- صفحه اصلی
- فهرست سینای نیاز
- شرح دعاي روز شانزدهم ماه رمضان
شرح دعاي روز شانزدهم ماه رمضان
با نيكان، بر بدان
موضع داشتن، از ويژگيهاى مسلمان متعهّد است.
با همه كس، يكسان نمى توان برخورد كرد. با نيك و بد، نمى توان به گونه اى خو كرد كه هم نيكان انسان را بخواهند و هم اشرار، دوستدار انسان باشند.
اگر دوستى ها و دشمنى ها مرز ايدئولوژيك و دينى داشته باشد، اگر قطع و وصلها، موافقت ها و مخالفت ها، انگيزه مكتبى داشته باشد، اگر رفاقت، خدايى باشد، نمى توان، با همه بود...و با همه زيست.
«عرفى» شاعر گفته است:
چنان با نيك وبد خوكن
كه بعد از مردنت، عرفى
مسلمانت به زمزم شويد
و هندو، بسوزاند
ولى اين، خوى اسلامى و زندگى مكتبى نيست.
اسلام، براساس «تولّى» و «تبرّى» است.
مسلمان، داراى «جاذبه» و «دافعه» است.
مؤمنين به خدا و رسول «أشِدّاءُ عَلَى الكُفّار»ند و«رُحَماءُ بَينَهُم»![1]
مگر مسلمان مى تواند چنان خاكشير مزاج و دمدمى و چند چهره و چند زبان باشد كه همه خواهانش باشند، همه را جذب كند، همه از او حمايت كنند؟!...
در ميدان ارزش ها و خوبى و بدى حتّى، «بيطرفى»، گاهى «بى شرفى» است.
انسان شريف، بايد نسبت به خوبان و بدان، خوبيها و بديها، زشتيها و زيباييها، نسبت به حق و باطل، خير و شرّ، ستم و داد، مساوات و تبعيض، حساسيّت و تعهّد و «موضع» داشته باشد.
دوستى و دشمنى، نمايشگر موضع انسان است.
دوستان و دشمنان، بيانگر خطّ فكرى و عملى مسلمانانند. موافقان و مخالفان، فكر و عمل انسان را نشان مى دهند.
وقتى امام صادق عليه السلام از دوستى با ترسو و بخيل و فاجر و احمق و دروغگو منع مى كند،[2] وقتى امام على عليه السلام، صداقت در پشت سر را نشانه دوست حقيقى مى شمارد،
وقتى امام على عليه السلامدوست منحوس و ناستوده را، كسى مى داند كه در سختيها تنهايت مى گذارد،[3]
اين نشان مى دهد كه در دوستيها و موافق بودن ها و مخالفت كردن ها، بايد از يك سرى ملاكهاى مكتبى و ضابطه هاى ارزشى پيروى كرد و بايد آن ضوابط و معيارهاى حق، بر اساس جهت گيرى انسان حاكم باشد.
بنابراين، بايد از خدا خواست تا نسبت به موافقت «ابرار» و نيكان، و همچنين اجتناب و دورى از «اشرار» و بدان، توفيق دهد.
«ابرار» و «اشرار»، كيانند؟
قرآن كريم در آيات متعدّد مى گويد:
«مؤمنان، دعا مى كنند كه با «ابرار» بميرند»،
«پاداشى كه نزد خداوند است براى «ابرار» بهتر از هر چيزى است»،
«ابرار»، از جام هايى كه آميزه اى از كافور دارد، در بهشت مى نوشند،
«ابرار» در نعمتهاى خداوند به سر مى برند،
كتاب و نامه عمل «ابرار»، در جايگاههاى بلند و والاست،
«ابرار» كه در نعمت ها مخلّدند، بر تخت هايى نشسته و مى نگرند.[4]
در كنار اين، قرآن از مسائلى بعنوان «برّ» ياد كرده است، يعنى نيكى، از جمله:
«ايمان به خدا و قيامت و فرشتگان و كتاب هاى آسمانى، به خانه ها از در وارد شدن. تقوا، انفاق از آنچه دوست داريد».[5]
در كتب لغت مى نويسند:
«ابرار» يعنى نيكان، اولياء خدا، آنان كه در دنيا مطيع خداوندند و در آخرت به نعمتهاى الهى مى رسند.
و اغلب «ابرار» به اوليا و زاهدان و نيايشگران و بزرگان، اطلاق مى شود.[6]
و امّا اشرار: اشرار، جمع «شرّ» است. قرآن كريم شرّ را اطلاق كرده است بر:
«آنكه مورد لعنت و خشم خدا قرار گيرد»،
«انسان هاى كرولالى كه نمى انديشند»،
«كافرانى كه ايمان نمى آورند»، «برادران يوسف كه آن ستم را نمودند»،
«آتشى كه كافران به آن وعده داده شده اند»،
«آنان كه با صورت، به دوزخ افكنده مى شوند»،
«كفار و مشركينى از اهل كتاب كه جاودانه در آتشند».[7]
راستى، آيا دوستى با اينان رواست؟
پس، از خدا توفيق همگامى و هماهنگى با «ابرار» و دورى و پرهيز از «اشرار» را بخواهيم، چراكه دوستان بد، انسان خوب را هم بدنام مى كنند.[8]
در پناه رحمت جاودانه خدا
اين، سوّمين خواسته امروز ماست. انسان درمانده و بى پناه، بنده فرارى و گريزپاى، عبد عاصى و خطاكار، چه مى خواهد؟
جز سايه رحمتى كه در كنارش بيارمد و آرامش جاودانه اى كه به آن پناه برد؟ جز پناه بردن به خانه و پناهگاه ابدى، آن هم در كنار خدا؟!...
چه چيزى جز آرميدن در رحمت حق و رسيدن به ديار يار و قرب حضور، نفس انسان را به «اطمينان» مى رساند؟
بگذاريد در اين قسمت، با خواجه عبداللّه انصارى هم آوا شـويم. در تفسـير سوره «فجـر» وقتى به آيه: «يـا أيَّتُهَاالنَّفسُ المُطمَئِنَّة...» مى رسد، مى نويسد:
«... خوشا روزا، كه اين قفس بشكنند و اين بازداشته را باز خوانند و اين راه و رسم خاكيان از «مقرّبان» بردارند، و «شيطان» پوشيده در صورتِ آدميّت بيرون شود و جوهر پادشاهى، چهره جمال بنمايد و دشمن از دوست جدا شود.
بزرگى را پرسيدند: جانها هنگام «نزع» (جان كندن) در اين راه حق چون بود؟
گفت: چون صيد در دام آويخته و صيّاد با كارد كشيده بر سر او رسيده!
گفتند: چون به حق رسد چگونه بود؟
گفت: صيدِ از فتراك[9] آويخته!
لطيفه:... اگر روزى صيد دام وى شوى و كشته راه او گردى، به عزّت عزيز او سوگند، كه جز به كنگره عرش مجيدت نبندد، كه فرمود:
هركس مرا دوست دارد، كشته من گردد،
وآن كس كه كشته من شد، او را نداى عزّت خواهم داد:
اين است عاقبتِ نفس راضيه و مرضيّه».
ديدى ملِكى كه دست درويش گرفت
آنگه بنواخت، دربر خويش گرفت
آنگه به ولىّ و صاحب جيش گرفت
آنگاه بكُشت و كُشته را پيش گرفت[10]
[1] ـ سوره فتح، آيه 29.
[2] ـ لاتُواخِ اربعةً: الاحمقَ و البخيلَ و الجَبان و الكذّابَخصال صدوق، ج 1 ص 244.
[3] ـ شرّ الإخوانِ المواصِلُ عندَالرّخاء وَالمُفاصِل عندالبلاء غررالحكم، ج 4 ص 171.
[4] ـ ر.ك: آل عمران 193 و 198، دهر 5، انفطار 13، مطففيّن 18 و 22.
[5] ـ ر.ك: بقره 189 و 177.
[6] ـ مجمع البحرين.
[7] ـ ر.ك: انفال 22، يوسف 77، حج 72، فرقان 34.
[8] ـ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: ايّاكَ و قرينَ السّوءِ فَانّك بِهِ تُعْرَفُ كنزالعمال، ج 9 حديث 24844.
[9] ـ تسمه يا چرم باريكى كه از عقب زين مى آويزند و با آن، چيزى به ترك مى بندند فرهنگ عميد.
[10] ـ تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، خواجه عبدالله انصارى، ص 612.


- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث

تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685