کتابخانه احادیث شیعه
پرینت احادیث

احادیث امام رضا علیه السلام773 حدیث

معرفى اجمالى پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله

رسول گرامى اسلام حضرت محمدبن عبداللّه صلي الله عليه و آله در روزجمعه 17 ربيع الاول عام الفيل (570 ميلادى) در مكّه به دنيا آمد و در 28 صفر سال 11 هجرى در مدينه رحلت نمود. مدت عمر آن حضرت 63 سال بود و قبر مطهّرش در مدينه است.
مادرش آمنه بنت وهب و پدر بزرگوارش عبداللّه فرزند عبدالمطلب بود. پدر را قبل از تولد و مادر را در سن 5 سالگى از دست داد و سرپرستى او را عبدالمطلب و سپس ابوطالب به عهده گرفت.
در سن 25 سالگى با حضرت خديجه ازدواج كرد و ثمره آن دو پسر و چهار دختر بود و حضرت زهرا عليهاالسلام تنها يادگار آن حضرت پس از وفاتش بود.
در سن 40 سالگى در 27 رجب سال 40 عام الفيل به پيامبرى مبعوث شد. مدت پيامبرى حضرت 23 سال به طول انجاميد و در اين مدت آخرين پيام آسمانى و الهى به بشريت ـ قرآن كريم ـ بر قلب مباركش نازل و بر زبان گهر بارش جارى گشت.




امام سجاد عليه السلام فرمود:
اَلا وَ اِنَّ اَبْغَـضَ النـّاسِ اِلـىَ اللّهِ
مَن يَقْتَدى بَسُنّةِ اِمامٍ وَ لايَقتَدى بِأعمالِهِحديث .
هشدار كه منفورترين مردم نزد پرورگار، كسى است كه
شيوه امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
* * *
براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگو گيرى و اسوه يابى و تأسّى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئيّات صفات و رفتار آنان، نه كلّيات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام، بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خداوند با لطف بيكران خويش از راههاى گوناگون [به هدايت] پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيكبختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار بگمارد.
اسلام عزيز براى پاسخگويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال كرده است:
الف: بيـان احـكام و دستـورهاى زنـدگى از آغاز تـا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسّى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى اند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارد تا آنانكه مسؤوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله وامامان معصوم عليهم السلام، اسوه بشريّت اند و تبعيّت عملى از آنان رهنمون كمالجويان است.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
اَدَّبَنى رَبّى فَاَحْسَنَ تَـأديـبىحديث ،
خداوند مرا تأديب كرده و ادبم را نيكو ساخته است.
ويژگى سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلامبه پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و رهتوشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيكبختى آخرت.


گذرى بر سيره اخلاقى پيامبر صلي الله عليه و آله

يا رسول اللّه! كلامت، روشن و فصيح بود. به فراخور عقل و درك مخاطب سخن مى گفتى، گاهى سخنى را سه بار تكرار مى كردى، تا طرف خوب بفهمد. هنگام سخن، كلام را با لبخند مى آميختى، هرگز سخن كسى را قطع نمى كردى، زبان به بدگويى وعيبجويى از ديگران نمى گشودى.
صدايت كه مى كردند، مى گفتى: لبيك! خطبه هايت، از همه كوتاهتر، ولى پرمايه تر بود. زبانت را از آنچه بى مورد و بيهوده بود، فرو مى بستى، همواره خدا را ياد مى كردى و استغفار بر زبان داشتى، چيزى مى گفتى كه دلها را به هم الفت دهد، نه آنكه ميانه ها را به هم بزند. با كسى مجادله و جرّ و بحث نمى كردى، هنگامى كه سخن مى گفتى، همه ساكت بودند، آنچنانكه گويى برسرشان پرنده نشسته است، سراپا گوش! نزد تو نزاع لفظى نمى كردند، به سخن ديگران، خوب گوش مى كردى. محكم و استوار راه مى رفتى، گام برداشتنت، چنان بود كه نشان مى داد ناتوان و كسل نيستى! آنچنان كه گويى سنگى از سرازيرى مى غلطد، با مهابت و چالاك!
وقتى سواره بودى، اجازه نمى دادى ديگران، پياده پا به پايت راه آيند. يا سوار بر مركب مى كردى يا بر سر موعدى، قرار مى گذاشتى. از گذرگاهى كه عبور مى كردى، عطرت نشان مى داد كه از آنجا گذشته اى. از هر جا مى گذشتى سنگها و درختان، تعظيمت مى كردند. در سفرها، آخرهاى جمعيت راه مى رفتى، تا اگر كسى درماند، يا كمك خواست، كمكش كنى.
گاهى سوار اسب مى شدى، گاهى بر قاطر و الاغ سوار مى شدى، يا بر شتر، و گاهى نيز پياده! سواره كه بودى، ديگران را هم بر ترك مى نشاندى.اوقات داخل خانه را به سه قسمت تقسيم مى كردى: بخشى براى نيايش و عبادت و براى خدا، قسمتى براى خانواده و بخش ديگرى براى كارهاى شخصى خود.
در خانه، با خانواده همكارى مى كردى، گوشت مى بريدى، شير مى دوشيدى، لباس وصله مى زدى، هر غذايى كه مى پختند، مى خوردى، از طعامى بد نمى گفتى، در را مى گشودى، كفش خود را مى دوختى.
بر زمين مى نشستى و بر زمين غذا مى خوردى، به خدمتكار خانه وقتى خسته مى شد كمك مى كردى، زيراندازت عبايى بود و بالشى از پوست، پر شده از ليف خرما! بر حصير مى خوابيدى، هنگام خواب، مسواك مى زدى و دعا مى خواندى و چون از خواب بر مى خاستى، خدا را سجده مى كردى.
كار مراجعه كنندگان را راه مى انداختى، نيازمند و سائلى را دست خالى ردّ نمى كردى.
بنده شكور خدا بودى. نور چشمانت «نماز» بود. وقتى به نماز مى ايستادى، از خوف خدا رنگ از چهره ات مى پريد. در سينه، ناله هاى سوزناك و آواى حزينى داشتى. هنگام سجود، چنان بر زمين مى چسبيدى، كه گويا جامه اى بر زمين افتاده است. وقت نماز كه مى رسيد، ديگر كسى را نمى شناختى و به چيزى توجّه نداشتى جز به نماز! به نماز عشق مى ورزيدى.
فرا رسيدن «وقت» نماز را انتظار مى كشيدى، و هنگام نماز كه مى شد، مى گفتى: اى بلال! خوشحالمان كن، هيچ چيز را بر نماز مقدّم نمى داشتى.
مى فرمودى (به ابوذر): خداوند، فروغ ديدگانم را در نماز قرار داده است. آنگونه كه گرسنه، غذا را دوست مى دارد و تشنه آب را، من هم شيفته نمازم. بااين تفاوت كه گرسنه و تشنه، سير و سيراب مى شود، امّا من از نماز، سير نمى شوم.
ركوعها و سجودهاى طولانى داشتى. به خدا عرضه مى داشتى: پروردگارا! دوست دارم يك روز سير باشم و شكرت كنم، روز ديگر گرسنه باشم تا از تو سؤال كنم.
نشست و برخاستت، همراه با «ذكر خدا» بود. با آنكه «معصوم» بودى، ولى آن قدر از خشيت خدا مى گريستى كه مصلاّ و سجده گاهت خيس مى شد.
هنگام دعا، همچون مسكينان نيازمند دستها را بالا مى گرفتى. «بنده خدا» بودى. يك بار كه بر زمين نشسته و با دست غذا مى خوردى، زنى گفت: يا رسول اللّه، چرا مانند بندگان نشسته و غذا مى خورى؟ و… فرمودى: واى بر تو! چه كسى بنده تر از من است؟
تو عبدِ خدا و رسولِ او بودى. چهره ات گشاده بود وخوش رو. به هر كس مى رسيدى سلام مى گفتى. با هر كه دست مى دادى، آن قدر صبر مى كردى كه او دستش را بكشد. به صورت كسى خيره نمى شدى. به هيچ كس، دشنام و ناسزا نمى گفتى. بر تندخويى و بداخلاقى ديگران صبر مى كردى. هديه مردم و دعوت بردگان را مى پذيرفتى، به عيادت بيماران و تشييع جنازه مى رفتى. از اصحاب، تفقّد و احوالپرسى مى كردى. دير غضبناك مى شدى، زود مى بخشودى، از همه بيشتر عذرپذير بودى. با بينوايان محروم، هم غذا و همنشين مى شدى. پيش ديگران، پايت را دراز نمى كردى. مزاح و شوخى مى كردى ولى جز «حق» نمى گفتى. با ياران، حلقه وار مى نشستى. خود را براى اصحاب مى آراستى و عطر مى زدى. بارى بر دوش مردم نبودى. در كارهاى اجتماعى مشاركت داشتى. بخشنده و سخى بودى. چيزى را از خواستاران مضايقه نمى كردى. به بزرگ هر قومى احترام مى كردى.
آرى… اى رسول خدا!
وفاى به عهد، صدق و راستى، امانت و محبّت از ويژگيهاى تو بود. از مهمان كار نمى كشيدى، خُلف وعده نداشتى، مردم دار و اهل مدارا بودى، سعه صدر و وسعتِ نظر داشتى، اخلاقت قرآن بود!
قرآنِ مجسّم بودى و آياتِ عينيّت يافته كلام اللّه!حديث
* * *

در اين چهل حديث، از ميان انبوه روايات مربوط به سيره پيامبر صلي الله عليه و آله به گزينش پرداخته ايم و از آن بوستان باصفا و دل انگيز، دسته گلى براى شما چيده و ارمغان آورده ايم، باشد كه مطالعه آن، چشم دلمان را روشنتر سازد و رفتار حضرت رسالت، الگوى زيستن ما شود و رشته جانمان به عشق نبوى پيوسته تر گردد، تا از اين راه به آن «حبيب خدا» نزديكتر شويم.



قالَ اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى:
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فىرَسُولِ اللّهِ

اُسْـوَةٌ حَسَـنَةٌ
(احزاب، آيه 21)

براى شما در پيامبر خدا
(و رفتار و اخلاق او)
سرمشقى نيكوست.
معرفى اجمالى امام عـلى عليه السلام

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام امام اوّل شيعيان در روز جمعه 13 رجب سال 30 عام الفيل درون خانه كعبه متولد شد (و جز او كسى در تاريخ بشريت چنين امتيازى ندارد) و در صبحدم روز دوشنبه 21 ماه رمضان 40 هجرى در كوفه شهيد شد. مرقد منورش در «نجف» و عمر مباركش 63 سال است.
پدر بزرگوارش ابوطالب سرپرست و حامى جان نثار پيامبر و مادرش فاطمه بنت اسد. او به تعبير مورخين اولين «هاشمى» است كه از دو «هاشمى» متولد شده است در «ليلة المبيت» با خوابيدن به جاى پيامبر صلي الله عليه و آله و فدا كردن خود موجب نجات پيامبر صلي الله عليه و آلهشد و صداقت و تسليم بى نظيرش او را به مقام برادرى رسول اللّه صلي الله عليه و آلهممتاز نمود.
ذوالفقارش لبخند شادى و پيروزى را در لحظات حساس بر لبان پيامبر صلي الله عليه و آله و يارانش مى نشاند. و درايت و تقواى بى انتهايش دوست و دشمن را به ستايش واداشت. پس از پيامبر صلي الله عليه و آله با اعتراف همگان به حقانيّت او مدت 25 سال خانه نشين شد و در 5 سال حكومتش نيز ناكثين و قاسطين و مارقين لحظه اى او را به حال خود نگذاشتند.


امام سجاد عليه السلام فرمود:
أَلا وَ اِنَّ أَبْغَـضَ النـّاسِ اِلـىَ اللّه ِ
مَن يَقْتَدى بِسُنَّةِ اِمامٍ وَ لايُقتَدى بِأَعمالِهِحديث .
هشدار كه منفورترين مردم نزد پرورگار، كسى است كه
شـيوه امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
* * *
براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگو گيرى و اسوه يابى و تأسّى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئيّات صفات و رفتار آنان، نه كلّيات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام، بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خداوند با لطف بيكران خويش از راههاى گوناگون [به هدايت] پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيكبختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار بگمارد.
اسلام عزيز براى پاسخگويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال كرده است:
الف: بيـان احـكام و دستـورهاى زنـدگى از آغاز تـا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسّى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى اند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارد تا آنانكه مسؤوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله وامامان معصوم عليهم السلام، اسوه بشريّت اند و تبعيّت عملى از آنان رهنمون كمالجويان است.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
اَدَّبَنى رَبّى فَاَحْسَنَ تَـأديـبىحديث ،
خداوند مرا تأديب كرده و ادبم را نيكو ساخته است.
ويژگى سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلامبه پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و رهتوشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيكبختى آخرت.

* * *

در اين چـهل حديث، از ميان انبـوه روايات مربوط به سيره امام على عليه السلام به گزينش پرداخته ايم و از آن بوستان باصفا و دل انگيز، دسته گلى براى شما چيده و ارمغان آورده ايم، باشد كه مطالعه آن، چشم دلمان را روشنتر سازد و رفتار ولى اللّه اعظم، الگوى زيستن ما شود و رشته جانمان به عشق علوى پيوسته تر گردد، تا از اين راه به آن «مدار حق و عدالت» نزديكتر شويم.
زندگينامه اجمالى
حضرت فاطمه امّ ابيها عليهاالسلام روز جمعه 20 جمادى الاخرى سال دوم يا پنجم بعثت در شهر مكه به دنيا آمد. پدر بزرگوارش حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و مادرش خديجه كبرى عليهاالسلام بود. در سال دوم هجرت عقد او با حضرت على عليه السلامدر ملكوت اعلى بسته شد و ثمره آن امام حسن و امام حسين و زينب وام كلثوم بود و محسن نيز در حوادث پس از رحلت پيامبر سقط شد.
آغاز زندگى حضرتش در مكه با محاصره اقتصادى شعب ابى طالب همراه بود و با پايان يافتن محاصره، عمر مادر نيز به آخر رسيد و پس از مادر مهر خانه پدر بود و بر چهره خسته او كه از فراق ابوطالب و خديجه و آزار كفار در هم مى تكيد گل نشاط و اميد مى كاشت.
پس از هجرت و در مدينه به صورت يك زن با تمام ويژگيهايى كه خداى زن براى او منظور نموده است تجلى نمود. فاطمه عليهاالسلامشمع جمع خانه بود و حلقه وصل رسالت و امامت. هم عزيز پدر بود و هم محبوب همسر و هم بانوى مدينه اسلام و الگوى تربيت خدايى زنانه. رنجها و مصيبتها در برابر خورشيد مهرش ذوب مى شد و پدر و همسر كه دو برادر بودند و دو همرزم و دو همدرد در پناه مهر او آرامش مى يافتند.
فاطمه يكى از دو ركن امامت بود كه پس از پيامبر با تمام وجودش به دفاع از حق پرداخت، هم سيلى نامحرمان تحمل نمود و هم تازيانه جهل و جاهليت را به جان خريد و در آخر نيز جان و فرزند را در اين راه نهاد و در سوم جمادى الاخرى يا 13 جمادى الاولى سال 11 هجرى (و در كمتر از 3 ماه پس از رحلت پيامبر) على عليه السلام را تنها گذاشت. مرقد منورش در مدينه ـ مسجدالنبى يا بقيع ـ مطاف ملائك مقرب الهى است.


مقدمه ناشر

امام سجاد عليه السلام فرمود:
اَلا وَ اِنَّ اَبْغَضَ النّاسِ اِلىَ اللّهِ
مَن يَقْتَدى بَسُنّةِ اِمامٍ وَ لايقتَدى بِأعمالِهِحديث .
هشدار كه منفورترين مردم نزد پرورگار، كسى است كه شيوه امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.

براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگو گيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئّيات صفات و رفتار آن بزرگواران است، نه كلّيات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خداى با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ گويى بدين نياز بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيـان احكام و دستـورهاى زنـدگى از آغاز تا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارند تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام، اسوه بشريّت اند و تبعيّت عملى از آنان رهنمون كمالجويان است.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
اَدَّبَنى رَبّى فَاَحْسَنَ تَأديبىحديث ، خداوند مرا تأديب كرده و ادبم را نيكو ساخته است.
ويژگى سيره معصومين در اين است ك مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون بمنظور بهره گيرى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلام به پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و رهتوشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
در اين شماره، با گوشه اى از منش و رفتار و سيره سازنده و الهام بخش بانوى بزرگوار اسلام، حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلامدخت گرامى پيامبر خدا صلي الله عليه و آله آشنا مى شويم. اميد است آگاهى از سيره آن انسان نمونه، امّت ما بويژه بانوان جامعه را با جلوه هايى از فروغ هدايت و سرمايه هاى كمال و معنويت و اخلاق اسلامى مأنوس سازد و در راهِ پيروى از آن «اسوه فضايل» گامى راهگشا باشد.«نشر معروف»
راوى مى گويد: نظر يكى از نوادگان امام حسن مجتبى عليه السلامرا نسبت به ابوبكر و عمر پرسيدم، او گفت: اتفاقا كسى از جدم ـ عبداللّه بن حسن ـ همين سؤال را پرسيد و او در جواب گفت: مادرمان زنى راستگو و دختر پيامبر خدا بود كه در حال خشم بر عده اى از دنيا رفت و ما نيز به خاطر خشم او همچنان در خشم هستيم. در حديث هاى متعدد، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله خشم و رضاى دخترش فاطمه زهرا عليهاالسلام را معيار خشم و رضاى پروردگار دانسته است. اين از يك سو مقام بسيار ارجمند و قدسى آن بانوى مطهّر را نشان مى دهد، هم گواه گمراهى و ستم كسانى است كه موجب گريه و آزردگى و نارضايى آن حضرت شدند. گريه هاى حضرت فاطمه و وصيت او كه ظلم كنندگانش حق شركت در مراسم تدفين او را ندارند، سند مظلوميّت اوست.
امام رضا عليه السلام فرمود: نقش نگين انگشترى امام حسن عليه السلام «العزّة للّه » (عزّت مخصوص خداست) بود. شعارى را كه پيشوايان دين به عنوان نقش نگين انگشتر خويش انتخاب مى كردند، هم تبيين اوصاف و اسماء خداوند بود، هم علاقه هر امامى را به مفهومى از مفاهيم معارفى و خداشناسى نشان مى داد. كسى كه خدا را عزيز و قدرتمند و شكست ناپذير مى داند و اين ويژگى را در نگين خود نقش مى زند، از عزّت و قدرت الهى هم مدد مى جويد و خودش مظهر عزّت الهى مى شود، آنگونه كه حسن بن على عليهماالسلام چنين بود.
امام رضا عليه السلام فرمود: ... امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام خرما را دوست مى داشتند. شيرينى و مواد قندى جزء نيازهاى بدن است كه در تعديل طبيعت بسيار مفيد است. يكى از پرانرژى ترين خوراكى ها كه خواص بسيار داردو ضايعات و آسيب هاى مواد قندى را هم ندارد، خرماست. علاقه به خرما درباره پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و امامان ديگر نيز نقل شده و امامان ما فرموده اند: ما اهل شيرينى هستيم، شيعيان ما هم به خرما و شيرينى علاقه دارند.
شناخت اجمالى امام عليه السلام
حضرت امام حسين بن على عليه السلام در روز سوم شعبان سال پنجم هجرت متولد شد و در روز عاشوراى سال 61 هجرى به شـهادت رسيد. پدر آن حـضرت امام على عليه السلامو مادرش حضرت فاطمه عليهاالسلام و جدّ بزرگوارش پيامبراكرم صلي الله عليه و آلهبود.
آن حضرت 6 سال (5 تا 11 هجرى) در زمان پيامبر صلي الله عليه و آلهو 29 سال (11 تا 40 هجرى) زمان حضرت امام عـلى عليه السلامو 10 سال (40 تا 50 هجرى) زمان امامت امام حسن عليه السلامزندگى كرده وخود نيز به مدت 11 سال (50 تا 61 هجرى) عهده دار امامت بوده است.
از مهمترين وقايع زندگانى آن حضرت، قيام بر ضدّ حكومت يزيد به خاطر حفظ اسلام و دين پيامبر بوده كه خود و فرزندان و يارانش مظلومانه در صحراى كربلا به شهادت رسيدند و خونشان موجب تداوم اسلام گرديد.





امام سجاد عليه السلام فرمود:
اَلا وَ اِنَّ اَبْغَـضَ النـّاسِ اِلَـى اللّهِ
مَن يَقْتَدى بَسُنّةِ اِمامٍ وَ لايقتَدى بِأعمالِهِحديث .
هشدار كه منفورترين مردم نزد پرورگار، كسى است كه شيوه
امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.

براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگو گيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئيّات صفات و رفتار آن حضرات است، نه كلّيات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام، بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص، با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خدا با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ گويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيـان احـكام و دستـورهاى زنـدگى از آغاز تـا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارند تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام، اسوه بشريّت اند و تبعيّت عملى از آنان رهنمون كمال جويان است.
پيامبراكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
اَدَّبَنى رَبّى فَاَحْسَنَ تَأديبىحديث ، خداوند مرا تأديب كرده و ادبم را نيكو ساخته است.
ويژگى سيره معصومين در اين است ك مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلام به پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و ره توشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
* * *

در اين چهل حديث، با گوشه اى از اخلاقيات و سيره سازنده و الهام بخش سومين امام وپيشواى شيعيان، حضرت امام حسين عليه السلامآشنا مى شويم. به اين اميد كه آشنايى با سيره حسينى، امّت ما بويژه جوانان جامعه را با گوهر تقوا و سرمايه هاى كمال و معنويت و اخلاق اسلامى مأنوس سازد و راهِ پيروى از آن «اسوه فضايل» را هموارتر كند.
امام رضا عليه السلام مى فرمايد: نقش نگين امام عليه السلام اين جمله بود: «إِنَّ اللّه َ بالِغُ أَمْرِهِ». (خداوند، فرمان خود را به نتيجه و پايان مى رساند). اين نگاه توحيدى، عقيده به قدرت مطلق خداوند را در عالم هستى نشان مى دهد كه هر چه فرمان او باشد، همان مى شود.
شناخت اجمالى امام سجاد عليه السلام
حضرت سجاد عليه السلام در 5 شعبان سال 38 (و يا 15 جمادى الاوّل سال 36) هجرى در ايّام حكومت حضرت امير عليه السلامدر مدينه متولد شد و در 12 يا 25 محرم 94 يا 95 هجرى در ايام حكومت وليدبن عبدالملك رحلت يافت (و يا به دست وليد مسموم و به شهادت رسيد) و مرقد منورش در قبرستان بقيع در كنار عموى بزرگوارش امام حسن مجتبى عليه السلام است.
پدربزرگوارش حضرت سيدالشهداء امام حسين و مادرش طبق مشهور شهربانو يا شاه زنان (دختر يزدگرد) بود.
مدت عمرش 57 سال بود كه دو سال در كنار جدش و 20 سال بهمراه عمو و پدر بزرگوارش و 35 سال نيز مدت امامت خود آن بزرگوار طول كشيد.
مهتمرين شاخصه زندگانى ايشان زنده نگه داشتن عاشورا و تكميل آن حماسه بزرگ با گفتار و رفتار خود بود كه در كنار رسالت ديگرش، آموزش عبوديت وبندگى حق و تربيت جامعه اى متعهد و مؤمن و مصون در مقابل هجوم فرهنگ ترجمه و غرور علمى، هر دو وظيفه را به كمال رساند.





امام سجاد عليه السلام فرمود:
أَلا وَ اِنَّ أَبْغَضَ النّاسِ اِلىَ اللّه ِ
مَن يَقْتَدى بِسُنَّةِ اِمامٍ وَ لايَقتَدى بِأَعمالِهِحديث .
هشدار كه منفورترين مردم نزد پرورگار، كسى است كه شيوه امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.

براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگو گيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئّيات صفات و رفتار آن حضرت است، نه كلّيات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خداى با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ گويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيـان احـكام و دستـوراهاى زنـدگى از آغاز تـا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخنى به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى جويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارد تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
در راستاى اين هدف و براى معرفى سيره عملى پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت معصوم او عليهم السلام گروهى از فضلا و شيفتگان اهلبيت در حوزه علميه قم گرد هم آمده و در گستره كتابهاى بسيارى دست به تحقيقى وسيع زده اند كه بخواست خداوند مجموعه اى ارزشمند را به زودى تقديم امّت اسلامى خواهند نمود. آشكار است كه در اين مجموعه تنها احاديثى كه بيانگر يك شيوه مستمر و عملى مداوم در زندگى معصومين عليهم السلام باشد آورده مى شود.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلام به پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و رهتوشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
* * *
چهل حديثى كه پيش روى شماست، گوشه اى از فضيلتهاى جاودان و ماندگار امام سجاد، زين العابدين عليه السلام را به شما شيفتگان مكتب اهل بيـت عليهم السلاممى آموزد. اميد است آشـنايى بـا نمونه هايى از سيره رفتـارى آن امام معصوم، رهگشاى ما در پيمودن مسير كمال و عبوديّت گردد و توفيق الگو گيرى از آن حضرت، پيوسته همراه شما باشد. ان شاء اللّه .
شناخت اجمالى امام بـاقر عليه السلام
حضرت امام محمد باقر عليه السلام در اوّل ماه رجب (يا سوم ماه صفر) سال 57 هجرى در «مدينه» متولد شد و در روز دوشنبه هفتم ذى الحجة سال 114 هجرى در «مدينه» رحلت نمود مرقد منور ايشان در كنار سه امام ديگر در قبرستان بقيع است و مدت عمر ايشان 57 سال مى باشد.
پدر بزرگوارش امام سجاد عليه السلام و مادرشان فاطمه دختر امام حسن عليه السلام است و از اين جهت مورخين نوشته اند آن حضرت «علوى» بود كه از دو «علوى» و «فاطمى» بود كه از دو فاطمى زاده شده. دوره امامتش 9 يا 10 سال و مقارن با انتقال حكومت از بنى اميّه به بنى عباس بود. بدين خاطر فرصت مناسبى براى نشر دين و تعليم و تربيت فراهم آمده و فرهنگ تشيع بدست ايشان و فرزندش متجلى شد.
امام باقر عليه السلام در حوادث حماسى كربلا حضور داشت و جابر بن عبداللّه انصارى سلام پيامبر صلي الله عليه و آله را به ايشان ابـلاغ كرد.

امام سجاد عليه السلام فرمود:
اَلا وَ اِنَّ أَبْغَضَ النّاسِ اِلىَ اللّه ِ
مَن يَقْتَدى بِسُنَّةِ اِمامٍ وَ لايَقْتَدى بِأَعْمالِهِحديث .
هشدار كه منفورترين مردم نزد پرورگار، كسى است كه شيوه امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگو گيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئّيات صفات و رفتار آن حضرت است، نه كلّيات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خداى با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ گويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيـان احـكام و دستـوراهاى زنـدگى از آغاز تـا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخنى به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارد تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و امام معصوم عليهم السلام، اسوه بشريّت اند و تبعيّت عملى از آنان رهنمون كمالجويان است.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
اَدَّبَنى رَبّى فَأَحْسَنَ تَأْديبىحديث ، خداوند مرا تأديب كرده و ادبم را نيكو ساخته است.
ويژگى سيره معصومين در اين است ك مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلامبه پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و رهتوشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
در چهل حديثى كه در اين كتاب مى خوانيد، لحظاتى در آستان بلند كمالات حضرت امام محمدباقر عليه السلام قرار مى گيريم و با نمونه هايى از سيره عملى آن پيشواى معصوم آشنا مى شويم. با اين اميد كه افتخار تبعيّت از آن حضرت را در همه مراحل و ابعاد زندگى داشته باشيم و بحق، شيعه و پيرو آن امام رهنما به شمار آييم.
حدیث روز

امام کاظم علیه السلام:

دَعْـوَةُ الصّـائِـمِ تُسْتَجابُ عِنْدَ اِفْطارِهِ؛

دعـاى شخـص روزه‏ دار هنگام افطار مُستجاب مى‏ شود.

بحار الانوار: ج 93، ص 255، ح 33

چهل حدیث « روزه »

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 685

تــعــداد حــدیــث روز : 3838