمّاد مى گويد : من هياهو را شنيدم و جاده را ديدم. به او گفتم : تو را به آن كسى كه در رستاخيز و روز تهيدستى اميدت به اوست، سوگندت مى دهم كه بگو كيستى؟ گفت : حال كه سوگندم دادى، من على بن الحسين بن على بن ابى طالب هستم ، صلوات اللّه عليهم .

فأينَ رجائي؟! ثُمّ أينَ مَحبّتي؟!
و ما في الورى خَلقٌ جَنى كجِنايَتي!
ثُمّ بكى و قالَ : سُبحانَكَ تُعصى كأنّكَ لا تَرى ، و تَحلُمُ كأنّكَ لَم تُعْصَ ، تَتَوَدَّدُ إلى خَلقِكَ بحُسنِ الصَّنيعِ كأنَّ بِكَ الحاجَةَ إلَيهِم ، و أنتَ يا سيِّدي الغَنِيُّ عَنهُم ، ثُمّ خَرَّ إلَى الأرضِ ساجِدا
قالَ : فدَنَوتُ مِنهُ و شُلتُ بِرأسِهِ و وَضَعتُهُ على رُكبَتي و بَكيتُ حتّى جَرَت دُموعي على خَدِّهِ ، فاستَوى جالِسا و قالَ : مَنِ الّذي أشغَلَني عَن ذِكرِ ربِّي ؟! فقلتُ : أنا طاووسٌ يا بنَ رَسولِ اللّه ِ، ما هذا الجَزَعُ و الفَزَعُ ، و نَحنُ يَلزَمُنا أن نَفعَلَ مِثلَ هذا و نَحنُ عاصُونَ جانُونَ ؟! أبُوكَ الحُسينُ بنُ عليٍّ ، و اُمُّكَ فاطِمَةُ الزَّهراءُ ، و جَدُّكَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله !
قالَ : فالتَفَتَ إلَيَّ و قالَ : هَيهاتَ هَيهاتَ يا طاووسُ ، دَعْ عَنّي حَديثَ أبي و اُمِّي و جَدِّي ، خَلَقَ اللّه ُ الجَنَّةَ لِمَن أطاعَهُ و أحسَنَ و لَو كانَ عَبدا حَبَشيّا ، و خَلَقَ النّارَ لِمَن عَصاهُ و لَو كانَ ولَدا قُرَشيّا ، أ ما سَمِعتَ قولَهُ تعالى : «فإذا نُفِخَ في الصُّورِ فلا أنْسابَ بَيْنَهُم يَوْمَئِذٍ و لا يَتَساءلونَ» .


پس اميد من و محبّت من [به تو] چه مى شود؟
در ميان مردمان، گنهكارى چون من يافت نمى شود.
دوباره گريست و گفت : سبحانك! چنان از تو نافرمانى مى شود كه انگار ديده نمى شوى و چنان بردبارى نشان مى دهى كه گويى نافرمانى نمى شوى. با نيكوكارى به بندگانت، اظهار دوستى و محبّت مى كنى چندان كه گويى تو به آنان نياز دارى، در حالى كه تو، اى آقاى من! از آنان بى نيازى. حضرت سپس به سجده افتاد
طاووس مى گويد : به حضرت نزديك شدم و سرش را بلند كردم و روى زانوهايم گذاشتم و چندان گريستم كه اشك هايم روى گونه اش سرازير شد. حضرت برخاست و نشست و فرمود : اين كيست كه مرا از ياد پروردگارم باز داشته است؟ عرض كردم : يا بن رسول اللّه ! من طاووس هستم. اين جزع و فزع براى چيست؟ ما گنهكاران و نافرمانان بايد چنين كارهايى بكنيم، نه شما كه پدرت حسين بن على، مادرت فاطمه زهراء و جدّت رسول خدا صلى الله عليه و آله است!
حضرت رو به من كرد و فرمود : هيهات، هيهات، اى طاووس! سخن از پدر و مادر و جدّم براى من مگو. خداوند بهشت را براى كسى آفريده كه اطاعتش كند و كار نيك انجام دهد، هر چند غلامى حبشى باشد و دوزخ را براى كسى خلق كرده كه او را نافرمانى كند، هر چند آقا زاده اى قرشى باشد. مگر نشنيده اى كه خداى متعال مى فرمايد : «آنگاه كه در صور دميده شود آن روز ميانشان نسبت خويشاوندى نباشد و از حال يكديگر نپرسند» به خدا قسم كه فرداى قيامت هيچ چيز به كار تو نيايد، مگر كار شايسته اى كه پيشاپيش مى فرستى.






راوی:
مَرَّ برسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله رجُلٌ و هو في أصْحابِهِ، فقالَ بعضُ القَومِ: مَجْنونٌ! فقالَ النّبيٌّ صلى الله عليه و آله: بَلْ هذا رجُلٌ مُصابٌ، إنّما المَجْنونُ عَبدٌ أو أمَةٌ أبْلَيا شَبابَهُما في غَيرِ طاعةِ اللّهِ؛
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با اصحاب خود بود كه مردى به آنان برخورد. يكى از اصحاب گفت: اين مرد ديوانه است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: نه، او آسيبديده است. ديوانه آن مرد يا زنى است كه جوانىاش را در راهى جز طاعت خدا صرف كرده باشد.
مشكاة الأنوار: ص 294 ح 898

- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث

تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685