- صفحه اصلی
- احادیث معصومین
- امام صادق علیه السلام
احادیث امام صادق علیه السلام6388 حدیث



امام صادق عليه السلام ـ درباره اين سخن خداوند متعال به نقل از عيسى : «و مرا هر جا كه باشم با بركت قرار داد» ـ فرمود : يعنى پر سود و منفعت.



امام صادق عليه السلام : هنگامى كه ارمياى نبىّ به ويرانه هاى بيت المقدس و پيرامونش كه بخت نصّر در جنگ با يهود ويرانش كرده بود، نگاهى افكند و گفت : چگونه خداوند اين ها را پس از مرگشان زنده مى كند؟ خداوند او را به مدّت صد سال ميراند و سپس زنده اش كرد و او اعضايش را ديد كه چگونه به هم مى پيوندند و چگونه گوشت بر آنها مى رويد و چگونه بندها و رگ هايش به هم وصل مى شود. پس چون
راست نشست گفت : «مى دانم كه خدا بر هر كارى تواناست».


امام باقر و امام صادق عليهما السلام : دختر خالد بن سنان عبْسى خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد. پيامبر به او فرمود : خوش آمدى اى دختر برادرم! و با او دست داد و وى را نزديك خود برد و ردايش را براى او پهن كرد و او را كنار خويش نشانيد و سپس فرمود : او دختر خالد بن سنان عبسى پيامبر است [پيامبرى ]كه قومش او را تباه كردند. نام آن دختر محياة دخت خالد بن سنان بود.


امام صادق عليه السلام : اى عبد الحميد! خداوند را فرستادگانى علنى و فرستادگانى غير علنى است. پس، هرگاه او را به حق پيامبران علنى سوگند دادى و از او چيزى خواستى، به حقّ پيامبران غير علنى نيز از او مسألت كن.


امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به اين سؤال كه آيا مجوسيان پيامبرى داشته اند يا نه؟ ـ فرمود : آرى. آيا از نامه اى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به اهل مكّه نوشت خبر ندارى··· پيامبر صلى الله عليه و آله به آنان نوشت : مجوس پيامبرى داشتند و او را كشتند و كتابى داشتند كه آن را سوزاندند. پيامبرشان كتابى را كه بر دوازده هزار پوست گاو نوشته
شده بود، براى آنان آورد.


امام صادق عليه السلام : از عيسى تا محمّد عليهما السلام پانصد سال فاصله بود كه در دويست و پنجاه سال آن نه يك پيامبر بود و نه يك عالم آشكار··· مردم [در اين مدّت] از دين عيسى عليه السلام پيروى مى كردند.


امام صادق عليه السلام : خداوند ـ عزّ ذكره ـ با پيامبر شما، به پيامبران خاتمه داد. بنا بر اين، بعد از او هرگز پيامبرى برانگيخته نخواهد شد و [نيز] با كتاب شما به همه كتاب ها[ى آسمانى ]پايان بخشيد . پس، بعد از كتاب شما هرگز كتابى نازل نخواهد شد.


امام صادق عليه السلام : تا اينكه محمّد صلى الله عليه و آله آمد و قرآن و شريعت و طريقت خود را آورد. پس، حلال [دين] او تا روز قيامت حلال است و حرام [دين ]او تا روز قيامت حرام.

ثُمّ قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يا عليُّ ، إنّكَ أبَيتَ أن تَمحُوَ اسمي مِن النُّبُوّةِ ، فوَالّذي بَعَثَني بالحَقِّ نَبيّا لَتُجيبَنَّ أبناءَهُم إلى مِثلِها و أنتَ مَضيضٌ مُضطَهَدٌ
فلَمّا كانَ يَومُ صِفِّينَ و رَضُوا بالحَكَمَينِ كَتَبَ : «هذا ما اصطَلحَ علَيهِ أميرُ المؤمنينَ عليُّ بنُ أبي طالبٍ و مُعاويَةُ بنُ أبي سُفيانَ» ، فقالَ عَمرُو بنُ العاصِ : لو عَلِمنا أنّكَ أميرُ المؤمنينَ ما حارَبناكَ ، و لكنِ اكُتبْ : هذا ما اصطَلحَ علَيهِ عليُّ بنُ أبي طالبٍ و مُعاويَةُ ابنُ أبي سُفيانَ ، فقالَ أمير المؤمنينَ عليه السلام : صَدَقَ اللّه ُ و صَدَقَ رَسولُهُ صلى الله عليه و آله ، أخبَرَني رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بذلكَ ، ثُمّ كَتَبَ الكِتابَ .

امام صادق عليه السلام ـ در حديثى پيرامون صلح حديبيه ـ فرمود : حفص بن احنف و سهيل بن عمرو نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله برگشتند و گفتند : اى محمّد! قريش شرط تو را درباره آزاد بودن دين اسلام و مجبور نكردن كسى نسبت به دينش، پذيرفتند. پس، رسول خدا صلى الله عليه و آله قلم و دوات خواست و امير المؤمنين عليه السلام را صدا زد و فرمود : بنويس. امير المؤمنين عليه السلام نوشت : بسم اللّه الرحمن الرحيم. سهيل بن عمرو گفت : ما خدايى به
نام رحمان نمى شناسيم. مانند پدرانت بنويس «باسمك اللهم». رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : بنويس «باسمك اللهم»؛ زيرا اين نيز يكى از نام هاى خداست. امير المؤمنين سپس نوشت : اين عهدنامه اى است ميان محمّد رسول خدا و سران قريش. سهيل بن عمرو باز گفت : اگر ما قبول داشتيم تو رسول خدا هستى كه با تو نمى جنگيديم. بنويس : اين عهدنامه اى است ميان محمّد بن عبد اللّه . اى محمّد! آيا از نَسَب خود ننگ دارى؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : من رسول خدا هستم، هر چند شما اقرار نكنيد. سپس فرمود : اى على! [آن را ]پاك كن و بنويس : محمّد بن عبد اللّه . امير المؤمنين صلى الله عليه و آله عرض كرد : من هرگز نام شما را از نبوّت پاك نمى كنم. رسول خدا صلى الله عليه و آله خود با دست مباركش كلمه «رسول اللّه » را پاك كرد. سپس [امام على عليه السلام ] نوشت : اين صلح نامه اى است ميان محمّد بن عبد اللّه و سران قريش و سهيل بن عمرو. اينان توافق كردند كه تا ده سال ميانشان جنگى صورت نگيرد، متعرّض يكديگر نشوند، دست به سرقت و غارت نزنند ، قصد خيانت به موادّ قرارداد و زير پا نهادن صلح نامه را در دل نپرورانند، هر كه دوست داشته باشد با محمّد هم پيمان و هم دين شود آزاد باشد و هر كه دوست داشته باشد با قريش هم پيمان و هم آيين شود نيز آزاد باشد. چنانچه از قريش كسى بدون اجازه ولىّ و
سرپرستش به ياران محمّد ملحق شد مسترد شود و اگر از ياران محمّد كسى به قريش بپيوندد به او مسترد نشود. اسلام در مكّه آشكار و آزاد باشد و افراد درباره دينشان آزاد باشند و مورد آزار و تحقير قرار نگيرند. محمّد و يارانش امسال از ورود به مكّه خوددارى كرده برگردند و سال آينده به مكّه بيايند و سه روز در آن جا بمانند و جز شمشير غلاف شده اى كه مسافر با خود دارد، جنگ افزار ديگرى با خود به مكّه نياورند. على بن ابى طالب اين قرارداد صلح را نوشت و مهاجران و انصار بر آن گواهى دادند
سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : اى على! تو از اينكه نام مرا از قيد نبوّت پاك كنى خوددارى نمودى. سوگند به آنكه مرا به حقّ پيامبر كرد، تو نيز، با دردمندى و ناگزير، در برابر فرزندان اين جماعت به چنين چيزى تن خواهى داد
[سالها بعد] چون روز صفّين فرا رسيد و طرفينِ جنگ به حكميت رضايت دادند، امير المؤمنين عليه السلام نوشت : «اين توافقنامه اى است ميان امير المؤمنين على بن ابى طالب و معاوية بن ابى سفيان». عمرو بن عاص گفت : اگر ما قبول داشتيم تو امير المؤمنين هستى كه با تو نمى جنگيديم. پس، بنويس : اين توافقنامه اى است ميان على بن ابى طالب و معاوية بن ابى سفيان. در اين هنگام امير المؤمنين عليه السلام فرمود : راست فرمود خدا و راست فرمود رسول او صلى الله عليه و آله . رسول خدا صلى الله عليه و آله اين موضوع را به من خبر داد آنگاه كه صلح نامه را نوشت.
سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : اى على! تو از اينكه نام مرا از قيد نبوّت پاك كنى خوددارى نمودى. سوگند به آنكه مرا به حقّ پيامبر كرد، تو نيز، با دردمندى و ناگزير، در برابر فرزندان اين جماعت به چنين چيزى تن خواهى داد
[سالها بعد] چون روز صفّين فرا رسيد و طرفينِ جنگ به حكميت رضايت دادند، امير المؤمنين عليه السلام نوشت : «اين توافقنامه اى است ميان امير المؤمنين على بن ابى طالب و معاوية بن ابى سفيان». عمرو بن عاص گفت : اگر ما قبول داشتيم تو امير المؤمنين هستى كه با تو نمى جنگيديم. پس، بنويس : اين توافقنامه اى است ميان على بن ابى طالب و معاوية بن ابى سفيان. در اين هنگام امير المؤمنين عليه السلام فرمود : راست فرمود خدا و راست فرمود رسول او صلى الله عليه و آله . رسول خدا صلى الله عليه و آله اين موضوع را به من خبر داد آنگاه كه صلح نامه را نوشت.


امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك و تعالى شرايع نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام را به محمّد صلى الله عليه و آله داد··· و او را به سوى همه سفيد و سياه و جنّ و انس فرستاد.


- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث

تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685