چهل حديث « گهرهاى نبوى » صلوات الله علیه و آله
مقــدمه
پروردگان مكتب و مؤمنانِ به خدا و رسول صلي الله عليه و آله و مبدأ و معاد، با «قرآن» و «حديث» زنده اند و حيات روحى خويش را مديون هدايت هاى اولياى الهى اند.
تأكيد و تشويقى كه ائمّه(ع) درباره خواندن، حفظ كردن، يادآورى و گردآورى احاديث دارند، ضرورت توجّه بيشتر به اين كلمات نورانى را گوشزد مى كند و حفظ «چهل حديث» و نشر آن جايگاه والايى مى يابد.
آخرين سفير الهى، حضرت محمد صلي الله عليه و آله كه آورنده برترين دين و عاليترين مكتب است، رسالت خود را تكميل فضايل و مكارم اخلاقى معرفى فرموده است: «بُعثت لِأُتَمِّمَ مَكارمَ الأخلاق». زندگانى پربركت آن حضرت نيز گوياى ميزان موفقيّت وى در ساختن امّتى با ايمان، وارسته، خداجو و با فرهنگ است.
رسول خدا صلي الله عليه و آله، بيش از گفتار، با رفتارش مردم را به خدا و معنويّات جذب كرد و اخلاق وى، مهمترين تأثير در تربيت انسانى آن قومِ رها شده از جاهليّت و گرويده به نور اسلام داشت. در كنار «قرآن كريم»، گنجينه گسترده و گرانبهايى از معارف والا و ناب، در سخنان رسول خاتم صلي الله عليه و آلهنهفته است كه بهره گيرى از آنها و آراسته شدن به آن فضايل را الزامى مى سازد. از اين رو، گردآورى «چهل حديث» از گهرهاى فراوانى كه در مجموعه هاى حديثى علماى اسلام تدوين شده است، گامى جهت نشر تعاليم اخلاقى و انسان ساز نبوى است.
در چگونه زيستن و چگونه بودن و چگونه تربيت كردن، مطمئن ترين راه، سيره و سخن پيامبر اكرم صلي الله عليه و آلهاست كه خداى متعالى، هم اخلاق او را به عنوانِ «خُلقِ عظيم» ستوده است، و هم سخنان او را متّكى به وحى و دور از هوى و هوس معرفى كرده است: «ما ينطق عَنِ الهوى». الگوى تربيتى ما شخصيّت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و رهنمودهاى حكيمانه آن پيامبر رحمت و اسوه هدايت و كمال است. اين است مبناى روى آوردن ما به روايات معصومين عليهم السلام.
بارى ... در اين مجموعه، چهل گوهر نفيس از احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله برگزيده ايم، تا به شما شيفتگانِ عترت و اهل بيت، تقديم كنيم. البته گزينش چهل سخن از احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله واقعا دشوار است. مثل آن است كه از بوستانى پر گل و معطّر و سرشار از گلهاى رنگارنگ و زيبا و روح نواز كه هر گلى، شميم دل انگيزى دارد، بخواهيم دسته گلى بچينيم.
حكمتهاى نبوى و احاديث آن حضرت، هر كدام ناب تر از ديگرى و هر يك نفيس تر و عزيزتر از آن ديگر است. با اين حال، چاره اى جز انتخاب اين چهل گوهر نبود.
اميد است كه ارباب معرفت و اهل بصيرت را مقبول افتد و چراغ راهمان در زندگى فردى و معاشرتهاى اجتماعى باشد.
قم ـ جـواد محـدثى
دى 1377
زندگينامه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله
حضرت محمد بن عبداللّه صلي الله عليه و آله، پيامبر بزرگوار اسلام و آخرين فرستاده خداوند براى هدايت بشر بود، كه آيين اسلام را آورد و معجزه پايدار او «قرآن» بود و با صبر و مقاومت در راه اسلام و با تكيه به حسن خلق و جاذبه هاى اخلاقى، توانست در آن عصر جاهليّت، امّتى عظيم پديد آورد.
پدرش عبداللّه و مادرش آمنه بود. ميلاد فرخنده اش در 17 ربيع الأوّل سال «عام الفيل» در مكه معظّمه اتفاق افتاد. از كودكى، ويژگيهاى خاصّ او توجّه همگان را به خود جلب مى كرد و آينده تابناكى را براى حضرتش پيش بينى مى كردند. در 20 سالگى با حضرت خديجه كه از زنان ثروتمندان و با شخصيت و پاكدامن عرب بود ازدواج كرد و در چهل سالگى از سوى خدا به پيامبرى مبعوث شد و نخستين آيات قرآن در «غار حرا» بر قلب حضرت فرود آمد.
مدّت 13 سال در مكّه مردم را به توحيد دعوت كرد و بتدريج، پيروان او زياد شدند و برخى به سرزمين دور دست حبشه مهاجرت كردند. در پى فشارها و آزارهاى مشركان قريش، خود و ياران مسلمانش به مدينه هجرت كردند. حضرت رسول صلي الله عليه و آلهده سال بقيّه عمر خود را در مدينه به عنوانِ پيشواى دينى و سياسى مردم و به عنوان پيامبرى قدرتمند و رهبرى محبوب گذراند. در همين دوران بود كه با مشركان قريش و منافقان جنگهاى متعدّدى كرد. جنگهاى آن حضرت، اغلب دفاعى و براى دفع تجاوز و حمله مشركان بود. از جمله مشهورترين اين نبردها عبارت است از: جنگ بدر، جنگ اُحد، جنگ احزاب، جنگ خيبر، جنگ موته، فتح مكّه، جنگ حُنين.
پيامبر اسلام پس از تعيين جانشين خود «امام على عليه السلام» در غدير خم و در سال آخر عمر خويش، در روز 28 صفر سال 11 هجرى در مدينه از دنيا رفت و در خانه خويش به خاك سپرده شد، جايى كه امروز، بخشى از «مسجد النبى» است و حرم رسول خدا شمرده مى شود.
زندگانى آن حضرت را به سه بخش مى توان تقسيم كرد: از تولّد تا بعثت، از بعثت تا هجرت به مدينه، و از هجرت تا وفات.
حضرت محمد صلي الله عليه و آله همه عمر را به پاكى و ايمان گذراند. پدران و نياكانش همه يكتا پرست بودند. خود نيز در طول عمر، يك لحظه بت نپرستيد و به هيچ يك از آلودگيهاى دوران سياه جاهليت آلوده نگشت. در طول مدّت 23 سال پيامبرى نيز يك لحظه از هدايت و ارشاد مردم به سوى توحيد و راه خدا و دعوت به پاكى و نيكى و عدالت غافل نبود. وى توانست مردم پراكنده و بى فرهنگ آن روزگار را به امّتى متّحد، با ايمان و نيرومند مبدّل سازد و در سايه اسلام، تمدّن درخشان و عظيمى را پايه گذارى كند كه تا امروز باقى است.
تنها دخترى كه از آن حضرت باقى ماند، فاطمه زهرا عليهاالسلام همسر اميرالمؤمنين عليه السلام بود كه چهار فرزند داشت: امام حسن، امام حسين، حضرت زينت و امّ كلثوم. نسل پيامبر اكرم از طريق دختر بزرگوارش كه «كوثر» لقب يافته است، تداوم يافت. امروز به كسانى كه از نسل حضرت محمد صلي الله عليه و آلهاند «سادات» گفته مى شود.
حضرت محمد صلي الله عليه و آله، اخلاقى والا، رفتارى انسانى و بزرگوارانه داشت و اخلاق نيك او يكى از مهمترين عوامل موفقيت او در دعوت اسلامى اش به شمار مى رفت. خوش اخلاقى، تواضع، عفو، ايثار، مردم دوستى، حلم، عدالت، كمك به محرومان، يتيم نوازى، شجاعت و... از جمله خصلت هاى برجسته او بود. در ميان ياران خويش محبوبيتى فراوان داشت و درگذشت او عظيمترين فاجعه معنوى و بشرى براى مسلمانان و همه مردم بود، چون با رحلت او نزول وحى آسمانى قطع شد و آخرين پيامبر از سلسله نورانى انبياى الهى از دنيا رفت. او آخرين پيامبر و دين او آخرين دين و كاملترين مكتب بود. امروز بيش از 5/1 ميليارد انسان در سراسر جهان، مسلمان و پيرو آيين اويند.
شخصيت بارز پيامبر، چه از نظر شمايل و خلقت و چه از نظر فضايل و اخلاق، بسيار جذّاب و اثر گذار بود. سيمايى پر ابهّت و جذّاب، قامتى متوسّط، چشمانى درشت و سياه، ابروانى پيوسته و پيشانى بلند و محاسنى پرپشت داشت. دندانهايش مرتّب و سفيد و اندامش متعادل و موزون بود. چهره اى خندان و رفتارى متواضعانه و گفتارى شيرين و دلنشين داشت.
رفتارش در خانه خود با اهل خانه آميخته به صلح و صفا و عاطفه بود. در كارهاى خانه كمك مى كرد، با دست خويش، جامه اش را وصله مى زد، گوسفند را مى دوشيد، با اهل خانه هم غذا مى شد، از هر چه حاضر بود مى خورد، از هيچ غذايى بدگويى نمى كرد. روى زمين مى نشست و روى زمين غذا مى خورد. نشست و برخاست او هم به ياد خدا و فروتنانه بود. به واردين سلام مى كرد و جاى مى گشود. سبقت در سلام داشت، دعوت همه را (بى آنكه ميان فقير و غنى و برده و آزاد فرق بگذارد) مى پذيرفت. در تشييع جنازه شركت مى كرد، به عيادت بيماران مى رفت، جوياى حال اصحاب خويش مى شد، شوخى مى كرد ولى جز حق نمى گفت. برخوردى مؤدّبانه داشت. هنگام برخورد، دست مى داد. در چهره كسى خيره نمى شد. با فقيران و بينوايان همنشين و هم غذا مى شد. خيلى دير عصبانى مى گشت و خيلى زود راضى مى شد و مى بخشيد. صبورى و تحمّل او نسبت به سختى ها و جفا و تندى ديگران بسيار زياد بود. نظم و بهداشت و بوى خوش و نظافت و تميزى او زبانزد همگان بود.
پاى خود را پيش كسى دراز نمى كرد، از كسى عيجويى نمى كرد، سخن زشت و ناسزا بر زبان جارى نمى ساخت، بيشتر رو به قبله مى نشست. دندانهايش را مرتب مسواك مى كرد و موى سر و صورتش را شانه مى زد و هميشه معطّر بود. وقت خويش را چه در خانه و چه در بيرون، صرف تبليغ اسلام و ارشاد مردم و رسيدگى به نيازهاى آنان مى كرد. به حرفهاى ديگران خوب گوش مى داد، سخن كسى را قطع نمى كرد، جدّى بود و محكم و استوار راه مى رفت، در مسافرتها عقب تر از همه حركت مى كرد تا به ضعيفان و در راه ماندگان كمك كند. بخشنده و سخاوتمند بود. تواضع داشت و به هر مركبى كه فراهم بود سوار مى شد و اگر وسيله اى نبود، پياده مى رفت.
در نماز، حالت خشوع و خشيت او فوق العاده بود. نماز شب بر آن حضرت واجب بود و پيوسته بخشى از شبهايش به تهجّد و نيايش مى گذشت و به نماز بسيار علاقه داشت و چون وقت نماز مى رسيد، ديگر كسى را نمى شناخت و مشتاقانه مهيّاى نماز مى گشت و مى فرمود: فروغ چشم من در نماز و روزه است و هرگز از نماز سير نمى شوم.
به دنيا هيچ دلبستگى نداشت ساده مى زيست و ساده مى پوشيد و ساده غذا مى خورد و هرگاه ميان دو كار مخيّر مى شد، آنچه را كه سخت تر بود انتخاب مى كرد.
اخلاقش قرآن بود و خودش مجسمه فضايلى بود كه براى تكميل آنها مبعوث شده بود. اين بود كه خداوند او را «اسوه حسنه» معرفى كرد و مسلمانان را فرمود تا از اين اسوه، سرمشق بگيرند. هم سيره اش الگوى ماست و هم گفتارهاى گهربارش راهنماى زندگى است.
باشد كه پيروان و شاگردان خوبى در «مكتب محمّدى» باشيم.
تربيـت ديـنى
اطاعـت از رهـبرى
حُـبّ و بُغض مكتـبى
محـبّت سودمـند
عِنْـدَ الوَفـاةِ
و فِى الْقـَبْـرِ
وَ عِنْدَالنُّشُورِ
وَ عِنْدَالِكتابِ
وَ عِنْدَ الحِسابِ
وَ عِنْدَ المـيزانِ
وَ عِنْدَ الصِّراطِ.
1 ـ هنگام مرگ،
2 ـ در قــبر،
3 ـ هنگام برانگيخته شدن،
4 ـ هنگام دريافت نامه اعمال،
5 ـ هنگام حسابرسى،
6 ـ هنگام سنجش اعمال،
7 ـ هنگام عبور از صراط.
منشـور بـرادرى
مـؤمن و مسلمان كيست؟
مسئوليت اجتـماعى
جـهـاد اكـبر
بـا همنشين يـا تنهـا ؟
لـزوم داشـتنِ رهـبر
ريـاست طلـبى
حقـوق هفـتگانه مـؤمن
اَلِأجْـلالُ فى عَيْنِهِ،
وَ الْوُدُّ لَهُ فى صَدْرِهِ،
وَ المُواساةُ لَهُ فى مالِهِ،
وَ اَنْ يُحَـرِّمَ غَيْبَتـَهُ
وَ اَنْ يَعُودَهُ فى مَرَضِهِ،
وَ اَنْ يُشَيِّـعَ جِـنازَتَهُ
وَ اَنْ لايَقُولَ فيهِ بَعْدَ مَوْتِهِ اِلاّ خَيْرا.
1 ـ در چشمش به ديده احترام به او بنگرد.
2 ـ در دلش محبّت او را داشته باشد.
3 ـ در مالش او را هم شريك سازد.
4 ـ غيبت او را حرام بشمارد.
5 ـ هنگام بيمارى از او عيادت كند.
6 ـ جنازه اش را تشييع كند.
7 ـ پس ازمرگش، جز خيروخوبى درباره او نگويد.
بهـترينها و بدتـرينها
سخن چينى و تفرقه افكنى
شـايستگانِ اهـانت
جز خودشان كس ديگرى را سرزنش نكنند:
1 ـ كسى كه به مهمانى و سفره اى رود كه دعوت نشده است.
2 ـ مهانى كه به صاحب خانه دستور دهد.
3 ـ كسى كه از دشمنانش خير و نيكى بطلبد.
4 ـ كسى كه از فرومايگان انتظار فضل و نيكى داشته باشد.
5 ـ كسى كه در يك كار سرّى ميان دو نفر وارد شود كه او را وارد آن راز نكرده اند.
6 ـ كسى كه حكومت را سبك بشمارد.
7 ـ كسى كه جايى نشيند كه شايسته آنجا نيست.
8 ـ كسى كه سخن خود را به كسى بگويد كه از او حرف شنوايى ندارد.
بهـترين اخــلاق
جـايگاه رفيـع عـلم
حسـنِ معـاشـرت
عـوامل قـوام كارهـا
1 ـ پرهيزكارى و ورعى كه او را از معصيتهاى خداى متعال نگه دارد،
2 ـ دانشى كه به وسيله آن، نادانىِ سفيه را برگرداند،
3 ـ و عقل و خردى كه به وسيله آن با مردم مدارا كند.
غنـيمت بشـمار
شَبابَكَ قَبْلَ هِرَمِكَ،
وَ صِحَّتَكَ قَبْلَ سُقْمِكَ،
وَ غِـناكَ قَبْلَ فَقْرِكَ،
وَفَراغَكَ قَبْلَ شُغْلِكَ،
وَ حَياتَكَ قَبْلَ مَوْتِكَ.
1 ـ جوانى ات را قبل از پيرى ات،
2 ـ تندرستى ات را قبل از بيمارى ات،
3 ـ توانگرى ات را قبل از تهيدستى ات،
4 ـ آسودگى ات را قبل از گرفتارى ات،
5 ـ زندگى ات را قبل از مرگت.
مشـتاقان آخـرت
وَ مَنْ خافَ النّارَ تَرَكَ الشَّهَـواتِ،
وَ مَنْ تَرَقَّبَ الْمَوتَ اَعْرَضَ عَنِ اللَّذّاتِ،
وَ مَنْ زَهِدَ فىِ الدُّنيا هانَتْ عَلَيهِ المُصيباتُ.
هركس از آتش دوزخ بيمناك باشد، شهوت ها را رها مى كند،
هركس چشم به راه مـرگ باشـد، از لذّتهـا اعراض مى كند،
و هركس در دنيا پارسايى پيشه كند، مصيبتها براى او آسان مى گردد.
شيوه برخورد با كودكان
فَفُوا لَهُمْ، فَاِنَّهُمْ لايَرَوْنَ اِلاّ اَنَّكُمْ تَرْزُقُونَهُمْ.
هـمكارى بـا هـمسر
بيـم از بيـمارى
كَيْفَ لا يَحْتَمى مِنَ الذُّنُوبِ مَخافَةً مِنَ النّارِ.
صـلاح و فساد مسئولان
وَ اِذا فَسَدا فَسَدَتْ اُمَّتى.
قيلَ: يارَسُولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله وَ مَنْ هُمْ؟
قالَ صلي الله عليه و آله: الفُـقَهاءُ وَ الأُمَـراءُ.
فرمود: فقيهان و زمامداران.
مبـارزه بـا بدعتـگذاران
فَاَظْهِرُوا الْبَرائَةَ مِنْهُم وَ اَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ
وَ الْقـَوْلِ فيهِمْ وَ الْوَقيعـَةِ وَ باهِتـُوهُم،
كَيْلا يَطْمـَعُوا فِى الْفَسادِ فِى الإسلام.
كار بـدون آگاهى
كانَ ما يُفْسِدُ اَكْثَرَ مِمّا يُصْلِحُ.
بيش از آنكه اصلاح كند، خراب مى كند!
پـرسش، كلـيد دانش
فَاسْألُوا رَحِمَكُمُ اللّه ُ فَاِنَّهُ يُؤْجَرُ اَرْبَعَةٌ:
السّائِلُ وَالْمُتَكَلِّمُ وَالْمُسْتَمِعُ وَالْمُحِبُّ لَهُمْ.
خـير خــدايى
اِذا اَرادَ اللّه ُ بِعَبـْدٍ خَيـْرا فَقـَّهَهُ فِى الدّينِ
وَ زَهَّدَهُ فِى الدّنيا وَ بَصَّرَهُ بِعُيوُبِ نَفْسِهِ.
او را در دين، دانا مى سازد و در دنيا پارسا مى گرداند
و او را به عيبهاى خودش بينا مى سازد.
احـترام از روى تـرس
الَّذينَ يُـكْرَمُونَ اتّـِقاءَ شَـرِّهِمْ.
بـه خـاطر پرهــيز از شـرّ و بـدى شان
مورد احترام مردم قرار مى گيرند.
بعضى بر جمجمه ها!
خـوشا به حال اينـان
وَصَلُحَـتْ سَريرَتُهُ وَ حَسُنَتْ عـَلانِيَتُهُ
وَ اَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مالِهِ وَ اَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ قَوْلِهِ
وَ اَنْصَفَ النّاسِ مِـنْ نَفْسِهِ.
انجام واجبات، ترك محرّمات
تا با تقـواترين مردم باشى،
به تقسيم خــدايى راضى باش،
تا بى نيـازترين مردم شوى،
از حرامهاى خــدا پرهيزكن،
تا پرهيزكارترين مردم باشى،
با كسى كه همسـايه توست، خوشرفتارى كن،
تــا مـؤمـن بـاشى.
بزرگتـرين عيـب
اَنْ يَنْظُرَ مِنَ النّاسِ اِلى ما يَعْمى عَنْهُ مِنْ نَفْسِهِ،
اَوْ يُعَيِّرَ النّاسَ بِـما لا يَسْتَطيعُ تَرْكَهُ.
بـرادران پيـامبر صلىاللهعليهوآله
ابوبكر و عمر گفتند: مگر ما برادران تو نيستيم كه ايمان آورده و هجرت كرده ايم؟ فرمود:
شما ايمان آورده و هجرت كرده ايد، ولى كاش برادرانم را ديدار مى كردم.
آن دو، آن حرف را تكرار كردند. حضرت فرمود:
شما اصحاب من هستيد، ولى ... برادران من كسانى اند كه پس از شما مى آيند، و با آنكه مرا نديده اند، به من ايمان مى آورند، مرا دوست دارند و مرا يارى وتصديق مى كنند. كاش آن برادرانم را ديدار مى كردم!
تعـاون بر نيـكى
خدا رحمت كند پدرى را كه در كار نيك، پسرش را يارى كند،
خدا رحمت كند همسايه اى را كه در كار نيك، به يارى همسايه بشتابد،
و خدا رحمت كند دوستى را كه در كار نيكِ دوستش، به او كمك كند.
آثـار كارهاى نيـك
وَالَصَّدَقَةُ خَفِيّا تُطْفِى ءُ غَضَبَ الرَّبِّ
وَ صِلَةُ الرَّحِمِ زيادَةٌ فِى الْعُمْرِ
وَ كُلُّ مَعْــرُوفٍ صَدَقَـةٌ.
صدقه پنهانى، خشم خدا را خاموش مى سازد،
صله رحم، عمر را زياد مى كند،
و هر كار نيكى، صدقه است.
گزارش كار ما، به پيامبر
فَما كانَ مِنْ عَمَلٍ صالحٍ حَمِدْتُ اللّه َ عَلَيهِ،
وَ ما كانَ مِنْ عَمَلٍ سَيِّى ءٍ اسْتَغْفَرْتُ اللّه َ لَكُمْ.
كارهاى شما بر من عرضه وگزارش مى شود.
هر چه كه كار شايسته وخوب باشد،
خدا را بر آن شكر مى كنم
و آنچـه كه كار زشـت باشـد،
براى شما از خداوند، آمرزش مى طلبم.
محـاسـبه نفـس
وَ زِنُوها قَبْلَ اَنْ تُوزَنُوا و تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الأكْبَرِ.
تـوبه پس از گنـاه
تَحْتَ كُلِّ ذَنْبٍ «اَسْتَغْفِرُ اللّه َ».
عملش زير هر گناهى يك «استغفراللّه » بيابد
(يعنى پس از هر گناه، توبه كرده باشد).
عــلايم قيـامت
فَعِنْدَها يُذابُ قَلْبُ المُؤمِنِ فِى جَوفِهِ كَما يُذابُ الْمِلْحُ فِى الماءِ مِمّا يَرى مِنَ الْمُنْكَرِ فَلا يَسْتَطيعُ اَنْ يُغَيِّرَهُ.
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله:
مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْـظُرَ اِلى آدَمَ فى عِلْمِهِ وَ اِلى نُوحٍ فى تَقْواهُ وَ اِلى اِبْراهيـمَ فى حِلْمِهِ وَ اِلى مُوسى فى هَيْبَتِهِ وَ اِلى عيسى فى عِبادَتِهِ فَلْيَنْظُرْ اِلى عَلِىِّ بْنِ اَبى طالبٍ؛
هر كه مى خواهد به «آدم» و علم او و «نوح» و تقواى او و «ابراهيم» و بردبارى او و «موسى» و هيبت او و «عيسى» و عبادت او بنگرد، به «على بن ابى طالب» بنگرد.
ارشاد القلوب، ص 217
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685