کتابخانه احادیث شیعه

ارزش ايثارگران

صفحه اختصاصي حديث و آيات . قرآن:
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :لَمّا باتَ عَلِيٌّ عليه السلام عَلَى الفِراشِ أوحَى اللّه ُ تَعالى إلى مَلَكَينِ مِن مَلائِكَتِهِ لَم يَكُن فِي المَلائِكَةِ أشَدُّ ائتِلافا و مُؤاخاةً مِنهُما ، فَقالَ : إنّي مُميتٌ أحدَكُما فَاختارا. قالَ : فَتَدافَعَا المَوتَ بَينَهُما ، و آثَرَ كُلُّ واحِدٍ مَنهُمَا البَقاءَ.
فَأَوحَى اللّه ُ تَعالى إلَيهِما : أينَ أنتُما عَن عَبدِي هذَا الرّاضي بِالمَوتِ ، البائِتِ عَلى فِراشِ ابنِ عَمِّهِ يَقيهِ الرَّدى بِنَفسِهِ ؟! أما إنّي قَد عَلِمتُ مِن سَريرَتِهِ أنَّ تَلَفَ نَفسِهِ أحَبُّ إلَيهِ مِن أن تُؤخَذَ شَعرَةٌ مِن شَعرِ ابنِ عَمِّهِ! اِنزِلا إلَيهِ فَاحفَظاهُ وَ اكلاَهُ إلَى الصُّبحِ.
فَلَم تَزَل عَينُ المُشرِكينَ تَلحَظُهُ ، وَ المَلائِكَةُ الكِرامُ تَحفَظُهُ إلى أن كانَ وَقتُ الصُّبحِ ، و هَجَمَ المُشرِكونَ عَلَيهِ لِلقَتلِ ، فَأَلقَى اللّه ُ تَعالى في قُلوبِهِم ـ لِما أرادَهُ مِن حَياتِهِ ـ أن يوقِظوهُ مِن نَومِهِ ، فَقالوا : نُنَبِّهُهُ لِيَرى أنّا ظَفِرنا بِهِ قَبلَ قَتلِهِ ، فَلَمّا فَعَلوا ذلِكَ ، وَثَبَ إلَيهِم أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام و في يَدِهِ سَيفُهُ ، فَتَوَلَّوا عَنهُ هارِبينَ .
فَقالَ لَهُم أميرُ المُؤمنِينَ عليه السلام : دَخَلتُم و أنَا نائِمٌ ، فَادخُلوا و أنَا مُنتَبِهٌ .
فَقالوا : لا حاجَةَ لَنا فيكَ يَا بنَ أبي طالِبٍ.
حديث
امام صادق عليه السلام :شبى كه على عليه السلام در بستر [پيامبر خدا به جاى وى] خوابيد ، خداى متعال ، به دو فرشته از فرشتگانش كه در ميان فرشتگان بيش از همه با يكديگر اُلفت و برادرى داشتند ، وحى فرمود كه : «مى خواهم يكى از شما دو تا را بميرانم . پس ، انتخاب كنيد» .
هر يك از آن دو ، مُردن را به ديگرى حواله داد و هر كدام از آنها ، ماندن را برگزيد . پس ، خداوند متعال ، به آن دو وحى فرمود كه : «شما كجا و اين بنده ام كه مُردن را برگزيد و در بستر پسر عمويش خوابيد تا با جان خويش ، او را از نابودى نگه دارد ، كجا؟! هان! من دانستم كه او از صميم دل ، حاضر است خودش از بين برود ؛ امّا مويى از بدن پسر عمويش كم نشود! فرود آييد و تا به صبح ، از او پاسدارى كنيد» .
مشركان ، پيوسته او (پيامبر صلى الله عليه و آله ) را زير نظر داشتند و فرشتگان ارجمند ، از او پاسدارى مى كردند تا آن كه هنگام صبح شد و مشركان ، براى كشتنش بر وى يورش بردند . خداوند متعال ـ كه اراده كرده بود او زنده بماند ـ در دلِ مشركان افكند كه او را از خواب بيدار كنند . و گفتند : بيدارش مى كنيم تا قبل از كشته شدنش شاهد پيروز شدن ما بر خودش باشد . چون چنين كردند ، امير مؤمنان عليه السلام شمشير به دست ، به طرف آنها پريد و مشركان ، پا به فرار گذاشتند.
امير مؤمنان عليه السلام به آنان فرمود : «خواب بودم كه شما درآمديد و اكنون ، بيدارم . وارد شويد» .
مشركان گفتند : ما را با تو كارى نيست ، اى پسر ابو طالب!
نمایش منبع
امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه شريف : «و خوردنى را ، با وجود دوست داشتن آن ، به بينوا و يتيم و اسير مى خورانند» ـ فرمود : در خانه فاطمه عليها السلام ، مقدارى جو بود . آن را [آرد كردند و ]كاچى ساختند . چون كاچى را در برابر خود نهادند [تا بخورند] ، مستمندى آمد و گفت : خدايتان رحمت كناد! از آنچه خداوند ، روزى تان كرده است ، ما را اطعام كنيد . على عليه السلام برخاست و يكْ سومِ آن را به او داد.
چندى نگذشت كه يتيمى آمد و گفت : خدايتان ، رحمت كناد! از آنچه خداوند ، روزى تان كرده است ، ما را اطعام كنيد .
على عليه السلام برخاست و يك سوم ديگر كاچى را به او داد. لَختى بعد ، اسيرى آمد و گفت : خدايتان رحمت كناد! از آنچه خداوند روزى تان كرده است ، ما را اطعام كنيد . على عليه السلام برخاست و يك سوم باقى مانده را هم به او داد و خودشان از آن ، چيزى نچشيدند.
در اين هنگام ، خداوند ، اين آيه را در حقّ آنان نازل فرمود : «و [اين] كار شما ، مورد قدردانى است» .
نمایش منبع
صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :بَينَما عَلِيٌّ عليه السلام عِندَ فاطِمَةَ عليها السلام إذ قالَت لَهُ : يا عَلِيُّ ، اذهَب إلى أبي فَابغِنا مِنهُ شَيئا . فَقالَ : نَعَم. فَأَتى رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَأَعطاهُ دينارا ، و قالَ لَهُ : يا عَلِيُّ ، اذهَب فَابتَع بِهِ لِأَهلِكَ طَعاما .
فَخَرَجَ مِن عِندِهِ فَلَقِيَهُ المِقدادُ بنُ الأَسوَدِ ، و قاما ما شاءَ اللّه ُ أن يَقوما ، و ذَكَرَ لَهُ حاجَتَهُ ، فَأَعطاهُ الدّينارَ وَ انطَلَقَ إلَى المَسجِدِ ، فَوَضَعَ رَأسَهُ فَنامَ ، فَانتَظَرَهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فَلَم يَأتِ ، ثُمَّ انتَظَرَهُ فَلَم يَأتِ ، فَخَرَجَ يَدورُ فِي المَسجِدِ فَإِذا هُوَ بِعَلِيٍّ عليه السلام نائِمٌ فِي المَسجِدِ ، فَحَرَّكَهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فَقَعَدَ. فَقالَ لَهُ : يا عَلِيُّ ما صَنَعتَ؟ فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، خَرَجتُ مِن عِندِكَ فَلَقِيَنِي المِقدادُ بنُ الأَسوَدِ ، فَذَكَرَ لي ما شاءَ اللّه ُ أن يَذكُرَ ، فَأَعطَيتُهُ الدّينارَ.
فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أما إنَّ جَبرَئيلَ قَد أنبَأَني بِذلِكَ ، و قَد أنزَلَ اللّه ُ فيكَ كِتابا : «وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
.
حديث
امام صادق عليه السلام :على عليه السلام ، نزد فاطمه عليها السلام بود . فاطمه عليها السلام به او گفت : اى على! نزد پدرم برو و از او چيزى براى ما درخواست كن. على عليه السلام گفت : باشد . پس نزد پيامبر خدا رفت . پيامبر صلى الله عليه و آله ، يك دينار به او داد و فرمود : «اى على! برو و با اين دينار ، غذايى براى خانواده ات خريدارى كن» .
على عليه السلام از نزد پيامبر صلى الله عليه و آله خارج شد . در راه به مقداد بن اسود برخورد و مدّتى با هم [به سخن ]ايستادند . مقداد ، حاجتش را به او گفت . على عليه السلام ، دينار را به او داد و به مسجد رفت و سرش را گذاشت و خوابيد .
پيامبر خدا ، منتظر او ماند ؛ امّا نيامد . باز انتظار كشيد ؛ امّا از على عليه السلام خبرى نشد . لذا بيرون رفت و در مسجد مى گشت كه ديد على عليه السلام در آن جا خوابيده است . پيامبر خدا ، او را تكان داد . على عليه السلام [بيدار شد و ]نشست. پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : «چه كردى ، اى على؟» . گفت : اى پيامبر خدا! از نزد شما كه رفتم ، به مقداد بن اسود برخوردم و او به من گفت آنچه را خدا خواست بگويد (اظهار حاجت كرد) و من ، آن دينار را به او دادم.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «همانا جبرئيل عليه السلام اين مطلب را به من خبر داد ، و خداوند ، درباره تو اين آيه را فرو فرستاد : «و [ديگران را] بر خويشتن ، مقدّم مى دارند ، هرچند خودشان نيازمند باشند . و آنها كه از آزمندىِ نفس خويش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» .
نمایش منبع
حدیث روز

امام علی عليه ‏السلام:

بِـرُّوا آباءَكُمْ يَبِـرُّكُمْ أَبْنـاؤُكُمْ؛

به پدران خود خوبى كنيد، تا پسرانتان هم به شما خوبى كنند.

غررالحكم: ج3، ص267

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 685

تــعــداد حــدیــث روز : 3838