کتابخانه احادیث شیعه
پرینت احادیث

احادیث امام جواد علیه السلام166 حدیث

امام جواد عليه السلام از شخصيتهاى بنام بنى هاشم بود، او به آقايى و سخاوت مشهور بود، از اين رو «جواد» ناميده شد.
امام جواد عليه السلام فرمود: ما[خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله]خزانه دارانِ علم خدا و غيب و حكمت پروردگاريم. ما جانشينان انبياء الهى و بندگان بزرگواريم.
امام جواد عليه السلام فرمود: با ارزش ترين اعمال شيعيان ما انتـظار فـرج است.
امام جواد عليه السلام فرمود: همانا قائم ما مهدى عليه السلام است كه بر مسلمان واجب است در زمان غيبت او منتظرش باشد و هنگام ظهورش از او اطاعت كند.
از امام جواد عليه السلام نقل شده كه فرمود: ...حضرت داراى غيبتى است كه روزهايش زياد و مدّتش طولانى است. پس افراد مخلص منتظر ظهور او هستند و افراد شكّاك مُنكر او هستند.
گزينش چهل حديث از مجموعه سخنان حكيمانه پيشوايان معصوم عليهم السلام مثل انتخاب چند گوهر از گنجينه عظيم جواهراتى است كه هر يك از ديگرى قيمتى تر و چشمگيرتر و دلرباتر است. كارى است دشوار، امّا محدوديّت «چهل حديث»، خواه ناخواه اين انتخاب سخت را بر انسان تحميل مى كند.
بارى ... وقتى به كلمات نورانى و سرشار از حكمت ائمّه اطهار عليهم السلامنگاه مى كنيم، با يك دنيا «بصيرت» و «معرفت» و «هدايت» روبه رو مى شويم.
بى جهت نيست كه خداوند، آنان را «چراغ هدايت» قرار داده و كلامشان را «نور» و پيامشان را مايه رشد و تربيت ساخته است.
* * *
زندگى، راهى است كه بايد پيمود. در اين مسير، با انسانها، پديده هاى اطراف، حرفها، روحيّه ها، صفات و خصلتها، خوبيها و بديها و ... مواجه مى شويم. اگر بخواهيم راه را درست طى كنيم و به «مقصد» برسيم، بايد به «علامت»ها و «نشانه»ها توجّه كنيم.
اگر چشم دل بگشاييم، جهان هستى سراسر آيه و علامت است، كه هدف و مقصود و مقصد را نشان مى دهد. خود قرآن، از «آيات» تشكيل شده است و در ضمن همين آيات شريفه، آيه ها و نشانه هايى را فرا روى بشر قرار مى دهد.
چقدر «و مِنْ آياته ...» در قرآن است، و نيز «وَآيةٌ لهم». اينها همه براى گشودن چشم بصيرت انسانها به روى نشانه ها و علائم است تا هدف را گم نكنند و بيراهه نروند.
و اگر با وجود اين همه «آيه» كسانى راه را گم مى كنند، بايد ريشه را در كورى چشمِ «آيه بين» جستجو كرد.
اين همه نقش عجب بر در و ديوار وجود
هر كه فكرت نكند، نقش بود بر ديوار * * *
آنچه در اين مجموعه پيش روى شماست، اغلب نشانه هايى در وادى مسائل اخلاقى، تربيتى و اجتماعى است. با مرورى بر احاديثى كه واژه هايى همچون «آيه»، «علامت»، «علامات»، «دليل»، «يُستَدلّ»، «اَماره»، «يُعرف» و ... داشت ـ كه تعداد آنها بسيار زياد بود ـ و نيز احاديثى كه بدون آن تعبيرها، بيان كننده نشانه و علامتى درباره كسان، گروهها، صفات و موضوعاتى بود، اين «چهل گوهر» را برگزيده، تقديم شما شيفتگان معارف وحى و هدايتهاى «اهل بيت» داشتيم.
باشد كه در پرتو جلوه هاى اين سخنان آسمانى، در راه زندگى، مشعل به كف و بينا و هوشيار، گام نهاده، مسير رشد و كمال را طىّ كنيم.
قم ـ جواد محدثى
زمستان 1375

قـالَ اللّهُ تَعـالى:
كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الآياتِ
لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرونَ.
بقره، آيه 266.
خداوند، اينگونه آيات و نشانه ها را براى شما
بيان مى كند، باشد كه انديشه كنيد.
امام جواد عليه السلام فرمود: نعمتى كه سپاسگزارى نشود، همانند گناهى است كه آمرزيده نشود. «يعنى همانطور كه انسان در مورد گناه بازخواست مى شود، در مورد نعمتى كه شكرگزارى نشود از او سؤال خواهد شد» .
از امام جواد عليه السلام نقل شده كه فرمود: كسى كه عمّه ام را در قم زيارت كند او اهـل بهشت است.
خودسازى در جوانى

امام خمينى:
هر قدر در جوانى انسان مهذّب شد، شد.
اگر در جوانى خداى نخواسته مهذّب نشد بسيار مشكل است كه در زمان كهولت و پيرى كه اراده ضعيف است و دشمن قوى، اراده انسان ضعيف مى شود و جنود ابليس در باطنِ انسان قوى، ممكن نيست ديگر . . .
اگر هم ممكن باشد، بسيار مشكل است.
از حالا به فكر باشيد، از جوانى به فكر باشيد.
صحيفه نور، ج 1، ص 125



پيشگفتار

نه از خاك فروتريم، كه بستر رويش نشويم، و نه از دانه كمتريم، كه نروييم و نشكفيم. از ما به عنوان بشر، خواسته اند كه با شناخت «قدر» خويش، «تقدير» را در مسير سعادت و صلاح خويش رقم زنيم. ولى چگونه؟
پيمودن راه پرسنگلاخ و پرپيچ و خم و پرخوف و خطر «تهذيب نفس» و «خودسازى»، هم معرفت مى طلبد، هم همّت، هم همراه، هم راهنما.
شناخت دردهاى درونى و درمان آن ها، نيز آشنايى با رذايل اخلاقى و زدودن آن ها و معرفتِ فضايل اخلاقى و تقويت آن ها، از جمله اين «راه شناسى» هاست.
تا كسى درد را نشناسد، چگونه درمانش خواهد كرد؟ و تا كسى نفس و عوالم تو در توى آن را نشناسد، چگونه به بالنده ساختن و پيراستن و رشد دادن آن توفيق خواهد يافت؟ مگر نه اين كه شناخت درد، نيمى از درمان است؟ به خصوص دردهاى روحى و امراض درونى و كژى هاى اخلاقى كه بسى حساس تر، ظريف تر، پنهان تر و صعب العلاج تر است، نياز به مربى و راهنما در آن ها بيشتر احساس مى شود و «طى اين مرحله، بى همرهى خضر»، چه بسا سالك و پوينده را به «ظلمات» بكشاند.
لوح دل و دفتر جان، صاف و شفاف و نقش پذير است. دوستى ها و انس گرفتن ها نيز اثر گذار و نقش نگار. و... يادمان نرود كه گرايش نفس انسان به شر و گناه و بى قيدى، آسان تر، بى مانع تر و پر شتاب تر است. گفته اند كه: فراهم آوردن فضايل اخلاقى، مانند فرا رفتن به قله هاست و كسب رذايل، همچون سرازير شدن از بلندى و آن دشوار است و اين آسان. آن نياز به تلاش و مقاومت و ايستادگى دارد، اين خود به خود انجام پذير است و نيازى به قوّه قهريه نيست.
آن جهاد است، اين قعود. آن برخاستن است، اين نشستن. آن فشار فوّاره است، اين چكيدن قطره.
مگر نه اين كه نشستن و حرف هاى بى محتوا و پوچ زدن و غيبت كردن و شوخى هاى بى ثمر، با نفس انسان هماهنگ و دمسازتر است، اما كنترل زبان از بيهوده گويى، بستن گوش از شنيدن غيبت و لغويّات و حرف هاى حرام و بستن دهان از بهتان، دشوار است؟ اين، شاهد همان دشوارى در طريق جنت است. بهشت هم در پى تحمل همين دشوارى هاست. فضيلت هم ثمره همين گونه «مجاهده با نفس» است.
رفتن به سوى گناه و نفسانيات، حركت در مسير باد و شنا در جهت موافق رود است. اما... مجاهده، پرهيز، كنترل، تقوا، مراقبت و كفّ نفس، تلاشى عظيم را مى طلبد و ايستادن رو در روى امواج را و حركت در جهت مخالف آب را، و تحمل صولت و شدت طوفان را. قله پيمايى دشوار است و رفتن به سمت سرازيرى و دره، آسان.
رسيدن به قلّه كمالات و ملكات متعاليه هم، دست كمى از صعود به قلّه ندارد و «فتح قلّه كمال» در سايه رنج ها و زحمت هاى جانكاهى است كه در طول عمر بايد داشت.
تمرين و ممارست، همان گونه كه در ورزش هاى بدنى براى تندرستى و نشاط جسمى لازم است، در مسير «تربيت روح» هم ضرورى است. براى سلامت روح و عافيت جان و تقويت صفات نيك هم بايد تمرين اخلاقى و رياضت نفسانى داشت، تا آن ملكه هاى فضيلت و اخلاق، حفظ شود و رشد يابد.
هيچ كس نيست كه نخواهد خوب و پاك و مهذب باشد، ولى عمده دشوارى در اراده جدّى نسبت به اين موضوع و داشتن برنامه براى پاك زيستى و تهذيب نفس است.
خيلى ها پيش از «شناخت نفس» مى خواهند به اصلاح و تهذيب آن بپردازند، كه نمى توانند. خيلى ها هم «درد»ها را نمى شناسند تا درمان كنند. بايد درد را «درد» دانست تا به فكر مداوا بود. اگر كسى نپذيرد كه بيمار است، چگونه انگيزه مداوا پيدا خواهد كرد؟
گناه نوعى بيمارى روحى است. همه رذايل اخلاقى نشانه گرفتارى روح آدمى به ويروس هاى خطرناك اخلاقى است. نيّت فاسد، عمل فاسد در پى دارد و از درون آلوده، كارهاى ناشايست بروز مى كند. مثلاً تكبر، عُجب، ريا، حسد، تعصب، عناد، بخل، غرور، نمونه هايى از اين بيمارى هاست.
درد بزرگ تر از خود اين بيمارى ها، «احساس نكردن درد»، يا «درد نداشتن» اين بيمارى هاست. اگر حسن نكنيم كه مريضيم، به پزشك هم مراجعه نمى كنيم و چه خسارتى از اين بالاتر؟!
شيوه ابليس، پنهان كردن درد و سرپوش گذاشتن روى مرض روحى و كتمان بيمارى اخلاقى بشر است، تا به فكر اصلاح نفس نيفتد و پيوسته به عنوان طعمه اى در اختيار شيطان بماند. اصلاح نفس، پس از شناخت نفس و رذايلى است كه به عنوان «طعمه ابليس» در روح و جان ما ريشه مى دواند. بايد دقيق تر به خودمان بنگريم و ارزياب نيّات و اعمال و روحيات خويش باشيم.
تا دل و درون پاك نشود و وجود ما صيقل نخورد، فروغ «معرفه اللّه » هم بر آن نخواهد تابيد.
وقتى غبارى از رذايل بر چهره جانمان نشسته و حجاب غفلت بر سراچه جانمان آويخته است، چه انتظارى كه آن «شهود»ها و «جلوه»ها دست دهد و آن «علم اليقين»ها حاصل آيد؟
فرشته معرفت، هرگز در خانه دل و در مأواى قلبى كه جايگاه خوك شهوت و گرگ كينه و سگ هار غضب است، فرود نمى آيد. اين مرحله، جهاد با نفس مى طلبد.
اگر دل را از غرور و عجب و خودخواهى و خودبينى پاك كنيم، زمينه ساز تابش آن نور خواهيم بود. آلودگى درونى، غبار چهره جان است.
آينه غبار گرفته، چهره اى تيره و غير شفاف نشانتان مى دهد. راهى نيست جز زدودن گرد و غبار از سيماى آينه، تا بتواند جلوه گاه نور گردد.
قدرت اراده و انتخاب، مى تواند معجزه كند، به شرط آن كه انسان از اين نعمت الهى و وديعه ربّانى بهره شايسته ببرد و بذر وجود را به برگ و بار بنشاند.
مى دانيم كه خشم و غضب، قابل كنترل است و جايگزين آن «حلم» است.
شهوت و غريزه جنسى را هم مى توان با تقوا مهار كرد و به «عفاف» رسيد.
حرص و طمع را هم مى توان با مناعت طبع به بند كشيد و بر اريكه «قناعت» تكيه زد.
بخل و حسد را هم مى توان درمان كرد و از دام دنيازدگى رست.
نفس سركش را هم مى توان رام ساخت و به جاى «اسير نفس» شدن، «امير نفس» شد.
دل هم مى تواند خانه يك دلبر باشد و اسير يك محبت شود. مى توان به جاى همه ترس ها، فقط «ترس از خدا» را نشاند و به جاى همه اميدها تنها «اميد به خدا» را داشت و بين دو حالت خوف و رجا چنان زيست كه نه آن يأس آورد و نه اين غرور.
با «محاسبه» و «مراقبه» مى توان بر عملكرد خويش نظارت داشت و از غفلت رها شد. مى توان تفكر و ذكر ياد خدا را همچون مشعلى فروزان در راه تاريك و پر خطر زندگى فراراه گرفت. مى توان از نيمه راه فساد و بدى برگشت. مى توان از «پل توبه» عبور كرد و به «وادى رحمت» قدم گذاشت.
اين همه «مى توان» و «مى شود» پيش روى ماست. ولى با كدام نيرو بايد اين گزينه ها را به جاى تيرگى و معصيت و غفلت و غرور و ريا و يأس و دنيازدگى و حرص برگزيد؟ شناختِ «ارزش وجودى» به انسان اين توان را مى بخشد كه خود را به تباهى نكشد و به پستى تن ندهد. هيچ كس هم به اندازه خود انسان، مسؤول خودسازى و تهذيب درون نيست.
* * *
درياى مواج و پرگوهر احاديث اهل بيت عليهم السلام سرشار از رهنمودها، حكمتها و مواعظى است كه در بر دارنده بهترين دستورالعمل ها براى «خودسازى» است. انتخاب چهل گوهر از اين اقيانوس گهربار، واقعاً دشوار است. آنچه به عنوان «چهل حديث خودسازى» پيش رو داريد، قطره اى از اين درياست كه تقديم شما مى شود.
باشد كه به قطره قناعت نكنيد و در پى دريا باشيد.

قم ـ جواد محدثى
بهار 1381
«زائر»، هركه باشد، زيارت، هرگاه كه انجام شود، مزار در هرجا و سرزمين كه باشد،
كانونى براى رشد معنويات و زمينه اى براى تقويت ارزشهاى الهى در انسانهاست.
چه زيارت «خانه خدا» باشد،
چه زيارت مرقد «رسول الله»، چه زيارت قبور اولياء دين و مدفونين مظلوم «بقيع»، و چه شهداىِ «اُحُد» و مدفونين قبرستان ابوطالب ـ در مكه ـ و به خاك آرميدگان در شهرهاى مختلف و زيارتگاههاى دور و نزديك، مشهور و گمنام.
اينها همه، دل و جان را روشن ساخته و اميد مى بخشند، حتى زيارت قبور مؤمنان و صالحان نيز انسان را به ياد آخرت و صلاح مى اندازد و ياد خدا را در دلها بيدار مى سازد.
مكانهاى مقدس و مذهبى، انسان را به خدا نزديك مى كند و حالت «خضوع» و آرامش ايجاد كرده، روح را سرشار از خلوص، دل را پر از اميد، جان را لبريز از صفا و عشق مى سازد.
زيارت مراقد مطهر معصومين عليهم السلام گامى در مسير تزكيه است. اين ديدارها، مقدمه «قرب معنوى» است و زمينه را براى همسوشدن با آن انسانهاى والا و اسوه هاى كمال فراهم مى كند.
اما ... كدام زيارت؟
آگاهانه؟ يا تقليدى و شكلى؟!...
زيارت، يك عمل تكرارى و بى روح نيست.
زائر نبايد به ظواهر و شكلها و ساختمانها بنگرد و نگاه به در و ديوار و نور و رواق و كاشيكارى و آينه كارى، او را از عظمت و معنويت معصومين غافل گرداند.
زيارتگاهها، محيطهاى پاكى است كه صداقت و كمال را به ياد مى آورد و بازدارنده از رذايل و افزاينده فضايل است.
هرچه ميزان خداشناسى، پيغمبرشناسى، امام شناسى و «معرفت ولىّ معصوم» بيشتر باشد، به همان اندازه، نصيب زائر از بركات اين قبور نورانى و مزارهاى متبرك بيشتر خواهد بود.
زيارت، نوعى حضور در برابر «آينه» است.
زيارت، خود را به «ميزان» عرضه كردن است.
زيارت، خود را به «محك» زدن و خويش را با «الگو» و «مدل» سنجيدن است، چرا كه ائمه و اولياء خدا، ملاك و معيارند.
ايستادن در برابر آينه هاى فضيلت نما، «رذيلت» ها را خود به خود مى نماياند و قرار گرفتن در مقابل آينه هاى كمال، «نقص» ها را نشان مى دهد.
زائر، وقتى در برابر يك حجت خدا و امام معصوم و پيشواى شهيد قرار مى گيرد و در مزار رهبران دين، با «شناخت» و «بصيرت» حضور مى يابد و شرط «عارفا بحقّه» را فراهم مى آورد، و مى داند كه آنان، كمال مجسم و فضيلت متبلورند و آنان را به عنوان جلوه اى از نور خدا و چشمه اى از فيض «رب» و تبلورى از اخلاص و ايمان و عبوديت مى شناسد، عظمت آنان را دريافته، متوجه نقصها و ضعفهاى خود مى شود.
پاكى آنان، زائر را به آلودگيهايش آشنا مى سازد.
روحانيت آنان، زائر را به ماديت و دنياگرايى اش واقف مى كند.
اينجاست كه «زيارت»، كلاسى براى «خودشناسى» و «خودسازى» مى گردد، و ... زائر شاگردى در اين مكتب، و استادانش: «اولياءالله»، و كلاسش: «زيارتگاهها»!
اميد است كه قبولى در كلاس زيارت، در سايه معرفت و محبت، نصيبمان گردد.
جواد محدثى
حدیث روز

امام علی عليه ‏السلام:

الإعجابُ يَمنَعُ الازدِيادَ؛

خودپسندى و غرور، مانع پيشرفت و كمال است.

نهج البلاغه، حکمت 167

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 685

تــعــداد حــدیــث روز : 3838