کتابخانه احادیث شیعه

ديدار خدا

صفحه اختصاصي حديث و آيات إرشاد القلوب ـ في حديث المعراج ـ : [قالَ اللّه ُ تعالى :] يا أحمَدُ ، هَل تَدري أيُّ عَيشٍ أهنى ، وأيُّ حَياةٍ أبقى؟
قالَ : اللّهُمَّ لا .
قالَ : أمَّا العَيشُ الهَنيءُ فَهُوَ الَّذي لا يَفتُرُ صاحِبُهُ عَن ذِكري ، ولا يَنسى نِعمَتي ، ولا يَجهَلُ حَقّي ، يَطلُبُ رِضايَ لَيلَهُ ونَهارَهُ .
وأمَّا الحَياةُ الباقِيَةُ فَهِيَ الَّتي يَعمَلُ لِنَفسِهِ حَتّى تَهونَ عَلَيهِ الدُّنيا وتَصغُرَ في عَينَيهِ ، وتَعظُمَ الآخِرَةُ عِندَهُ ، ويُؤثِرَ هَوايَ عَلى هَواهُ ، ويَبتَغيَ مَرضاتي ، ويُعَظِّمَ حَقَّ عَظَمَتي ، ويَذكُرَ عِلمي بِهِ ، ويُراقِبَني بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ عِندَ كُلِّ سَيِّئَةٍ ومَعصِيَةٍ ، ويَنفيَ قَلبَهُ عَن كُلِّ ما أكرَهُ ، ويُبغِضَ الشَّيطانَ ووَساوِسَهُ ، لا يَجعَلَ لاِءِبليسَ عَلى قَلبِهِ سُلطانا وسَبيلاً .
فَإِذا فَعَلَ ذلِكَ أسكَنتُ في قَلبِهِ حُبّا حَتّى أجعَلَ قَلبَهُ لي ، وفَراغَهُ وَاشتِغالَهُ وهَمَّهُ وحَديثَهُ مِنَ النِّعمَةِ الَّتي أنعَمتُ بِها عَلى أهلِ مَحَبَّتي مِن خَلقي ، وأفتَحَ عَينَ قَلبِهِ وسَمعِهِ حَتّى يَسمَعَ بِقَلبِهِ ويَنظُرَ بِقَلبِهِ إلى جَلالي وعَظَمَتي ، واُضَيِّقَ عَلَيهِ الدُّنيا ، واُبَغِّضَ إلَيهِ ما فيها مِنَ اللَّذّاتِ ، واُحَذِّرَهُ مِن
الدُّنيا وما فيها كَما يُحَذِّرُ الرّاعي غَنَمَهُ مِن مَراتِعِ الهَلَكَةِ .
فَإِذا كانَ هكَذا يَفِرُّ مِنَ النّاسِ فِرارا ، ويَنقُلُ مِن دارِ الفَناءِ إلى دارِ البَقاءِ ، ومِن دارِ الشَّيطانِ إلى دارِ الرَّحمنِ . يا أحمَدُ ، لاَُزَيِّنُهُ بِالهَيبَةِ وَالعَظَمَةِ .
فَهذا هُوَ العَيشُ الهَنيءُ وَالحَياةُ الباقِيَةُ ، وهذا مَقامُ الرّاضينَ .
فَمَن عَمِلَ بِرِضائي ألزِمُهُ ثَلاثَ خِصالٍ : اُعَرِّفُهُ شُكرا لا يُخالِطُهُ الجَهلُ ، وذِكرا لا يُخالِطُهُ النِّسيانُ ، ومَحَبَّةً لا يُؤثِرُ عَلى مَحَبَّتي مَحَبَّةَ المَخلوقينَ . فَإِذا أحَبَّني أحبَبتُهُ ، وأفتَحُ عَينَ قَلبِهِ إلى جَلالي ، فَلا اُخفي عَلَيهِ خاصَّةَ خَلقي ، فَاُناجيهِ في ظُلَمِ اللَّيلِ ونورِ النَّهارِ حَتّى يَنقَطِعَ حَديثُهُ مِنَ المَخلوقينَ ومُجالَسَتُهُ مَعَهُم ، واُسمِعُهُ كَلامي وكَلامَ مَلائِكَتي ، واُعَرِّفُهُ السِّرَّ الَّذي سَتَرتُهُ عَن خَلقي .
حديث
إرشاد القلوب ـ در ضمن حديث «معراج» ـ : [خداوند متعال فرمود :] «اى احمد ! مى دانى كدام زندگى، گواراتر و كدام حيات ، پايدارتر است ؟».
گفت : بارالها ! نه .
فرمود : «اما زندگى گوارا آن است كه دارنده اش ، از يادم خسته نمى شود، نعمتم را فراموش نمى كند ، حقّم را ناديده نمى گيرد و در شب و روزش ، جوياى خشنودى من است .
امّا حيات پايدار ، آن است كه دارنده اش چنان براى خود عمل مى كند كه دنيا بر او خوار شود و در چشمانش كوچك گردد و آخرت ، نزدش بزرگ شود . خواسته ام را بر خواسته اش مقدّم مى دارد و جوياى خشنودى من است . حقّ بزرگىِ مرا به جاى مى آورد ، آگاهى مرا نسبت به خودش به ياد دارد و در شب و روز و در كنار هر زشتى و گناهى ، مرا مراقب خود مى بيند و قلبش را از هر آنچه ناخوش مى دارم ، مى زدايد . شيطان و وسوسه هايش را دشمن مى دارد و براى شيطان بر قلبش سلطه اى و راهى نمى گذارد .
پس چون چنين كند ، در قلبش محبّتى مى نهم تا آن جا كه قلبش را از آنِ خود مى سازم و فراغت و اشتغال و انديشه و سخنش را از نعمتى كه به دوستانم در ميان خلق بخشيده ام، ويژه خود مى گردانم و چشم و گوش و
قلبش را مى گشايم تا آن كه با قلبش بشنود و با قلبش به جلال و عظمتم بنگرد . دنيا را بر او تنگ مى سازم و لذّت هايش را منفور او مى گردانم و او را چنان از دنيا برحذر مى دارم كه شبان ، گوسفندانش را از چراگاه هاى هلاكتبار برحذر مى دارد . پس چون چنين شود ، سخت از مردم مى گريزد و از سراى ناپايدار ، به سراى پايدار و از سراى شيطان ، به سراى رحمان منتقل مى گردد . اى احمد ! او را با هيبت و عظمت مى آرايم .
اين است زندگى گوارا و حيات پايدار ، و اين است مقام خشنودان .
هركس بر طبق خشنودى من رفتار كند، سه صفت را همراه او مى سازم: به او شكرى را مى شناسانم كه جهل با آن در نياميزد ، و يادى كه فراموشى با آن در نياميزد ، و محبّتى كه با وجود آن ، محبّت آفريدگان را بر محبّت من مقدّم ندارد . پس چون مرا دوست بدارد ، دوستش مى دارم و چشم دلش را به سوى جلالم مى گشايم و خاصّانِ خلقم را از او پنهان نمى دارم و در تاريكى هاى شب و روشنايى هاى روز ، با او رازگويى مى كنم تا آن كه از سخن گفتن با آفريدگان و همنشينى با آنان ببُرد و سخن خود و سخن فرشتگان را به او بشنوانم و رازى را كه از خلقم پنهان داشته ام ، به او بشناسانم» .
نمایش منبع
امام على عليه السلام : خداوند به موسى عليه السلام وحى كرد : «هركه محبوبى را دوست بدارد ، با او همدم مى شود و هركه با محبوبى همدم گشت ، سخنش را تصديق مى كند و از كردارش خشنود مى شود ، و هركه به محبوبى اطمينان كند ، به او اعتماد مى ورزد و هركه مشتاق محبوبى شود ، در رفتن به سويش مى كوشد .
اى موسى ! يادم از آنِ يادآوران ، ديدارم از آنِ شيفتگان ، و بهشتم از آنِ فرمانبران است و من خود ، ويژه دوستدارانم هستم» .
نمایش منبع
صفحه اختصاصي حديث و آيات حلية الأولياء عن إبراهيم بن أدهم : إنَّ اللّه َ تَعالى أوحى إلى يَحيَى بنِ زَكَرِيّا عليهماالسلام : يا يَحيى ، إنّي قَضَيتُ عَلى نَفسي أن لا يُحِبَّني عَبدٌ مِن عِبادي أعلَمُ ذلِكَ مِنهُ إلاّ كُنتُ سَمعَهُ الَّذي يَسمَعُ بِهِ ، وبَصَرَهُ الَّذي يُبصِرُ بِهِ ، ولِسانَهُ الَّذي يَتَكَلَّمُ بِهِ ، وقَلبَهُ الَّذي يَفهَمُ بِهِ . فَإِذا كانَ ذلِكَ كَذلِكَ بَغَّضتُ إلَيهِ الاِشتِغالَ بِغَيري ،
وأدَمتُ فِكرَتَهُ ، وأسهَرتُ لَيلَهُ ، وأظمَأتُ نَهارَهُ .
يا يَحيى ، أنَا جَليسُ قَلبِهِ ، وغايَةُ اُمنِيَّتِهِ وأمَلِهِ ، أهَبُ لَهُ كُلَّ يَومٍ وساعَةٍ فَيَتَقَرَّبُ مِنّي وأتَقَرَّبُ مِنهُ ، أسمَعُ كَلامَهُ ، واُجيبُ تَضَرُّعَهُ . فَوَعِزَّتي وجَلالي لَأَبعَثَنَّهُ مَبعَثا يَغبِطُهُ بِهِ النَّبِيّونَ وَالمُرسَلونَ ، ثُمَّ آمُرُ مُنادِيا يُنادي : هذا فُلانُ بنُ فُلانٍ ، وَلِيُّ اللّه ِ وصَفِيُّهُ وخِيَرَتُهُ مِن خَلقِهِ دَعاهُ إلى زِيارَتِهِ ؛ لِيَشفِيَ صَدرَهُ مِنَ النَّظَرِ إلى وَجهِهِ الكَريمِ .
حديث
حلية الأولياء ـ به نقل از ابراهيم بن ادهم ـ : خداوند متعال به يحيى بن زكريا عليهماالسلام وحى كرد : «اى يحيى ! با خود عهد بسته ام كه هرگاه بنده اى از بندگانم مرا دوست بدارد و اين حالت را از او بدانم و ببينم،گوش شنوايش، چشم بينايش، زبان گويايش و قلب دريابنده اش شوم. پس چون چنين
شود ، پرداختن به جز مرا منفورِ او مى گردانم ، فكرش را دوام مى بخشم و شبش را به شب زنده دارى و روزش را به روزه دارى خواهم گذرانْد .
اى يحيى ! من همنشين قلبش و نهايت اميد و آرزويش هستم و هر روز و هر ساعت به او مى بخشم . پس به من نزديك مى شود و من به او نزديك مى شوم ، سخنش را مى شنوم و زارى اش را پاسخ مى دهم . به عزّت و جلالم سوگند كه او را منزلتى خواهم داد كه پيامبران و رسولان ، به سبب آن بر او رشك خواهند برد . سپس به مُنادى اى فرمان مى دهم كه ندا كند : اين ، فلانى پسر فلانى است ؛ ولىّ و دوست صميمى خداست و برگزيده اش از ميان خلقش . خداوند ، او را به زيارت خود خوانده است تا سوز درونش را با ديدار رخسار بزرگوار خويش شفا بخشد».
نمایش منبع
المحجّة البيضاء : در اخبار داوود عليه السلام آمده است كه خداوند عز و جل به او وحى كرد : «اى داوود!تاكى ازبهشت ياد مى كنى وشوق ديدارمرادرخواست نمى كنى؟».
گفت : پروردگارا ! مشتاقانت كيان اند ؟
فرمود : «مشتاقانم ، كسانى هستند كه آنان را از هر غبار كدورتى پيراسته ام و با پرهيز ، هشيارشان ساخته ام و حجاب را از برابر دل هايشان چنان برداشته ام كه به من مى نگرند . . .
اى داوود ! من دل هاى مشتاقان را از رضوان (خشنودى) خود آفريده ام و با نور رخسارم پروريده ام و آنان را چونان سخنگويانى براى خود برگزيده ام و پيكرهايشان را جايگاه نگاهم به زمين ساخته ام و از دل هايشان راهى به سوى خود گشوده ام كه از آن به من مى نگرند و هر روز ، بر شوقشان افزوده مى شود» .
نمایش منبع
امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود : «بهشتيان هر روز جمعه با پروردگار متعال ديدار مى كنند» . سپس حضرت ، آنچه را كه به آنان عطا مى شود ياد كرد و افزود: «آن گاه خداوند متعال مى فرمايد : "پرده ها را برداريد" . پس از آن پرده ها يكى يكى برداشته مى شوند ، تا آن كه خداوند متعال با رخسار بزرگوارش چنان بر آنان تجلّى مى كند كه گويى پيش از آن ، هيچ نعمتى نديده اند؛ و اين است معناى گفته خداوند متعال : «و بيش از آن نزد ماست» » .
نمایش منبع
المحجّة البيضاء : در اخبار داوود عليه السلام آمده است : «به بندگانم كه با محبّتم به من روى آورده اند ، بگو كه : در پرده شدنتان از خلقم ، زيانى به شما زيانى نمى زند ؛ زيرا پرده ميان خود و شما را برداشته ام ، تا با چشم دلتان به من بنگريد . اين كه بساط دنيا را از برابر شما در هم پيچيده ام ، زيانى به شما نمى زند ؛ زيرا دين خود را برايتان گسترده ام و چون خشنودى مرا مى جوييد ، ناخشنودى خلق به شما زيانى نمى رساند» .
نمایش منبع
امام سجّاد عليه السلام ـ در «مناجاةُ العارفين» ـ : بارالها ! ما را از كسانى قرار ده كه درختان شوق تو در باغ سينه هاشان، شاخه گسترده و آتش محبّتت ، دل هايشان را فرا گرفته است ... و چشمانشان با نگريستن به تو روشن گشته است .
نمایش منبع
صفحه اختصاصي حديث و آيات عنه عليه السلام ـ فِي مُناجاةِ المُحبّينَ ـ : إلهي ، مَن ذَا الَّذي ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرامَ مِنكَ بَدَلاً ! ومَن ذَا الَّذي أنِسَ بِقُربِكَ فَابتَغى عَنكَ حِوَلاً ! إلهي ، فَاجعَلنا مِمَّنِ اصطَفَيتَهُ لِقُربِكَ ووِلايَتِكَ ، وأخلَصتَهُ لِوُدِّكَ ومَحَبَّتِكَ ، وشَوَّقتَهُ إلى لِقائِكَ ، ورَضَّيتَهُ بِقَضائِكَ ، ومَنَحتَهُ بِالنَّظَرِ إلى وَجهِكَ ، وحَبَوتَهُ بِرِضاكَ ، وأعَذتَهُ مِن هَجرِكَ وقَلاكَ ، وبَوَّأتَهُ مَقعَدَ الصِّدقِ في جِوارِكَ ، وخَصَصتَهُ بِمَعرِفَتِكَ ، وأهَّلتَهُ لِعِبادَتِكَ ، وهَيَّمتَهُ لاِءِرادَتِكَ ، وَاجتَبَيتَهُ لِمُشاهَدَتِكَ ، وأخلَيتَ وَجهَهُ لَكَ ، وفَرَّغتَ فُؤادَهُ لِحُبِّكَ ، ورَغَّبتَهُ فيما عِندَكَ ، وألهَمتَهُ ذِكرَكَ ، وأوزَعتَهُ شُكرَكَ ، وشَغَلتَهُ بِطاعَتِكَ ، وصَيَّرتَهُ مِن صالِحي بَرِيَّتِكَ ، وَاختَرتَهُ لِمُناجاتِكَ ، وقَطَعتَ عَنهُ كُلَّ شَيءٍ يَقطَعُهُ عَنكَ .
اللّهُمَّ اجعَلنا مِمَّن دَأبُهُمُ الاِرتِياحُ إلَيكَ وَالحَنينُ ، ودَهرُهُمُ الزَّفرَةُ وَالأَنينُ ، جِباهُهُم ساجِدَةٌ لِعَظَمَتِكَ ، وعُيونُهُم ساهِرَةٌ في خِدمَتِكَ ، ودُموعُهُم سائِلَةٌ مِن خَشيَتِكَ ، وقُلوبُهُم مُتَعَلِّقَةٌ بِمَحَبَّتِكَ ، وأفئِدَتُهُم مُنخَلِعَةٌ مِن مَهابَتِكَ .
يا مَن أنوارُ قُدسِهِ لِأَبصارِ مُحِبّيهِ رائِقَةٌ ، وسُبُحاتُ وَجهِهِ لِقُلوبِ عارِفيهِ شائِقَةٌ ، يا مُنى قُلوبِ المُشتاقينَ ، ويا غايَةَ آمالِ المُحِبّينَ ، أسأَلُكَ حُبَّكَ ، وحُبَّ مَن يُحِبُّكَ ، وحُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يوصِلُني إلى قُربِكَ ، وأن تَجعَلَكَ أحَبَّ إلَيَّ مِمّا سِواكَ ، وأن تَجعَلَ حُبّي إيّاكَ قائِدا إلى رِضوانِكَ ، وشَوقي إلَيكَ ذائِدا عَن عِصيانِكَ ، وَامنُن بِالنَّظَرِ إلَيكَ عَلَيَّ ، وَانظُر بِعَينِ الوُدِّ وَالعَطفِ إلَيَّ ، ولا تَصرِف عَنّي وَجهَكَ ، وَاجعَلني مِن أهلِ الإِسعادِ وَالحُظوَةِ عِندَكَ ، يا مُجيبُ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .
حديث
امام سجاد عليه السلام ـ در «مناجاةُ المحبّين» ـ : بارالها ! چه كسى شيرينى محبّت تو را چشيد و پس از آن ، در پىِ جايگزينى برايت برآمد ؟ چه كسى به نزديكى با تو اُنس گرفت و پس از آن ، خواستار جابه جايى از كنارت شد ؟
بارالها! ما را از كسانى قرار ده كه براى نزديكى و دوستى ات برگزيدى ، و براى محبّت و دوستى ات خالصشان ساختى ، و به ديدارت مشتاقشان كردى ، و به قضايت خشنودشان نمودى ، و نگريستن به رخسارت را به آنان بخشيدى ، و خشنودى ات را به آنان عطا كردى ، و از دورى و هجرانت ايمنشان ساختى ، و در كنارت در جايگاهى راستينْ جايشان دادى ، و شناختت را ويژه ايشان ساختى ، و آنان را اهليّت عبادتت دادى و شيفته اراده ات كردى ، و براى مشاهده خودت برگزيدى و چهره ات را برايشان بى پرده ساختى و دلشان را به دوستى خودت پرداختى و آنان را خواستار آنچه نزدت هست ، نمودى ، و يادت را به آنان الهام نمودى ، و آنان را وادار به شكرگزارى ات كردى و به فرمانبرى ات مشغولشان ساختى ، و آنان را از صالحانِ خلقت قرار دادى و آنان را براى رازگويى ات برگزيدى و هر آنچه آنان را از تو بِبُرَد ، از آنان بريدى .
بارالها ! ما را از كسانى قرار ده كه عادتشان شادابى و شوق به تو باشد و روزگارشان در سوز و گداز و ناله [از هجران تو ]به سر شود . پيشانى هايشان براى عظمت تو به سجده درآمده ، چشمانشان در خدمت
به تو شب ها بيدار مانده، اشك هايشان از هراس توريزان است،قلب هايشان به محبّتت پيوسته ، و دل هايشان از هيبت و شُكوه تو بركَنده است .
اى آن كه روشنى هاى قِداستش براى چشمان دوستدارانش مى درخشد و درخشش هاى رخسارش براى دل هاى شناسندگانش شوق آور است ! اى اميد دل هاى مشتاقان و اى نهايت آرزوهاى دوستداران ! دوستى تو را و دوستى آنان را كه دوستت دارند و دوستى هر آن عملى را كه مرا به نزديكى تو مى رساند ، از تو مسئلت مى كنم . از تو مى خواهم كه خودت را نزدم محبوب تر از هر آنچه جز توست ، قرار دهى و دوستى مرا نسبت به خودت ، راهبر به سوى خشنودى ات و شوق مرا به تو ، بازدارنده از نافرمانى ات قرار دهى . بر من منّت بگذار تا به تو بنگرم ، و با نگاه دوستى و توجّه به من بنگر و رخسارت را از من برمگردان و مرا از سعادتمندان و بهره مندان نزد خودت قرار بده ، اى اجابت كننده و اى مهربان ترين مهربانان !
نمایش منبع
صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمام الصادق عليه السلام : إنَّما اُولُو الأَلبابِ الَّذينَ عَمِلوا بِالفِكرَةِ حَتّى وَرِثوا مِنهُ حُبَّ اللّه ِ ؛ فَإِنَّ حُبَّ اللّه ِ إذا وَرِثَهُ القَلبُ استَضاءَ ، وأسرَعَ إلَيهِ اللُّطفُ ، فَإِذا نَزَلَ مَنزِلَةَ اللُّطفِ صارَ مِن أهلِ الفَوائِدِ ؛ تَكَلَّمَ بِالحِكمَةِ ، فَإِذا تَكَلَّمَ بِالحِكمَةِ صارَ صاحِبَ فِطنَةٍ ، فَإِذا نَزَلَ مَنزِلَةَ الفِطنَةِ عَمِلَ بِها فِي القُدرَةِ ، فَإِذا عَمِلَ بِها فِي القُدرَةِ عَرَفَ الأَطباقَ السَّبعَةَ ، فَإِذا بَلَغَ إلى هذِهِ المَنزِلَةِ صارَ يَتَقَلَّبُ فِكرُهُ بِلُطفٍ وحِكمَةٍ وبَيانٍ ، فَإِذا بَلَغَ هذِهِ المَنزِلَةَ جَعَلَ شَهوَتَهُ ومَحَبَّته حديث في خالِقِهِ ، فَإِذا فَعَلَ ذلِكَ نَزَلَ المَنزِلَةَ الكُبرى ؛ فَعايَنَ رَبَّهُ في قَلبِهِ ، ووَرِثَ الحِكمَةَ بِغَيرِ ما وَرِثَهُ الحُكَماءُ ، ووَرِثَ العِلمَ بِغَيرِ ما وَرِثَهُ العُلَماءُ ، ووَرِثَ الصِّدقَ بِغَيرِ ما وَرِثَهُ الصِّدّيقونَ . حديث
امام صادق عليه السلام : خردمندان ، در حقيقت ، كسانى هستند كه انديشه شان را به كار بستند ، تا آن كه از آن ، خدا دوستى را به ميراث بردند ؛ زيرا چون قلبْ خدا دوستى را به ميراث بَرَد ، روشنى مى گيرد و لطف و توجّه به سويش مى شتابد. پس چون به منزلت لطف و توجّه برسد، از فايده مندان مى گردد؛ يعنى حكيمانه سخنى مى گويد . پس چون حكيمانه سخن بگويد ، داراى هشيارى و زيركى مى شود . پس چون به منزلتِ زيركى برسد ، آن را در راه قدرت به كار مى برد و چون آن را در راه قدرت به كار بَرَد ، طبقات هفتگانه را مى شناسد و چون به اين منزلت برسد ، انديشه اش با لطف ، حكمت و بيان ، همراه مى شود و آنها را به كار مى بندد و چون به اين منزلت برسد ، خواسته و دوستى اش را در راه خالق خود قرار مى دهد . پس چون چنين كرد ، به منزلتِ بزرگ تر مى رسد و خدا را با چشمِ دلش مى بيند و حكمت را از راهى جز راه حكيمان به ميراث مى بَرد ، و علم را از راهى جز راه عالمان به ميراث مى بَرَد و صدق را از راهى جز راه صدّيقان به ميراث مى برد .
نمایش منبع
حدیث روز

امام هادی علیه السلام:

مَن أطاعَ الخالِقَ لَم يُبالِ سَخَطَ المَخلوقِينَ؛

هر كه از آفريدگار فرمان بَرد، از خشم آفريدگان پروا ندارد.

گزیده تحف العقول، ح265

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 3838

تــعــداد حــدیــث روز : 685