چهل حدیث « گهرهای رضوی » علیه السلام
مقدمه
زندگينامه امام رضـا عليه السلام
امام هشتم، على بن موسى الرضا عليه السلام در روز 11 ذى قعده سال 148 هجرى در مدينه چشم به جهان گشود. وقتى به دنيا آمد، جدّش امام صادق عليه السلام هنوز زنده بود. در گوش او اذان و اقامه گفت و او را به عنوانِ «بقية اللّه » ستود. مادر گرامى او «نجمه» نام داشت، بانويى با فضيلت كه نام ديگرش «تُكتم» است.
وقتى پدر بزرگوارش امام كاظم عليه السلام در زندان بغداد از دنيا رفت، آن حضرت 35 سال داشت و مسؤوليت امامت و پيشوايى شيعه را عهده دار شد. به خاطر دانش بسيار آن حضرت، او را «عالم آل محمّد» ناميده اند. پدرش درباره او فرمود: «اين فرزند، فقيه ترين فرزندان من است».
مدّت امامت آن حضرت 20 سال طول كشيد. ده سال آن همزمان با خلافت هارون الرشيد و ده سال دوم معاصر امين و مأمون عباسى بود. پيش از امامت نيز در دوره پدر بزرگوارش، همزمان با مهدى و هادى عباسى بود.
آن حضرت ابتدا در مدينه مى زيست. سپس به عراق رفت و چند سال آخر به ايران سفر كرد و در خراسان كنار مأمون بود، تا آنكه در غربت به شهادت رسيد. خواهرش فاطمه معصومه عليهاالسلام به شوق ديدن برادر، از مدينه به سوى ايران آمد و در قم درگذشت و موفق به ديدار برادرش نشد.
دوران امامت آن حضرت، دوره سختى بود. بنى عباس با علويان برخوردى ستمگرانه داشتند. موسى بن جعفر عليه السلام را به شهادت رساندند و امام رضا عليه السلام را هم در شرايط دشوار و محدود كننده اى قرار دادند. ستم هاى عباسيان به نحوى بود كه هر چند وقت يك بار، علويان بر ضدّ آنان در گوشه و كنار و در سراسر منطقه ديلم، خراسان، اهواز، بصره، حجار و يمن قيام مى كردند. اين قيام ها براى دستگاه خلافت عباسى خطرناك بود. شايد يكى از علل فرا خواندن امام رضا به خراسان و سپردن ولايتعهدى به آن حضرت، براى كاستن از اين شورشها و جلب عواطف شيعيان بود. حضرت رضا عليه السلام چون مى دانست آن قيام ها هيچ كدام به ثمر نمى رسد، از مشاركت در آنها پرهيز مى كرد.
امام رضا عليه السلام با بى ميلى و به اجبار، توسط مأمون از مدينه به «مرو» در خراسان احضار شد. در طول مسير كه از شهرهاى بصره، خرمشهر، اهواز، اراك، قم، رى و نيشابور مى گذشت، شيعيان كه علاقه مند حضرتش بودند، به استقبال مى شتافتند و از حضرتش بهره مى گرفتند. پرشورترين تجمّعات مردمى در شهر نيشابور بود كه امام رضا عليه السلام در آن جمعِ پرشكوه، حديث معروف «سلسلة الذهب» را بيان فرمود و شرط نجات بخشىِ توحيد را اعتقاد به امامتِ اهل بيت دانست. ورود حضرت رضا به مرو، در سال 201 هجرى بود. هنگام ورود، مأمون و بسيارى از بزرگان حكومتى به استقبال آمده بودند. ابتدا مأمون وا نمود مى كرد كه مى خواهد خلافت را به امام واگذار كند. امام نمى پذيرفت. اصرار بر پذيرش وليعهدى كرد. امام كه از نيرنگ و نقشه او خبر داشت، نمى پذيرفت. سرانجام با اصرار و اجبار مأمون، ولايتعهدى را پذيرفت، اما به شرط اينكه در هيچ يك از كارهاى حكومتى و عزل و نصب ها دخالت نكند. امام مى خواست از وجود او و شرايط پيش آمده، براى توجيه كارهاى خلافِ حكّام ستمگر استفاده نشود. بيعت بزرگان كشورى و لشكرى با حضرت به عنوان وليعهد، در دهم رمضان سال 201 هجرى بود. امام به برخى از شيعيان كه از اين تحوّل سياسى خيلى خوشحال بودند، اشاره فرمود كه اين كار، به سامان نخواهد رسيد.
در مدّت اقامت حضرت در خراسان، جلسات متعدّد مباحثات علمى و مناظره بين امام و سرانِ فرقه ها و مذاهب مختلف برگزار مى شد. امام از نظر علمى بر همه برترى داشت و پيروز مى شد و بر موقعيت و محبوبيتش افزوده مى گشت. امام از اين فرصت پيش آمده، بيشترين بهره را گرفت تا هم معارف بلند اسلام و تعاليم اهل بيت را بيان كند، هم جايگاه والاى علمى و فضايل خاندان رسالت و شايستگى خود و آل على را براى پيشوايى مردم نشان دهد. تصميم امام براى خواندن نماز عيد و شور و شوق عمومى و ابراز محبّت نسبت به آن حضرت، براى قدرت حاكم تكان دهنده بود. به اين خاطر امام را از نيمه راه برگرداند.
مأمون كه زيرك و هوشيار بود، روند حوادث را به نفع خود نمى ديد. توجّه ها به امام، رفته رفته بيشتر مى شد و موقعيت امام درخشان تر مى گشت. حسد، او را برانگيخت تا كم كم به فكر از ميان برداشتن امام بيفتد. اين نقشه را عملى ساخت و حضرت را مسموم و شهيد كرد. گرچه نمى خواست كسى بفهمد كه او امام را كشته است، ولى افكار عمومى و مردم، قاتل او را مأمون مى دانستند. شهادت حضرت در روز آخر ماه صفر سال 203 هجرى بود، در حالى كه 55 سال از عمر شريفش مى گذشت.
امام رضا عليه السلام راضى به رضاى خدا بود. از اين رو اين لقب به او اختصاص يافته است. سيره اخلاقى حضرت، بسيار جالب و سازنده بود. وى برخوردى همراه با ادب و حسن خلق داشت، هرگز به كسى تندى و جفا نمى كرد. كلام كسى را قطع نمى كرد تا از سخن فارغ شود. تا مى توانست، از برآوردن نيازِ محتاجان كوتاهى نمى كرد. پيش همنشينان پاى خود را دراز نمى كرد، تكيه نمى داد، به غلامان و خدمتكاران ناسزا نمى گفت، قهقهه سر نمى داد، خنده اش تبسّم بود، در خلوت و تنهايى، سفره اش را مى گسترد و همه غلامان، حتى دربان و كار پردازِ خانه را هم بر سر سفره مى نشاند. شبها كم مى خوابيد، بيشتر وقت ها تا سحر بيدار بود و عبادت مى كرد. روزه زياد مى گرفت. هر ماه سه روز را (روز اول، وسط، آخر) روزه مى گرفت. كارهاى خير و صدقات پنهانى در شبهاى تاريك، بسيار داشت. گاهى هر سه روز يك بار ختم قرآن مى كرد. شبها هنگام خواب، در بستر خويش تلاوت قرآن مى كرد. لباس شخصى او ساده و خشن بود، امّا هنگامى كه براى ديدار با مردم بيرون مى آمد، خود را براى آنان مى آراست. شبها هنگام غذا مى گفت ظرفى مى آوردند و از بهترين غذاهاى سفره بر مى داشت و در ظرف مى نهاد و مى فرمود كه به فقرا برسانند. هرگز از مهمان خويش كار نمى كشيد، هنگام كمك به نيازمند و سائل، مى كوشيد تا آبروى او حفظ شود و شرمنده نگردد. زندگيش ساده بود. به انسانها هر چند فقير و سياه و برده باشند احترام مى كرد. شاعران متعهّد را گرامى مى داشت. خلعت و جايزه اى كه به دِعبل، شاعر شيعى و انقلابى بخشيد، يكى از اين نمونه هاست.
علم و دانش او بسيار بود. احاديث بسيارى در كتب شيعه از او نقل شده است. كتابِ «عيون اخبار الرضا» از تأليفات شيخ صدوق، مجموعه اى از سخنان آن حضرت را در بر دارد. كرامات و معجزات بسيارى از حضرتش نقل شده است. بخصوص پس از دفن در خراسان، بارگاه او ملجأ و پناه درماندگان شد. هزاران نفر تا كنون با تضرّع و توسّل به آن حضرت، از بيمارى شفا يافته و به حاجت هاى خويش رسيده اند. اينك قبر مطهر او در مشهد، همه ساله ميليون ها دل مشتاق را به سوى خود مى كشاند و به تعبير امام خمينى قدس سره پايتخت معنوى ايران، مشهد است.
وقتى پدر بزرگوارش امام كاظم عليه السلام در زندان بغداد از دنيا رفت، آن حضرت 35 سال داشت و مسؤوليت امامت و پيشوايى شيعه را عهده دار شد. به خاطر دانش بسيار آن حضرت، او را «عالم آل محمّد» ناميده اند. پدرش درباره او فرمود: «اين فرزند، فقيه ترين فرزندان من است».
مدّت امامت آن حضرت 20 سال طول كشيد. ده سال آن همزمان با خلافت هارون الرشيد و ده سال دوم معاصر امين و مأمون عباسى بود. پيش از امامت نيز در دوره پدر بزرگوارش، همزمان با مهدى و هادى عباسى بود.
آن حضرت ابتدا در مدينه مى زيست. سپس به عراق رفت و چند سال آخر به ايران سفر كرد و در خراسان كنار مأمون بود، تا آنكه در غربت به شهادت رسيد. خواهرش فاطمه معصومه عليهاالسلام به شوق ديدن برادر، از مدينه به سوى ايران آمد و در قم درگذشت و موفق به ديدار برادرش نشد.
دوران امامت آن حضرت، دوره سختى بود. بنى عباس با علويان برخوردى ستمگرانه داشتند. موسى بن جعفر عليه السلام را به شهادت رساندند و امام رضا عليه السلام را هم در شرايط دشوار و محدود كننده اى قرار دادند. ستم هاى عباسيان به نحوى بود كه هر چند وقت يك بار، علويان بر ضدّ آنان در گوشه و كنار و در سراسر منطقه ديلم، خراسان، اهواز، بصره، حجار و يمن قيام مى كردند. اين قيام ها براى دستگاه خلافت عباسى خطرناك بود. شايد يكى از علل فرا خواندن امام رضا به خراسان و سپردن ولايتعهدى به آن حضرت، براى كاستن از اين شورشها و جلب عواطف شيعيان بود. حضرت رضا عليه السلام چون مى دانست آن قيام ها هيچ كدام به ثمر نمى رسد، از مشاركت در آنها پرهيز مى كرد.
امام رضا عليه السلام با بى ميلى و به اجبار، توسط مأمون از مدينه به «مرو» در خراسان احضار شد. در طول مسير كه از شهرهاى بصره، خرمشهر، اهواز، اراك، قم، رى و نيشابور مى گذشت، شيعيان كه علاقه مند حضرتش بودند، به استقبال مى شتافتند و از حضرتش بهره مى گرفتند. پرشورترين تجمّعات مردمى در شهر نيشابور بود كه امام رضا عليه السلام در آن جمعِ پرشكوه، حديث معروف «سلسلة الذهب» را بيان فرمود و شرط نجات بخشىِ توحيد را اعتقاد به امامتِ اهل بيت دانست. ورود حضرت رضا به مرو، در سال 201 هجرى بود. هنگام ورود، مأمون و بسيارى از بزرگان حكومتى به استقبال آمده بودند. ابتدا مأمون وا نمود مى كرد كه مى خواهد خلافت را به امام واگذار كند. امام نمى پذيرفت. اصرار بر پذيرش وليعهدى كرد. امام كه از نيرنگ و نقشه او خبر داشت، نمى پذيرفت. سرانجام با اصرار و اجبار مأمون، ولايتعهدى را پذيرفت، اما به شرط اينكه در هيچ يك از كارهاى حكومتى و عزل و نصب ها دخالت نكند. امام مى خواست از وجود او و شرايط پيش آمده، براى توجيه كارهاى خلافِ حكّام ستمگر استفاده نشود. بيعت بزرگان كشورى و لشكرى با حضرت به عنوان وليعهد، در دهم رمضان سال 201 هجرى بود. امام به برخى از شيعيان كه از اين تحوّل سياسى خيلى خوشحال بودند، اشاره فرمود كه اين كار، به سامان نخواهد رسيد.
در مدّت اقامت حضرت در خراسان، جلسات متعدّد مباحثات علمى و مناظره بين امام و سرانِ فرقه ها و مذاهب مختلف برگزار مى شد. امام از نظر علمى بر همه برترى داشت و پيروز مى شد و بر موقعيت و محبوبيتش افزوده مى گشت. امام از اين فرصت پيش آمده، بيشترين بهره را گرفت تا هم معارف بلند اسلام و تعاليم اهل بيت را بيان كند، هم جايگاه والاى علمى و فضايل خاندان رسالت و شايستگى خود و آل على را براى پيشوايى مردم نشان دهد. تصميم امام براى خواندن نماز عيد و شور و شوق عمومى و ابراز محبّت نسبت به آن حضرت، براى قدرت حاكم تكان دهنده بود. به اين خاطر امام را از نيمه راه برگرداند.
مأمون كه زيرك و هوشيار بود، روند حوادث را به نفع خود نمى ديد. توجّه ها به امام، رفته رفته بيشتر مى شد و موقعيت امام درخشان تر مى گشت. حسد، او را برانگيخت تا كم كم به فكر از ميان برداشتن امام بيفتد. اين نقشه را عملى ساخت و حضرت را مسموم و شهيد كرد. گرچه نمى خواست كسى بفهمد كه او امام را كشته است، ولى افكار عمومى و مردم، قاتل او را مأمون مى دانستند. شهادت حضرت در روز آخر ماه صفر سال 203 هجرى بود، در حالى كه 55 سال از عمر شريفش مى گذشت.
امام رضا عليه السلام راضى به رضاى خدا بود. از اين رو اين لقب به او اختصاص يافته است. سيره اخلاقى حضرت، بسيار جالب و سازنده بود. وى برخوردى همراه با ادب و حسن خلق داشت، هرگز به كسى تندى و جفا نمى كرد. كلام كسى را قطع نمى كرد تا از سخن فارغ شود. تا مى توانست، از برآوردن نيازِ محتاجان كوتاهى نمى كرد. پيش همنشينان پاى خود را دراز نمى كرد، تكيه نمى داد، به غلامان و خدمتكاران ناسزا نمى گفت، قهقهه سر نمى داد، خنده اش تبسّم بود، در خلوت و تنهايى، سفره اش را مى گسترد و همه غلامان، حتى دربان و كار پردازِ خانه را هم بر سر سفره مى نشاند. شبها كم مى خوابيد، بيشتر وقت ها تا سحر بيدار بود و عبادت مى كرد. روزه زياد مى گرفت. هر ماه سه روز را (روز اول، وسط، آخر) روزه مى گرفت. كارهاى خير و صدقات پنهانى در شبهاى تاريك، بسيار داشت. گاهى هر سه روز يك بار ختم قرآن مى كرد. شبها هنگام خواب، در بستر خويش تلاوت قرآن مى كرد. لباس شخصى او ساده و خشن بود، امّا هنگامى كه براى ديدار با مردم بيرون مى آمد، خود را براى آنان مى آراست. شبها هنگام غذا مى گفت ظرفى مى آوردند و از بهترين غذاهاى سفره بر مى داشت و در ظرف مى نهاد و مى فرمود كه به فقرا برسانند. هرگز از مهمان خويش كار نمى كشيد، هنگام كمك به نيازمند و سائل، مى كوشيد تا آبروى او حفظ شود و شرمنده نگردد. زندگيش ساده بود. به انسانها هر چند فقير و سياه و برده باشند احترام مى كرد. شاعران متعهّد را گرامى مى داشت. خلعت و جايزه اى كه به دِعبل، شاعر شيعى و انقلابى بخشيد، يكى از اين نمونه هاست.
علم و دانش او بسيار بود. احاديث بسيارى در كتب شيعه از او نقل شده است. كتابِ «عيون اخبار الرضا» از تأليفات شيخ صدوق، مجموعه اى از سخنان آن حضرت را در بر دارد. كرامات و معجزات بسيارى از حضرتش نقل شده است. بخصوص پس از دفن در خراسان، بارگاه او ملجأ و پناه درماندگان شد. هزاران نفر تا كنون با تضرّع و توسّل به آن حضرت، از بيمارى شفا يافته و به حاجت هاى خويش رسيده اند. اينك قبر مطهر او در مشهد، همه ساله ميليون ها دل مشتاق را به سوى خود مى كشاند و به تعبير امام خمينى قدس سره پايتخت معنوى ايران، مشهد است.
نمایش منبع
كمـال ايمـان
1
قال الرضا عليه السلام:
لا يَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقيقَةَ الايمـانِ
حَتّى تَكُونَ فيهِ خِصالٌ ثـَلاثٌ:
اَلتـَفـَقـُّهُ فىالدّينِ،
وَ حُسْنُ التَّقْديرِ فِى الْمَعيشَةِ
وَالصَّبْرُ عَـلَى الرَّزايا.
امام رضا عليه السلام فرمود:
هيـچ بنده اى به كمال حقيقى ايمان نمى رسد،
تا اينكه اين سه خصلت در او باشد:
دين شـناسى.
اندازه و برنامه ريزى در زندگى.
شكيبايى بر سختيها و ناملايمات.
نمایش منبع
مراحل سهگانه ايمـان
2
وَ عَنِ الرِّضا عليه السلام:
اَلاْءيمـانُ هـُوَ مَعْرِفـَةٌ بِالْقـَلْبِ
وَ اِقْرارٌ بِالّلِسانِ وَ عَمَلٌ بِالْأرْكانِ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
ايمان عبارت است از:
شناخت قلبى، اعتراف زبانى، عمل با اعضاء وجوارح
نمایش منبع
نشـانههاى مـؤمن
3
وَ قالَ الرِّضا عليه السلام:
اَلْمُؤمِنُ اِذا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ غَضَبُهُ عَنْ حَقٍّ،
وَ اِذا رَضِىَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضاهُ فى باطِلٍ،
وَ اِذا قَدَرَ لَمْ يَأْخُذْ اَكْثَرَ مِنْ حَقِّهِ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
مؤمن، هرگاه خشمگين شود، غضبش او را از حق بيرون نمى برد و هرگاه خرسند شود، خوشنوديش او را به باطل نمى كشاند و هرگاه قدرت يابد، بيش از حق خودش بر نمى دارد.
نمایش منبع
عشـق آل محـمّد صلىاللهعليهوآله
4
وَ عَن أبِى الحَسَن الرِّضا عليه السلام:
لايُحِبُّنا كافِرٌ وَلا يُبْغِضُنا مُؤْمِنٌ، وَ مَنْ ماتَ
وَهُوَ يُحِبُّنا كانَ عَلَى اللّه ِ حَقّا اَنْ يَبْعَثَهُ مَعَنا.
امام هشتم عليه السلام فرمود:
هيچ كافرى ما را دوست نمى دارد و هيچ مؤمنى دشمن ما نمى شود. هركس با محبّت ما اهل بيت بميرد، بر خداوند حتمى است كه او را در قيامت با ما برانگيزد.
نمایش منبع
رهـبرى
5
وَ قالَ الرِّضا عليه السلام:
اِنَّ الإمامَةَ زِمامُ الدّينِ وَ نِظامُ الْمُسْلِمينَ
وَ صـَلاحُ الدُّنيـا وَ عِـزُّ الْمـُؤْمِنينَ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
امامت و رهبرى، رشته دارى دين
و نظام بخشى مسلمانان است
و مـوجب اصـلاح دنيـا
و عزّت و سربلندى مؤمنان است.
نمایش منبع
زائـر امـام رضــا عليهالسلام
6
وَ عَنِ الرِّضا عليه السلام:
اِنَّ زُوّارَ قَبْرى لَأَكْرَمُ الْوُفُودِ عَلَى اللّه ِ يَوْمَ الْقِيامَةِ،
وَ ما مِنْ مُؤْمِنٍ يَزُورُنى فَيُصيبُ وَجْهَهُ مِنَ الْماءِ
اِلاّ حَرَّمَ اللّه ُ تَعالى جَسَدَهُ عَلَى النـّارِ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
زائران قبرم از گرامى ترين گروههايى اند كه روز قيامت، بر خدا وارد مى شوند.
هيچ مؤمنى نيست كه مرا زيارت كند و در راه زيارتم بر چهره اش قطره آبى بچكد، مگر آنكه خداى متعال، بدن او را بر آتش دوزخ حرام مى كند.
نمایش منبع
ولايـت و بـرائت
7
وَ عَنِ الرِّضا عليه السلام:
حـُبُّ اَوْلِياءِ اللّه ِ واجِبٌ وَ كَذلِكَ
بُغْضُ اَعْدائِهِمْ وَ الْبَرائَةُ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَئِمَّتِهِمْ.
امام رضا عليه السلام در نوشته خود به مأمون، فرموده است:
دوستى با دوستان خدا واجب است، همچنين دشمن داشتن و بيزارى جستن از دشمنان دوستان خدا و سران آنان واجب است.
نمایش منبع
زيـارت شيـعيان
8
وَ عَن أبِى الحَسَن الرِّضا عليه السلام:
مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلى زِيارَتِنا فَلْيَزُرْ صالِحى مَوالينا
يُكْتَبْ لَهُ ثَوابُ زِيارَتِنا.
از امام رضا عليه السلام روايت است:
هركس نتـواند ما را زيـارت كنـد،
دوستان و پيروان شايسته ما را زيارت كند،
تـا پاداش زيـارت مـا برايش نوشـته شـود.
نمایش منبع
بهـترين بنـدگان
9
سُئِلَ عَنْ خِيارِ الْعِبادِ، فَقالَ عليه السلام:
اَلَّذينَ اِذا اَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا،
وَاِذا اَساؤُوا اسْتَغْفَرُوا،
وَ اِذا اُعْطُوا شَكَرُوا،
وَ اِذَا ابْتَلَوْا صَبَرُوا،
وَ اِذا غَضِبُوا عَفَوا.
از حضرت رضا عليه السلام درباره بهترين بندگان پرسيدند.
حضـرت فـرمــود:
آنان كه هرگاه نيكى مى كنند، خوشحال مى شوند،
هرگاه بدى مى كنند، استغفار مى كنند،
هرگاه چيزى به آنان داده مى شود، سپاس مى گويند،
هرگاه مبتلا و گرفتار مى شوند، شكيبايى مى كنند،
و هرگاه خشمگين مى شوند، عفو و گذشت مى كنند.
نمایش منبع
بهـره زنـدگى
10
اِنَّ اَبَاالحَسَنِ عليه السلام سُئِلَ عَنْ اَفْضَلِ عَيْشِ الدُّنْيا، فَقالَ:
سِـعَةُ الْمَنْزِلِ وَ كَثْرَةُ الْمُحِـبّينَ.
از حضرت رضا عليه السلام پرسيدند: بهترين خوشى و لذّت دنيا چيست؟ فــرمـود:
خـانه وسـيع و بسـيارى دوسـتان.
نمایش منبع
شـكر خالق و مخلوق
11
وَ قالَ عَلِىُّ بنُ مُوسى عليه السلام:
مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقينَ،
لَمْ يَشْكُرِ اللّه َ عَزَّ وَ جَلَّ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
هركس كه صاحبان نعمت و نيكى را از مردم،
تشـكّر و سـپاس نـكنـد،
خداى متعال را هم سپاس نكرده است.
نمایش منبع
دوسـتى بيست سـاله
ابراهيم بن عباس مى گويد شنيدم كه حضرت رضا عليه السلاممى فرمود:
دوسـتى بيست سـال،
در حكم خويشاوندى است.
نمایش منبع
عـرضه اعمال بر پيامبر صلىاللهعليهوآله
13
وَ عَنِ الرِّضا عليه السلام:
تُعْرَضُ عَلى رَسُولِ اللّه ِ عَلَيْهِ وَآلِهِ السَّلامُ
اَعْمالُ اُمَّتِهِ كُلَّ صَباحٍ اَبْرارِها وَ فُجّارِها،
فَاحْـذَرُوا.
از امام رضا عليه السلام روايت شده است:
كارهاى امّت پيامبر صلي الله عليه و آله، چه نيكان و چه بدكاران، هر بامداد به محضر رسول خدا صلي الله عليه و آلهگزارش و عرضه مى شود ، پس حذر كنيد!
نمایش منبع
نـكوهش مـال انـدوزى
14
وَ عَنِ الرِّضا عليه السلام:
لا يَجْتَمِعُ الْمالُ اِلاّ بِخِصالٍ خَمْسٍ:
بِبُخْلٍ شَديدٍ
وَ اَمَلٍ طَويلٍ
وَ حِرْصٍ غالِبٍ
وَقطيعَةِ الرَّحِمِ
وَ ايثارِ الدُّنْيا عَلَى الآخِرَةِ.
از سخنان امام رضا عليه السلام:
هـرگز ثروت جمع و اندوخته نمى گردد، مگر بـا پنـج خـصلت:
بخـل شـديد،
آرزوى دور و دراز،
حـرصِ غالب،
قطع رحـم
و برگزيدن دنيا بر آخـرت.
نمایش منبع
تفـريحـات سـالم
15
وَ قالَ الرِّضا عليه السلام:
اِجْعَلُوا لِأَنْفُسِكُمْ حَظّا مِنَ الدُّنْيا،
بِاِعْطائِها ماتَشْتَهى مِنَ الْحَلالِ
وَ مالَمْ يَنَلِ المُرُوَّةَ وَلاسَرَفَ فيهِ،
وَاسْتَعينوُا بِذلِكَ عَلى اُمُورِالدّينِ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
براى خودتـان بهره اى از دنيـا قرار دهـيد،
به اينكه خواسته هاى دل را از حلال به آن بدهيد،
تا حدّى كه مروّت را از بين نبرد و اسراف در آن نباشد،
و بدين وسيله، بر كارهاى دين، كمك بجوييد.
نمایش منبع
گـناه نـو، بـلاى نـو
16
سَمِعتُ الرِّضا عليه السلام يَقُولُ:
كُلَّما اَحْدَثَ الْعِبادُ مِنَ الذُّنُوبِ ما لَمْ يَكُونُوا يَعْمَلُونَ،
اَحْدَثَ اللّه ُ لَهُمْ مِنَ الْبَلاءِ ما لَمْ يَكُونُوا يَعْرِفُونَ.
از عباس بن هلال شامى است كه، شنيدم امام رضا عليه السلاممى فرمود:
هـرگاه كه بندگان، گناهان تازه پـديد آورنـد كه قبلاً مرتكب نمى شدند، خداوند بلاى تازه اى برايشان پيش مى آورد كه قبلاً نمى شناختند.
نمایش منبع
همسـر شـايسـته
17
وَ عَن عَلِىِّ بنِ مُوسَى الرِّضا عليه السلام:
ما اَفادَ عَبْدٌ فائِدَةً خَيْرا مِنْ زَوْجَةٍ صالِحَةٍ اِذا رَآها
سَرَّتْهُ وَ اِذا غابَ عَنْها حَفِظَتْهُ فى نَفْسِها وَ مالِهِ.
از امام رضا عليه السلام روايت است:
بنده مؤمن، هيچ بهره اى نبرده كه بهتر از همسر خوب و شايسته اى باشد كه هنگام حضور شوهر، مايه خوشحالى او باشد و در غياب شوهر، نگهدار ناموس و مال او باشد.
نمایش منبع
احـترام پــدر
18
وَ قالَ الرِّضا عليه السلام:
عَلَيْكَ بِطاعَةِ الأَبِ وَ بِرِّهِ وَ التَّواضُعِ وَ الخُضُوعِ
وَالاْءعْظامِ وَ الاْءكْرامِ لَهُ وَ حَفْضِ الصَّوْتِ بِحَضْرَتِهِ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
بر تو باد كه از پدر، فرمانبردارى كنى، به او نيكى كنى، در برابرش فروتنى و كرنش و بزرگداشت و احترام داشته باشى و صدايت را در حضور او پايين بياورى.
نمایش منبع
توسـعه بر خـانواده
19
وَ قالَ أبُوالحَسَن الرِّضا عليه السلام:
يَنْبَغى لِلرَّجُلِ اَنْ يُوَسِّعَ عَلى عِيالِهِ
لِئـَلاّ يَتَمـَنَّوْا مـَوْتـَهُ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
سزاوار است كه مرد، در هزينه ها و خرجها
بر خانواده خود توسعه و گشايش دهد،
تا آرزوى مرگش را نداشته باشند.
نمایش منبع
برخـورد با مـردم
20
وَ قالَ الرِّضا عليه السلام:
اِصْحَبِ السُّلْطانَ بِالْحَذَرِ، وَ الصَّديقَ بِالتَّواضُعِ،
وَ الْعـَدُوَّ بِالْحـَذَرِ، وَ الْعامَّةَ بِالْبِشْـرِ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
با حاكم، با احتياط همنشينى كن،
با دوسـت هـمراه با تواضـع،
با دشمن، همراه با هشيارى و پرهيز،
و با عمـوم مـردم با خوشـرويى.
نمایش منبع
يـارى ناتـوان
امام رضا عليه السلام فرمود:
از بهـترين نـوع صـدقـه،
يارى كردن تو نسبت به ناتوان است.
نمایش منبع
كمـك به ديـگران
22
وَ عَنِ الرِّضا عليه السلام:
مَـنْ فَـرَّجَ عـَنْ مُـؤمِنٍ
فَرَّجَ اللّه ُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ.
از امام رضا عليه السلام روايت است:
كسى كه گِره از كار مؤمنى بگشايد و شادش كند،
خداوند هم در روز قيامت، كارِ بسته او را مى گشايد.
نمایش منبع
مـرز اطاعت والـدين
23
وَ عَنِ الرِّضا عليه السلام:
بِرُّ الْوالِدَيْنِ واجِبٌ وَاِنْ كانا مُشْرِكَيْنِ
وَ لا طاعَةَ لَهُما فى مـَعْصِيَةِ الْخـالِقِ.
در نوشته امام رضا عليه السلام به مأمون آمده است:
نيكى به پدر و مادر واجب است، هرچند مشرك باشند،
ولى در راه معصيت آفريدگار، اطاعتى از آن دونيست.
نمایش منبع
صـله رحِم
24
وَ قالَ أبُوالحَسَن الرِّضا عليه السلام:
يـَكُونُ الرَّجـُلُ يَصِلُ رَحِمَهُ
فَيَكُونُ قَدْ بَقِىَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثُ سِنينَ،
فَيُصَيِّرُهَا اللّه ُ ثَلاثينَ سَنـَةً
وَ يَفْعـَلُ اللّه ُ ما يَشـاءُ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
گـاهى كسى صـله رحـم مى كنـد،
در حالى كه از عمرش سه سال باقى است.
خـداونـد (بـه خـاطر ايـن عمـل)
باقى مانده عمر او را سى سال مى كند
و خــدا آنچـه بخـواهد مى كنـد.
نمایش منبع
پاكــيزگى
امام رضا عليه السلام فرمود:
تميـزى و پاكـيزگى
از اخـلاق پـيامبران است.
نمایش منبع
حســابرسى
امام رضا عليه السلام فرمود:
هركس به حساب خودش رسيدگى كند، سود مى برد
وهركس از خود (و اعمالش) غافل شود، زيان مى كند.
نمایش منبع
ريـاست طلبى
27
وَ قالَ أبُوالحَسَن الرِّضا عليه السلام:
ماذِئْبانِ ضارِيانِ فى غَنَمِ قَوْمٍ قَدْ تَفَرَّقَ رُعاؤُها
بِاَضَرَّ فى دينِ الْمُسلِمِ مِنَ الرِّئاسَةِ.
معمر بن خلاّد، نزد آن حضرت از مردى ياد كرد و گفت او رياست طلب است. حضرت فرمود:
دو گرگ درنده در گله بى چوپان، به اندازه
رياست طلبى در دين يك مسلمان زيانبار نيست!
نمایش منبع
دعــا و تـلاش
28
وَ قالَ عَلِىُّ بنُ مُوسَى الرِّضا عليه السلام:
مَنْ سَأَلَ اللّه َ التَّوفيقَ وَ لَمْ يَجْتَهِدْ،
فَقـَدِاسْتـَهْزَءَ بِنـَفْسِهِ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
هركس از خداوند، توفيق بطلبد ولى تلاش نكند،
او خـود را مسـخره كـرده اسـت.
نمایش منبع
هـمدلى و هـمراهى
29
وَ عَنِ الرِّضا عليه السلام:
مَنْ غابَ عَنْ اَمْرٍ فَرَضِىَ بِهِ
كانَ كَـمَنْ شَهِـدَهُ وَ اَتـاهُ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
كسى كه از صحنه كارى غايب باشد،
اما به آن كار (چه نيك و چه بد) راضى باشد،
همچون كسى است كه در صحنه عمل حاضر بوده
و آن را انجـام داده اسـت.
نمایش منبع
عـمل، عامل نجـات
30
وَ رُوِىَ عَنِ الرِّضا عليه السلام:
لاتَدَعُوا الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ الإجْتِهادَ فى الْعِبادَةِ،
اتِّكالاً عَلى حُبِّ آلِ محمّدٍ عليهم السلام.
از سخنان امام رضا عليه السلام چنين روايت است:
كار شايسته و كوشش در پرستش و عبادت را، تنها به اعتماد و پشت گرمىِ محبّت آل محمّد صلي الله عليه و آلهرها نكنيد.
نمایش منبع
عــدالت در سـلام
31
وَ قالَ الرِّضا عليه السلام:
مَنْ لَقِىَ فَقـيرا مُسْلِما فَسَلَّمَ عَلَيْهِ
خِلافَ سـَلامِهِ عـَلَى الأَغـْنِياءِ
لَقِىَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ
وَ هـُوَ عَلَيـْهِ غـَضـْبانٌ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
هركس مسلمان تهيدستى را ديدار كند و به او سلام دهد، اما متفاوت با سلامى كه به ثروتمندان مى دهد، روز قيامت، خداوند را ديدار مى كند، در حالى كه خدا بر او خشمگين است.
نمایش منبع
قـرآن، راه هـدايت
32
وَ قالَ أبُوالحَسَن الرِّضا عليه السلام:
كَلامُ اللّه ِ لا تَـتَجاوَزُوهُ
وَلاتَطْلُبُوا الْهُدى فىغَيْرِهِ فَتَضِلُّوا.
ريّان بن صلت مى گويد:
از حضرت رضا عليه السلام پرسيدم: اى پسر پيامبر! درباره قرآن چه مى فرمايى؟ فرمود:
قـرآن كلام خــداست، از آن فـراتر نـرويـد
و هدايت را در غير قرآن مجوييد كه گمراه مى شويد.
نمایش منبع
سـودمندترين پرهـيزگارى
33
رُوِىَ عَنِ الرِّضا عليه السلام:
اِعْلَمْ اَنَّهُ لا وَرَعَ اَنْفَعُ مِنْ تَجَنُّبِ مَحارِمِ اللّه ِ
وَالْكَـفِّ عَنْ اَذَى الْمُـؤمِنِ.
از امام رضا عليه السلام روايت شده است:
بدان كه هيچ ورع و پرهيزگارى، سودمندتر از پرهيز از حرامهاى خدا و اجتناب از اذيّت مؤمن نيست.
نمایش منبع
شـكرانه توانـگرى
34
وَ عَن أبِى الحَسَن عليه السلام:
مَنْ قَصَدَ اِلَيْهِ رَجُلٌ مِنِ اخْوانِهِ
مُسْتَجيرا بِهِ فى بَعْضِ اَحْوالِهِ
فَلَمْ يُجِرْهُ بَعْدَ اَنْ يَقْدِرَ عَلَيْهِ،
فَقَدْ قَطَعَ وِلايَةَ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ.
از امام رضا عليه السلام روايت است:
كسى كه يكى از برادران دينى اش براى كارى به او پناه آورد ولى او، با آنكه مى تواند، پناه ندهد و كارى برايش نكند، رشته ولايت خداى متعال را بريده است.
نمایش منبع
امر به معروف و نهى از منكر
35
وَ قالَ الرِّضا عليه السلام:
لَتَأمُرَنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهَنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ،
اَوْ لَـيَسْتَـعْمِلَنَّ عَلَـيْكُمْ شِـرارُكُمْ
فَيَدْعُو خِيارُكُمْ فَلا يُسْتَجابُ لَهُمْ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
حتـما امر به معروف و نهى از منكر كنيد،
وگرنه اشرارتان بر شما مسلّط و حاكم مى شوند،
آنـگاه خوبانتـان هم دعـا مى كنند،
امّا دعـايشان مستجـاب نمى شـود.
نمایش منبع
عـملها و عكس العـملها
36
وَ عَن أبِى الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام:
اِذا كَذِبَ الوُلاةُ حُبِسَ الْمـَطَرُ،
وَ اِذا جارَ السُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةُ،
وَاِذا حُبِسَتِ الزَّكاةُ ماتَتِ الْمَواشى.
از امام رضا عليه السلام روايت شده است:
هرگاه زمامداران دروغ بگويند، خشكسالى مى شود.
هرگاه حاكم، ستم كند، حـكومت سست مى شود.
و هرگاه زكات نپـردازند، چهـارپايان مى مـيرند.
نمایش منبع
ريشـه گنـاهان
37
وَ قالَ الرِّضا عليه السلام:
اَلصَّغائِرُ مِنَ الذُّنـُوبِ طُـرُقٌ اِلَى الْكَبائِرِ
ومَنْ لَمْ يَخَفِ اللّه َ فِى الْقَليلِ، لَمْ يَخَفْهُ فِى الْكَثيرِ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
گناهان كوچك، راهى به سوى گناهان كبيره است.
هر كس كـه در گنـاهان كوچـك از خــدا نترسـد،
در مورد گناهان بزرگ و بسيار هم از او نمى ترسد.
نمایش منبع
دو مَـرد و دو مـرگ
38
وَ قالَ الرِّضا عليه السلام:
اِنَّمَا النّاسُ رَجُلانِ:
مُسْتَريحٌ بِالْمَوْتِ وَ مُسْتَراحٌ مِنهُ بِهِ.
امام رضا عليه السلام هنگام عيادت از يكى از اصحابش فرمود:
مردم دو دسته اند:
يكى آنكه با مـرگ، آسـوده مى شود.
ديگرى آنكه مردم با مرگش از دست او آسوده مى شوند.
نمایش منبع
نشـان سخاوتمند و بخيل
39
وَ قالَ الرِّضا عليه السلام:
اَلسَّخِىُّ يَأْكُلُ مِنْ طَعامِ النّاسِ
لِيـَأْكـُلُوا مِنْ طـَعـامِهِ،
وَالْبَخيلُ لايَأكُلُ مِنْ طَعامِ النّاسِ
لِـئَلاّ يـَأْكـُلُوا مِنْ طـَعـامِهِ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
بخشنده و سخاوتمند، از غذاى مردم مى خورد،
تـا از غـذايش بخـورنـد،
ولى بخيل از غذاى ديگران نمى خورد،
تـا از غـذاى او نخورنـد.
نمایش منبع
آثـار حـلال خـورى
40
وَ قالَ الرِّضا عليه السلام:
مَنْ رَضِىَ بِالْيَسيرِ مِنَ الْحَلالِ
خـَفَّتْ مـَؤُنَتـُهُ وَ تَنَعـَّمَ اَهـْلـُهُ
وَ بَصَّرَهُ اللّه ُ داءَ الدُّنْيا وَ دَوائَها
وَ اَخْرَجـَهُ مِنْها سالِما
امام رضا عليه السلام فرمود:
كسى كه به مال حلال اندك، راضى شود، مخارجش سبك مى شود، خانواده اش برخوردار مى گردند، خداوند او را به درد و درمان دنيا بينا مى كند و ا و را سالم و بى گناه از دنيا به دارالسلام بهشت بيرون مى برد.
نمایش منبع
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685