احادیث امیرالمؤمنین علی علیه السلام

امام على عليه السلام : هر كه مقصد بد داشته باشد، به بد جايى در آيد.

امام على عليه السلام : با فاسد شدن نيّت، بركت مى رود.

امام على عليه السلام : يكى از بد بختى ها، تباهى نيّت است.

امام على عليه السلام : هر گاه نيّت فاسد شود، بلا و گرفتارى پيش آيد.

امام على عليه السلام ـ در دعا ـ گفت : بار خدايا! بر من ببخشاى آنچه را كه به زبان وسيله تقرّب به تو قرارش مى دهم، امّا دلم برخلاف آن است.

امام على عليه السلام : هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله براى هجرت به مدينه بيرون رفت، به من دستور داد بعد از ايشان بمانم تا سپرده هايى را كه مردم نزد ايشان داشتند برگردانم. آن حضرت را به نام «امين» مى خواندند. من سه روز در مكّه ماندم و پيوسته خود را به مردم نشان مى دادم، حتّى يك روز از انظار غايب نشدم. پس از سه روز، مكّه را ترك كردم و راهى را كه رسول خدا صلى الله عليه و آله رفته بود دنبال كردم تا اينكه بر بنى عمرو بن عوف وارد شدم و رسول خدا صلى الله عليه و آله به مدينه رسيده بود. من به خانه كلثوم بن هِدم رفتم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در آن جا منزل گزيده بود.

امام على عليه السلام : هجرت همچنان به قوّت اوّليه خود باقى است. خداوند را نيازى به مردم روى زمين نيست، چه به آنان كه ايمان خويش را پنهان دارند و چه به آنان كه آشكارش سازند. نام هجرت بر كسى نهاده نمى شود، مگر به شناخت حجّت خدا در زمين. پس كسى كه آن حجّت را بشناسد و بدان اقرار كند، مهاجر است و كسى كه حجّت به او برسد و گوشش آن را بشنود و دلش پذيرايش گردد، مستضعف خوانده نمى شود.

امام على عليه السلام ـ در خطبه قاصعه ـ فرمود : بدانيد كه شما پس از هجرت، باديه نشين شده ايد و پس از دوستى و همبستگى، گروه گروه گشته ايد و از اسلام تنها به نام آن چسبيده ايد و از ايمان فقط ظاهرش را مى شناسيد. مى گوييد: [رفتن به] آتش آرى، اما [پذيرفتن] ننگ نَه! گويى مى خواهيد اسلام را با دريدن پرده حرمتِ آن و شكستن عهد و پيمانش··· وارونه كنيد.

امام على عليه السلام : بر شما باد ايجاد ارتباط و آشتى با يكديگر و زنهار از قطع رابطه و قهر كردن از يكديگر.

امام على عليه السلام : اى [انسانى] كه موزون آفريده شده اى و در تاريكى هاى زهدانها نشو و نما يافته اى··· آنگاه از قرارگاه خود به سوى سرايى بيرون آورده شدى كه آن را نديده بودى و راه هاى منافع آن را نمى شناختى! چه كسى تو را به بيرون كشيدنِ غذا از پستان مادرت راهنمايى كرد و راه هاى طلب و خواستن در موقع احتياج را به تو شناساند؟