2 ـ پارسايى و كوشش در اطاعت از خدا

امام على عليه السلام : به خدا سوگند كه ، شيعيان من مردمانى بردبارند و خدا و دين او را مى شناسند ، از خدا اطاعت مى كنند و فرمانش را مى برند ، به واسطه محبّت او رهيافته اند . تكيده عبادتند ، معتكف ديْرِ زهدند ، شب زنده دارى، رخشان را زرد و گريه، چشمانشان را آبريزان كرده است ، لبانشان بر اثر ذكر گفتن خشكيده و شكمهايشان از گرسنگى به پشت چسبيده است . ربانيّت (خداپرستى) در رخسارشان معلوم است و خدا ترسى (پارسايى) در سيماشان ، چراغهاى هر تاريكى و ظلمتى هستند . . . اگر در محفلى حاضر باشند، كسى آنها را نمى شناسد و اگر نباشند، فقدانشان احساس نمى شود . اينان پيروان پاك و برادران ارجمند من هستند ؛ وه كه چه شوقى به آنان دارم !

امام على عليه السلام : شيعيان ما آنانند كه خدا شناسند ، به فرمان خدا عمل مى كنند ، اهل فضايلند ، زبانشان گوياى راستى و درستى است ، خوراكشان، بخور نمير است ، پوشاكشان، ميانه است ، راه رفتنشان با فروتنى است . . . آنان را بيمار و ديوانه مى پندارى، در حالى كه چنين نيستند، بلكه عظمت پروردگارشان و شُكوه قدرت او چنان در آنان اثر گذاشته كه دلهايشان ديوانه او و خردهايشان در برابرش حيران گشته است . شوق و اشتياق آنان سبب گشته كه با كارهاى پاك و پاكيزه به سوى خداوند متعال بشتابند ، به عملِ اندك براى او رضايت نمى دهند و اعمال زياد را برايش زياد نمى شمارند .

بحار الأنوار ـ به نقل از محمّد بن حنفية ـ : وقتى امير المؤمنين عليه السلام بعد از جنگ با اهل جمل به بصره آمد، احنف بن قيس آن حضرت را دعوت كرد . او غذايى تهيه نمود و در پى ايشان و يارانش فرستاد . حضرت [به منزل احنف] آمد و سپس به او فرمود : اى احنف! يارانم را صدا بزن . پس ، جماعتى خاكسار و افتاده مانند مشكهاى فرسوده وارد شدند . احنف بن قيس عرض كرد : اى امير المؤمنين! اين چه وضعى است كه به سر آنان آمده است؟ آيا از كمبود غذاست؟ يا از ترس جنگ؟ امير المؤمنين، صلوات اللّه عليه، فرمود : نه ، اى احنف! بلكه خداوند سبحان مردمانى را دوست دارد كه در سراى دنيا، او را همچون كسانى پرستيدند كه مى دانند به روز قيامت نزديكند ، پيش از اين كه آن را مشاهده كنند ؛ از اين رو ، خود را در راه آن به رنج در افكندند .

امام باقر عليه السلام : شيعه ما نيست مگر كسى كه از خدا بترسد و او را فرمان برد ؛ آنان جز با فروتنى و خاكسارى و امانتدارى و بسيارى ياد خدا شناخته نمى شوند .

امام باقر عليه السلام : مذاهب گوناگون، شما را از راه بدر نبرد؛ به خدا قسم شيعه ما نيست، مگر كسى كه از خداوند عزّ و جلّ اطاعت كند .

تنبيه الخواطر ـ به نقل از ابو مريم از امام باقر عليه السلام ـ : روزى پدرم (امام زين العابدين عليه السلام ) در حضور اصحابش فرمود : كدام يك از شما حاضر است اخگرى آتش در مُشت خود بگيرد و آن را نگه دارد تا خاموش شود؟ همه ترسيدند و هيچ كس حاضر به اين كار نشد . من برخاستم و گفتم : پدر جان! امر مى فرماييد من اين كار را بكنم؟ پدرم فرمود : مقصودم تو نبودى . من و تو يكى هستيم ، بلكه مقصودم اينها بودند
پدرم سه بار اين جمله را تكرار كرد . سپس فرمود : چه بسيار است حرف و چه اندك است عمل؟ براستى كه اهل عمل كم هستند . بدانيد كه من كسانى را كه اهل كردار و گفتار ، هر دو ، هستند مى شناسم
به خدا سوگند [پس از اين سخن، اصحاب حاضر ]گويى از شرم در زمين فرو رفتند .

امام صادق عليه السلام : شيعيان ما اهل پارسايى و سخت كوشى [در عبادت] هستند ، اهل وفادارى و امانتداريند ، اهل زهد و عبادتند ، آنانند كه در شبانه روز پنجاه و يك ركعت نماز مى گزارند ، شبها را به عبادت سپرى مى كنند و روزها را به روزه دارى ، زكات اموال خود را مى پردازند و به حج مى روند و از هر حرامى دورى مى كنند .

امام صادق عليه السلام : شيعه ما كسى است كه نيكى مى كند و براى آخرتش پيش مى فرستد و از زشت كارى خوددارى مى كند ، خوبيها را آشكار مى سازد و از سرِ شوق به رحمت خداى بزرگ، به كارهاى سترگ مى شتابد ؛ پس ، او از ماست و رو به سوى ما دارد و هر جا كه ما باشيم با ما خواهد بود .

امام صادق عليه السلام : شيعيان ما[از خوف خدا ]رنگ پريده و پژمرده و تكيده اند ، همانان كه چون تاريكى شب فرا رسد ، با غم و اندوه به استقبال آن مى روند .

امام صادق عليه السلام : در حقيقت شيعه على كسى است كه عفّت بطن و فَرْج دارد ، سخت كوش است ، براى آفريدگار خود كار مى كند ، به پاداش او اميد دارد و از كيفرش بيمناك است ؛ هرگاه چنين افرادى را ديدى [بدان كه] آنان شيعه جعفرند .

امام صادق عليه السلام : شيعيان ما را در سه چيز بيازماييد : در وقت نماز ، چگونگى مواظبتشان بر آن ، در نگهدارى اسرارشان از دشمنان ما ، و در همدردى و كمك مالى به برادرانشان .

امام صادق عليه السلام : شيعيان ما با چند خصلت شناخته مى شوند : با سخاوت و بخشش به برادران و با گزاردن پنجاه ركعت نماز در شبانه روز .

صفات الشيعة ـ به نقل از عبد اللّه بن زياد ـ : در مِنا به امام صادق عليه السلام سلام كرديم و من عرض كردم: يا بن رسول اللّه ! ما جماعتى كوچ كننده ايم و نمى توانيم هر وقت بخواهيم در مجلس شما حاضر شويم ؛ بنا بر اين ، ما را سفارشى بفرماييد؟ حضرت فرمود : بر شما باد تقواى خدا و راستگويى و امانتدارى و حُسن معاشرت با معاشرانتان و سلام كردن به همگان و اطعام مردم . در مساجدشان (غير شيعيان) نماز بخوانيد و بيمارانشان را عيادت كنيد و در تشييع جنازه هايشان شركت نماييد ؛ زيرا پدرم به من حديث فرمود كه بهترين افراد هميشه از ميان پيروان ما خاندان بوده اند . اگر فقيهى بوده از ميان آنها بوده است ، اگر مؤذّنى بوده از آنان بوده است ، اگر امامى بوده از آنان بوده است ، اگر امانتدارى بوده از ميان ايشان بوده است ، اگر صاحب وديعه اى بوده از آنان بوده است، و اين چنين، ما را محبوب مردم گردانيد و منفور ايشان مسازيد .

امام كاظم عليه السلام ـ به موسى بن بكر واسطى ـ فرمود : اگر شيعيان خود را جدا و مشخص كنم، در ميان آنان جز اهل حرف پيدا نكنم و اگر آنان را بيازمايم، همگى مرتدّ از كار در آيند و اگر آنان را سره و نا سره كنم ،از هر هزار نفر يك نفر خالص پيدا نشود و اگر ايشان را از غربال بگذرانم ، جز آن كه متعلّق به من است كسى باقى نماند . آنها مدتهاست كه بر اريكه ها لميده اند و مى گويند : ما شيعه على هستيم ، در صورتى كه شيعه على فقط كسى است كه كردار او مؤيّد گفتارش باشد .