عنه عليه السلام ـ في وصيَّتِهِ لابنِهِ الحَسَنِ عليه السلام ـ : و لا تَكُونَنَّ مِمَّن لا تَنفَعُهُ العِظَةُ إلاّ إذا بالَغتَ في إيلامِهِ ؛ فإنّ العاقِلَ يَتَّعِظُ بالآدابِ ، و البَهائمَ (و الجاهِلَ) لا تَتَّعِظُ إلاّ بِالضَّربِ .
امام على عليه السلام ـ در سفارش به فرزند بزرگوارش حسن عليه السلام ـ فرمود : و هرگز از كسانى مباش كه اندرز در آنان كارگر نمى افتد، مگر اينكه در ملامت آنان زياده كوشى؛ زيرا خردمند به آداب پند پذيرد و حيوانات (نادان) جز با زدن به راه نيايند.
عنه عليه السلام ـ في ذَمِّ أصحابِهِ ـ : أتلُو علَيكُم الحِكَمَ فتَنفِرونَ مِنها ، و أعِظُكُم بِالمَوعِظَةِ البالِغَةِ فتَتفَرَّقونَ عَنها ، و أحُثُّكُم على جِهادِ أهلِ البَغيِ فما آتِي على آخِرِ قَولي حتّى أراكُم مُتَفَرِّقينَ أيادِيَ سَبا .
تَرجِعونَ
إلى مَجالِسِكُم ، و تَتَخادَعونَ عَن مَواعِظِكُم .
امام على عليه السلام ـ در نكوهش ياران خود ـ فرمود : بر شما حكمت ها مى خوانم و شما از آنها مى رميد، شما را اندرز رسا مى دهم و شما از آن دورى مى كنيد، شما را به جهاد با زور گويان ياغى برمى انگيزم، اما هنوز سخنم به پايان نرسيده، مى بينم كه هر سو پراكنده مى شويد همانند پراكنده شدن فرزندان سبا . و به محافل خود باز
مى گرديد و اندرزهايم را پشت گوش مى اندازيد.
عنه عليه السلام ـ في صِفَةِ أهلِ الدُّنيا ـ : قَد خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقلَهُ ، و أماتَتِ الدُّنيا قَلبَهُ ··· لا يَنزَجِرُ مِن اللّه ِ بزاجِرٍ ، و لا يَتَّعِظُ مِنهُ بواعِظٍ .
امام على عليه السلام ـ در وصف دنيا پرست ـ فرمود : شهوت ها عقل او را متلاشى كرده و دنيا دلش را ميرانده است··· نه نهى و بازداشت هاى خدا او را باز مى دارد و نه اندرزهايش او را سود مى دهد.
عنه عليه السلام : لا تَكونَنَّ مِمَّن لا يَنتَفِعُ من العِظَةِ إلاّ بما لَزِمَهُ ؛ فإنّ العاقِلَ يَنتَفِعُ بالأدَبِ و البَهائمَ لا تَتَّعِظُ إلاّ بِالضَّربِ .
امام على عليه السلام : هرگز از كسانى مباش كه از اندرز سود نمى برند، مگر اينكه بدان ملزم شوند؛ زيرا خردمند از ادب (نصيحت) سود بَرَد و حيوانات جز به ضرب تازيانه به راه نيايند.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : لا تَكُن مِمَّن ··· يُبالِغُ في المَوعِظَةِ و لا يَتَّعِظُ ، فهُو بِالقَولِ مُدِلٌّ و مِن العَمَلِ مُقِلٌّ ، يُنافِسُ فيما يَفنى ، و يُسامِحُ فيما يَبقى ، يَرَى الغُنمَ مَغرَما ، و الغُرمَ مَغنَما .
امام على عليه السلام : از آن دسته مباش كه··· در پند دادن مى كوشند و خود پند نمى پذيرند، پُر مى گويند و كم عمل مى كنند، براى آنچه فانى مى شود سخت مى كوشند و در آنچه ماندگار است، سهل انگارند، سود را زيان مى بينند و زيان را سود مى شمارند.
امام على عليه السلام : بسا بازدارنده اى كه خود باز نمى ايستد و بسا پند گويى كه خود پند نمى پذيرد.
عنه عليه السلام ـ مِن كِتابِهِ إلى مُعاويَةَ ـ : أمّا بَعدُ، فَقَد أتَتني مِنكَ مَوعِظَةٌ مُوَصَّلَةٌ ، و رِسالَةٌ مُحَبَّرَةٌ ، نَمَّقتَها بِضَلالِكَ ، و أمضَيتَها بِسُوءِ رَأيِكَ .
امام على عليه السلام ـ در نامه خود به معاويه ـ نوشت: اما بعد، اندرزى وصله پينه شده و نامه اى آرايش شده [با تكلّف و تصنّع] از تو به من رسيد كه آن را با گمراهى خود آراسته اى و از روى بد سگالى [به من ]فرستاده اى.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : أيُّها النّاسُ ، اِستَصبِحوا مِن شُعلَةِ مِصباحِ واعِظٍ مُتَّعِظٍ ، و امتاحُوا مِن صَفوِ عَينٍ قَد رُوِّقَت مِن الكَدَرِ .
امام على عليه السلام : اى مردم! از شعله چراغ پند گوىِ پند نيوش روشنى برگيريد، و از زلال چشمه اى آب برداريد كه آبش از گل و لاى صاف است.
عنه عليه السلام : اِستَصبِحوا مِن شُعلَةِ واعِظٍ مُتَّعِظٍ ، و اقبَلوا نَصيحَةَ ناصِحٍ مُتَيَقِّظٍ ، وَ قِفُوا عِندَ ما أفادَكُم مِن التَّعليمِ .
امام على عليه السلام : از شعله [وجود ]پند گوىِ پند نيوش روشنايى برگيريد، و نصيحت خيرخواه بيدار را بپذيريد و آنچه را به شما مى آموزد به كار بنديد.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : إنّ الوَعظَ الّذي لا يَمُجُّهُ سَمعٌ ، و لا يَعدِلُهُ نَفعٌ ، ما سَكَتَ عَنهُ لِسانُ القَولِ وَ نطَقَ بهِ لِسانُ الفِعلِ .
امام على عليه السلام : اندرزى كه هيچ گوشى آن را دور نمى اندازد و هيچ سودى با آن برابرى نمى كند، آن اندرزى است كه زبانِ گفتار از آن خاموش شود و زبانِ كردار بدان گويا گردد.