حديث و آيات: آگاهى از آن چه بوده و خواهد بود
قالَ : ثُمَّ بَكى وقالَ لي : يا عَبدَ اللّه ِ ، أيَلومُني أهلُ بَيتي وأهلُ بَيتِكَ أن نَصَبتُ أبَا الحَسَنِ الرِّضا عَلَمًا ؟! فَوَاللّه ِ لاَُحَدِّثُكَ بِحَديثٍ تَتَعَجَّبُ مِنهُ . جِئتُهُ يَومًا فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، إنَّ آباءَكَ موسَى بنَ جَعفَرٍ ، وجَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ ، ومُحَمَّدَ بنَ عَلِيٍّ ، وعَلِيَّ بنَ الحُسَينِ كانَ عِندَهُم عِلمُ ما كانَ وما هُوَ كائِنٌ
لى يَومِ القِيامَةِ ، وأنتَ وَصِيُّ القَومِ ووارِثُهُم ، وعِندَكَ عِلمُهُم ، وقَد بَدَت لي إلَيكَ حاجَةٌ . قالَ : هاتِها ، فَقُلتُ : هذِهِ الزّاهِرِيَّةُ خطتني

فَوَلَدَتِ الزّاهِرِيَّةُ غُلامًا أشبَهَ النّاسِ بِاُمِّهِ ، في يَدِهِ اليُمنى خِنصِرٌ زائِدَةٌ لَيسَت بِالمُدَلاّةِ ، وفي رِجلِهِ اليُسرى خِنصِرٌ زائِدَةٌ لَيسَت بِالمُدَلاّةِ ، عَلى ما كانَ وَصَفَهُ لِيَ الرِّضا ، فَمَن يَلومُني عَلى نَصبي إيّاهُ عَلَمًا ؟ !

سيراب باد توس و آن كه در آن اقامت دارد
از خاندان مصطفى است كه براى ما اندوه را بگذارده است
عبداللّه مى گويد: او گريست و به من گفت: اى عبداللّه ! آيا خانواده من و خانواده تو مرا مى نكوهند كه امام رضا را به رياست منصور كردم؟! به خدا سوگند، به تو حديثى مى گويم كه از آن شگفت زده مى شوى. روزى خدمت حضرت رسيدم و عرض كردم: فدايت گردم، پدران تو موسى بن جعفر و جعفر بن محمّد و محمّد بن على و على بن الحسين از آن چه بود و تا روز قيامت خواهد بود آگاهى داشتند و تو جانشين و وارث ايشان هستى و علم آنها نزد توست. اينك مرا به تو نيازى افتاده است. حضرت فرمود: نيازت را بگو. عرض كردم: اين «زاهريه» دل مرا ربوده است و هيچ يك از كنيزكانم را بر او مقدّم نمى دارم. او بارها از من حامله شده است ولى هر بار جنين را سقط مى كند. او هم اينك بار ديگر حامله است. مرا به راهى رهنمون كن كه او را درمان كند و سلامت خويش بازيابد. حضرت فرمود: از سقط آن نترس، او سلامت خود را مى يابد و كودكى مى زايد كه شبيه ترين مردم به مادر خود است و در دست راستش انگشت كوچك زايدى دارد كه آويزان نيست و در پاى چپش انگشت كوچك زايدى دارد كه آن هم آويزان نيست. با خود گفتم: گواهى مى دهم كه خداوند بر هر چيزى تواناست. زاهريه همان گونه كه [امام] رضا براى من توصيف كرده بود فرزندى به دنيا آورد كه شبيه ترين مردم به مادر خود بود و در دست راستش انگشت كوچك زايدى بود كه آويزان نبود، چنان كه در پاى چپش نيز انگشت كوچك زايدى داشت كه آويزان نبود، پس چه كسى مرا براى منصوب كردن او به رياست او مى نكوهد؟!

راوی:
مَرَّ برسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله رجُلٌ و هو في أصْحابِهِ، فقالَ بعضُ القَومِ: مَجْنونٌ! فقالَ النّبيٌّ صلى الله عليه و آله: بَلْ هذا رجُلٌ مُصابٌ، إنّما المَجْنونُ عَبدٌ أو أمَةٌ أبْلَيا شَبابَهُما في غَيرِ طاعةِ اللّهِ؛
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با اصحاب خود بود كه مردى به آنان برخورد. يكى از اصحاب گفت: اين مرد ديوانه است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: نه، او آسيبديده است. ديوانه آن مرد يا زنى است كه جوانىاش را در راهى جز طاعت خدا صرف كرده باشد.
مشكاة الأنوار: ص 294 ح 898

- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث

تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685