کتابخانه احادیث شیعه

درآمد

درآمد

واژه «حكمت» در لغت ، از ريشه «حُكم» گرفته شده است و «حُكم» به معناى «منع» است ؛ زيرا حُكم و داورىِ عادلانه ، مانع ظلم مى شود . دهنه اسب و ديگر چارپايان نيز «حَكَمه» ناميده مى شود ؛ چرا كه مهاركننده حيوان است و علم ، «حكمت» ناميده شده است ؛ چرا كه از جهلِ عالِم ، جلوگيرى مى كند . حديث همچنين بر هر چيز نفوذناپذيرى ، صفت «مُحكَم» اطلاق مى گردد . حديث
آلوسى در تفسير روح المعانى ، در تبيين واژه «حكمت» ، از كتاب البحر ، چنين نقل مى كند :
إنّ فيها تسعة و عشرين قولاً لأهل العلم ، قريبٌ بعضها من بعض ، وعدّ بعضهم الأكثر منها اصطلاحا واقتصارا على ما رآه القائل فرداً مهمّاً من الحكمة ، وإلاّ فهي في الأصل مصدر من الإحكام ، وهو الإتقان فى علمٍ أو عملٍ أو قولٍ أو فيها كلِّها . حديث
دانشمندان ، در معناى اين كلمه ، بيست و نُه قول دارند كه برخى از آنها به هم نزديك است . پاره اى از عالمان ، بيشترِ اين معانى را اصطلاحى
مى دانند كه قائل به آنها ، به مصداق مهمّ «حكمت» بسنده كرده و همان را در معناى آن آورده است ، وگرنه در اصل ، «حكمت» از مصدر «اِحكام» است كه به معناى استوارى در علم و گفتار و كردار و يا همه اينهاست .
بنا بر اين ، از منظر واژه شناسى ، كلمه «حكمت» ، حاكى از نوعى استوارى و اِتقان است و به هر چيز استوار و نفوذناپذير ، اعم از مادّى و يا معنوى ، اطلاق مى گردد .


حكمت ، در قرآن و حديث

واژه «حكمت» ، بيست بار در قرآن كريم آمده است و خداوند متعال ، در اين كتاب آسمانى ، 91 بار ، خود را با صفت «حكيم» ستوده است . حديث
تأمّل در موارد كاربرد اين واژه در متون اسلامى ، نشان مى دهد كه حكمت ، از نگاه قرآن و حديث ، عبارت است از : «مقدّماتِ استوار علمى و عملى و روانى ، براى نيل به مقصد والاى انسانيّت» و آنچه احاديث اسلامى در تفسير «حكمت» آورده اند ، در واقع ، مصداقى از مصاديق اين تعريف كلّى است .


اقسام حكمت

«حكمت» بر پايه آنچه در تعريف كلّى ذكر كرديم ، حكمت از نگاه قرآن و حديث ، به سه نوع تقسيم مى شود : حكمت علمى ، حكمت عملى و حكمت حقيقى . گفتنى است كه اين تقسيم بندى و نام گذارى ، بر اساس تأمّل در كاربردهاى واژه حكمت در قرآن و احاديث اسلامى است .
حكمت هاى علمى و عملى و حقيقى ، هر يك به منزله پلّه هاى نردبان استوارى هستند كه انسان با بهره گيرى از آنها ، به قلّه كمال انسانيّت ، صعود مى كند . جالب توجّه است كه بدانيم پلّه اوّل اين نردبان (حكمت علمى) را فرستادگان خداوند متعال ، بنا نهاده اند . پلّه دوم (حكمت عملى) را انسان ، خود بايد بسازد و پس از ساخته شدن آن ، آخرين پلّه جهش به مقام انسان كامل (يعنى حكمت حقيقى) را خداوند متعال ، آماده مى سازد .
اينك ، توضيح كوتاهى درباره اين سه نوع حكمت :


1 . حكمت علمى

مقصود از حكمت علمى ، هر گونه دانستنى يا معرفتى است كه براى صعود به مقام انسان كامل ، ضرورى است. به سخن ديگر ، هم دانش مربوط به عقايد ، «حكمت» است ، هم دانش مربوط به اخلاق ، و هم دانش مربوط به اَعمال . از اين روست كه قرآن كريم ، پس از ارائه ره نمودهاى گوناگون در عرصه هاى اعتقادى و اخلاقى و عملى ، همه آنها را حكمت مى نامد و مى فرمايد :
«ذَ لِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ . حديث
اين [ سفارش ها ] از حكمت هايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است» .
اين مفهوم از حكمت ، نخستين فلسفه بعثت انبياى الهى است. قرآن كريم ، در آيات متعدّدى ، بر اين مطلب ، تأكيد كرده است ، از جمله در اين آيه :
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُواْ عَلَيْهِمْ ءَايَـتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَـبَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَـلٍ مُّبِينٍ . حديث
بى گمان ، [ خدا] بر مؤمنان در برانگيختن فرستاده اى از ميان خود ايشان ، منّت نهاده است ، كه آياتش را برايشان مى خواند و آنها را پاكيزه مى گرداند و به ايشان ، كتاب و حكمت مى آموزد ، هرچند پيش از آن ، در گم راهىِ آشكارى بودند» .


2 . حكمت عملى

حكمت عملى ، برنامه عملىِ رسيدن به مرتبه انسان كامل است. از نگاه قرآن و احاديث ، هم دانش و هم عملى كه مقدّمه تكامل انسان اند ، «حكمت» ناميده مى شوند ، با اين تفاوت كه دانش ، پلّه نخست تكامل ، و عمل ، پلّه دوم آن است . احاديثى كه حكمت را به فرمانبرى از خداوند متعال ، مدارا با مردم ، دورى از گناهان ، و اجتناب از نيرنگْ تفسير كرده اند ، به اين نوع از حكمت ، اشاره دارند . حديث


3 . حكمت حقيقى

حكمت حقيقى ، نورانيّت و بصيرتى است كه در نتيجه به كار بستنِ حكمت عملى در زندگى ، براى انسان ، حاصل مى گردد . در واقع ، حكمت علمى ، مقدّمه حكمت عملى ، و حكمت عملى ، سرآغاز حكمتِ حقيقى است و تا انسان بدين پايه از حكمت نرسيده است ، حكيمِ حقيقى نيست ، هر چند بزرگ ترين استاد حكمت باشد .
حكمت حقيقى ، در واقع ، همان جوهر دانش و نورِ دانش و دانش ِ نور
است . از اين رو ، خواصّ دانش حقيقى و آثارش ، بر آن ، مترتّب مى گردد ، كه از مهم ترينِ آنها بيم از خداوند متعال است :
«إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَـؤُاْ . حديث
از بندگان خدا ، تنها دانايااند كه از او بيم دارند» .
در كلام پيامبر خدا ، حكمت حقيقى ، عينا بر اين اثر ، منطبق شده است ، آن جا كه مى فرمايد :
خَشيَةُ اللّه ِ رَأسُ كُلِّ حِكمَةٍ . حديث
بيم از خداوند عز و جل ، اساس هر حكمتى است .
حكمت حقيقى ، جاذبه اى عقلانى بر ضدّ كشش هاى نفسانى است حديث كه هر اندازه در جان انسانْ قوّت يابد ، به همان اندازه ، تمايلات نفسانى در او ضعيف مى شوند ، حديث تا آن جا كه كاملاً از بين مى روند . حديث در اين حال است كه عقل به طور كامل ، زنده مى گردد حديث و زمام انسان را به دست مى گيرد و از آن پس ، زمينه اى براى انجام دادن كارهاى ناشايست ، در وجود انسان ، باقى نمى مانَد . در نتيجه ، حكمت ، با عصمت ، همراه مى گردد حديث و در نهايت ، همه ويژگى هاى حكيم و عالِم حقيقى ، براى آدمى حاصل مى گردد و در بالاترين مراتب علم و حكمت ، به والاترين درجات خودشناسى ، خداشناسى ، امامت و رهبرى دست مى يابد .


سرآمد حكيمان

انبياى الهى و اوصياى آنان ، همان كسانى هستند كه به قلّه حكمت علمى ، عملى و حقيقى دست يافته اند . بر اين پايه ، از جانب خداوند متعال ، مأمور آموختن علم و حكمت به جامعه بشر شده اند . در مورد لقمان ، كسانى (مانند عكرمه) كه وى را پيامبر مى دانند ، بر اين باورند كه مقصود از حكمتى كه خداوند متعال به لقمان عنايت كرد، «نبوّت» است ؛ امّا افزون بر اين كه دليلى بر اين مدّعا وجود ندارد حديث ، سخن اهل بيت عليهم السلامبرخلاف آن است . در حديثى ، امام كاظم عليه السلام ، «حكمت» را در آيه «وَلَقَدْ ءَاتَيْنَا لُقْمَـنَ الْحِكْمَةَ ؛ و به راستى ، لقمان را حكمت داديم» حديث ، به «فهم و خرد (الفهم و العقل)» تفسير نموده است . حديث
در حديثى ديگر ، امام صادق عليه السلام در تفسير آيه مذكور مى فرمايد :
اُوتِى مَعرِفَةَ إمامِ زَمانِهِ . حديث
شناخت امام زمانش به وى داده شده است .
بنا بر اين ، حكمتى كه لقمان بِدان دست يافت ، حكمت حقيقى و معرفت شهودى است كه مستلزم دستيابى به بالاترين درجه فهم و عقل ، و معرفت انسان كامل (امام زمان) است .


نمایش منبع
حدیث روز

امام علی علیه السلام:

مـَا الُْمجَاهِدُ الشَّهيدُ فِى سَبِيلِ اللّهِ بِاءَعْظَمَ اءَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ؛ لَكَادَ الْعَفيفُ اءَن يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلاَئِكَةِ؛

اجـر مـجاهد شهيد در راه خدا بيشتر از كسى نيست كه قدرت بر گناه دارد اما خويشتندارى مى‌كند. گويى كه انسان پاكدامن، فرشته‌اى است از فرشتگان!.

نهج البلاغه: ح 466، ص 1303

چهل حدیث « روزه »

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 3838

تــعــداد حــدیــث روز : 685