چهل حديث « خودسازی »
مقدمه
امام خمينى:
هر قدر در جوانى انسان مهذّب شد، شد.
اگر در جوانى خداى نخواسته مهذّب نشد بسيار مشكل است كه در زمان كهولت و پيرى كه اراده ضعيف است و دشمن قوى، اراده انسان ضعيف مى شود و جنود ابليس در باطنِ انسان قوى، ممكن نيست ديگر . . .
اگر هم ممكن باشد، بسيار مشكل است.
از حالا به فكر باشيد، از جوانى به فكر باشيد.
صحيفه نور، ج 1، ص 125
پيشگفتار
نه از خاك فروتريم، كه بستر رويش نشويم، و نه از دانه كمتريم، كه نروييم و نشكفيم. از ما به عنوان بشر، خواسته اند كه با شناخت «قدر» خويش، «تقدير» را در مسير سعادت و صلاح خويش رقم زنيم. ولى چگونه؟
پيمودن راه پرسنگلاخ و پرپيچ و خم و پرخوف و خطر «تهذيب نفس» و «خودسازى»، هم معرفت مى طلبد، هم همّت، هم همراه، هم راهنما.
شناخت دردهاى درونى و درمان آن ها، نيز آشنايى با رذايل اخلاقى و زدودن آن ها و معرفتِ فضايل اخلاقى و تقويت آن ها، از جمله اين «راه شناسى» هاست.
تا كسى درد را نشناسد، چگونه درمانش خواهد كرد؟ و تا كسى نفس و عوالم تو در توى آن را نشناسد، چگونه به بالنده ساختن و پيراستن و رشد دادن آن توفيق خواهد يافت؟ مگر نه اين كه شناخت درد، نيمى از درمان است؟ به خصوص دردهاى روحى و امراض درونى و كژى هاى اخلاقى كه بسى حساس تر، ظريف تر، پنهان تر و صعب العلاج تر است، نياز به مربى و راهنما در آن ها بيشتر احساس مى شود و «طى اين مرحله، بى همرهى خضر»، چه بسا سالك و پوينده را به «ظلمات» بكشاند.
لوح دل و دفتر جان، صاف و شفاف و نقش پذير است. دوستى ها و انس گرفتن ها نيز اثر گذار و نقش نگار. و... يادمان نرود كه گرايش نفس انسان به شر و گناه و بى قيدى، آسان تر، بى مانع تر و پر شتاب تر است. گفته اند كه: فراهم آوردن فضايل اخلاقى، مانند فرا رفتن به قله هاست و كسب رذايل، همچون سرازير شدن از بلندى و آن دشوار است و اين آسان. آن نياز به تلاش و مقاومت و ايستادگى دارد، اين خود به خود انجام پذير است و نيازى به قوّه قهريه نيست.
آن جهاد است، اين قعود. آن برخاستن است، اين نشستن. آن فشار فوّاره است، اين چكيدن قطره.
مگر نه اين كه نشستن و حرف هاى بى محتوا و پوچ زدن و غيبت كردن و شوخى هاى بى ثمر، با نفس انسان هماهنگ و دمسازتر است، اما كنترل زبان از بيهوده گويى، بستن گوش از شنيدن غيبت و لغويّات و حرف هاى حرام و بستن دهان از بهتان، دشوار است؟ اين، شاهد همان دشوارى در طريق جنت است. بهشت هم در پى تحمل همين دشوارى هاست. فضيلت هم ثمره همين گونه «مجاهده با نفس» است.
رفتن به سوى گناه و نفسانيات، حركت در مسير باد و شنا در جهت موافق رود است. اما... مجاهده، پرهيز، كنترل، تقوا، مراقبت و كفّ نفس، تلاشى عظيم را مى طلبد و ايستادن رو در روى امواج را و حركت در جهت مخالف آب را، و تحمل صولت و شدت طوفان را. قله پيمايى دشوار است و رفتن به سمت سرازيرى و دره، آسان.
رسيدن به قلّه كمالات و ملكات متعاليه هم، دست كمى از صعود به قلّه ندارد و «فتح قلّه كمال» در سايه رنج ها و زحمت هاى جانكاهى است كه در طول عمر بايد داشت.
تمرين و ممارست، همان گونه كه در ورزش هاى بدنى براى تندرستى و نشاط جسمى لازم است، در مسير «تربيت روح» هم ضرورى است. براى سلامت روح و عافيت جان و تقويت صفات نيك هم بايد تمرين اخلاقى و رياضت نفسانى داشت، تا آن ملكه هاى فضيلت و اخلاق، حفظ شود و رشد يابد.
هيچ كس نيست كه نخواهد خوب و پاك و مهذب باشد، ولى عمده دشوارى در اراده جدّى نسبت به اين موضوع و داشتن برنامه براى پاك زيستى و تهذيب نفس است.
خيلى ها پيش از «شناخت نفس» مى خواهند به اصلاح و تهذيب آن بپردازند، كه نمى توانند. خيلى ها هم «درد»ها را نمى شناسند تا درمان كنند. بايد درد را «درد» دانست تا به فكر مداوا بود. اگر كسى نپذيرد كه بيمار است، چگونه انگيزه مداوا پيدا خواهد كرد؟
گناه نوعى بيمارى روحى است. همه رذايل اخلاقى نشانه گرفتارى روح آدمى به ويروس هاى خطرناك اخلاقى است. نيّت فاسد، عمل فاسد در پى دارد و از درون آلوده، كارهاى ناشايست بروز مى كند. مثلاً تكبر، عُجب، ريا، حسد، تعصب، عناد، بخل، غرور، نمونه هايى از اين بيمارى هاست.
درد بزرگ تر از خود اين بيمارى ها، «احساس نكردن درد»، يا «درد نداشتن» اين بيمارى هاست. اگر حسن نكنيم كه مريضيم، به پزشك هم مراجعه نمى كنيم و چه خسارتى از اين بالاتر؟!
شيوه ابليس، پنهان كردن درد و سرپوش گذاشتن روى مرض روحى و كتمان بيمارى اخلاقى بشر است، تا به فكر اصلاح نفس نيفتد و پيوسته به عنوان طعمه اى در اختيار شيطان بماند. اصلاح نفس، پس از شناخت نفس و رذايلى است كه به عنوان «طعمه ابليس» در روح و جان ما ريشه مى دواند. بايد دقيق تر به خودمان بنگريم و ارزياب نيّات و اعمال و روحيات خويش باشيم.
تا دل و درون پاك نشود و وجود ما صيقل نخورد، فروغ «معرفه اللّه » هم بر آن نخواهد تابيد.
وقتى غبارى از رذايل بر چهره جانمان نشسته و حجاب غفلت بر سراچه جانمان آويخته است، چه انتظارى كه آن «شهود»ها و «جلوه»ها دست دهد و آن «علم اليقين»ها حاصل آيد؟
فرشته معرفت، هرگز در خانه دل و در مأواى قلبى كه جايگاه خوك شهوت و گرگ كينه و سگ هار غضب است، فرود نمى آيد. اين مرحله، جهاد با نفس مى طلبد.
اگر دل را از غرور و عجب و خودخواهى و خودبينى پاك كنيم، زمينه ساز تابش آن نور خواهيم بود. آلودگى درونى، غبار چهره جان است.
آينه غبار گرفته، چهره اى تيره و غير شفاف نشانتان مى دهد. راهى نيست جز زدودن گرد و غبار از سيماى آينه، تا بتواند جلوه گاه نور گردد.
قدرت اراده و انتخاب، مى تواند معجزه كند، به شرط آن كه انسان از اين نعمت الهى و وديعه ربّانى بهره شايسته ببرد و بذر وجود را به برگ و بار بنشاند.
مى دانيم كه خشم و غضب، قابل كنترل است و جايگزين آن «حلم» است.
شهوت و غريزه جنسى را هم مى توان با تقوا مهار كرد و به «عفاف» رسيد.
حرص و طمع را هم مى توان با مناعت طبع به بند كشيد و بر اريكه «قناعت» تكيه زد.
بخل و حسد را هم مى توان درمان كرد و از دام دنيازدگى رست.
نفس سركش را هم مى توان رام ساخت و به جاى «اسير نفس» شدن، «امير نفس» شد.
دل هم مى تواند خانه يك دلبر باشد و اسير يك محبت شود. مى توان به جاى همه ترس ها، فقط «ترس از خدا» را نشاند و به جاى همه اميدها تنها «اميد به خدا» را داشت و بين دو حالت خوف و رجا چنان زيست كه نه آن يأس آورد و نه اين غرور.
با «محاسبه» و «مراقبه» مى توان بر عملكرد خويش نظارت داشت و از غفلت رها شد. مى توان تفكر و ذكر ياد خدا را همچون مشعلى فروزان در راه تاريك و پر خطر زندگى فراراه گرفت. مى توان از نيمه راه فساد و بدى برگشت. مى توان از «پل توبه» عبور كرد و به «وادى رحمت» قدم گذاشت.
اين همه «مى توان» و «مى شود» پيش روى ماست. ولى با كدام نيرو بايد اين گزينه ها را به جاى تيرگى و معصيت و غفلت و غرور و ريا و يأس و دنيازدگى و حرص برگزيد؟ شناختِ «ارزش وجودى» به انسان اين توان را مى بخشد كه خود را به تباهى نكشد و به پستى تن ندهد. هيچ كس هم به اندازه خود انسان، مسؤول خودسازى و تهذيب درون نيست.
* * *
درياى مواج و پرگوهر احاديث اهل بيت عليهم السلام سرشار از رهنمودها، حكمتها و مواعظى است كه در بر دارنده بهترين دستورالعمل ها براى «خودسازى» است. انتخاب چهل گوهر از اين اقيانوس گهربار، واقعاً دشوار است. آنچه به عنوان «چهل حديث خودسازى» پيش رو داريد، قطره اى از اين درياست كه تقديم شما مى شود.
باشد كه به قطره قناعت نكنيد و در پى دريا باشيد.
قم ـ جواد محدثى
بهار 1381
خـوديـابـى


خـود درمـانى


محـاسـبه


از خـود، براى خـود


پرهـيز از معصـيت


برنامه روزانه حسابرسى


راه بهـشت و جـهنّم


فرزنـدان آخـرت


عبـادت عاشقـانه


فـروتنى و ميـانهروى

وَمَنْ تَكَـبَّرَ خَفَضَهُ اللّه ُ،
وَمَنِ اقْتَصَدَ فى مَعيشَتِهِ رَزَقَهُ اللّه ُ،
وَمَنْ بَذَّرَ حَرَمـَهُ اللّه ُ،
وَمَنْ اَكْثَرَ ذِكْرَ الْمَوْتِ اَحَبَّهُ اللّه ُ.

هركس تكبّر كند، خدا او را پايين مى كشد،
هركس در زندگانى اش ميانه روى كند، خداوند به او روزى مى دهد.
هركس ولخرجى كند، خداوند محرومش مى سازد.
و هركس مرگ را زياد ياد مى كند، خداوند دوستش مى دارد.
ارزيـابى خـويش


قـدرت روحى


امروز، بهتر از ديروز

وَمَنْ كانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ خَيْرُ هُما فَهُوَ مَغْبُوطٌ،
وَمَنْ كانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلْعُونٌ،
وَمَنْ لَمْ يَرَ الزِّيادَةَ فِى نَفْسِهِ فَهُوَ اِلَى النُّقْصانِ
وَمَنْ كانَ اِلَى النُّقْصانِ فَالْمَوْتُ خَيْرٌلَهُ مِنَ الْحَياةِ.

هركس كه امروزش بهتر از ديروزش باشد، مورد غبطه ديگران قرار مى گيرد (و آرزو مى كنند كه مثل او باشند)،
هركس امروزش بدتر از ديروزش باشد، محروم از رحمت خداست.
هركس كه در جود خود، افزايش و كمال را نبيند و حس نكند، رو به كاستى و نقصان است،
و هركس رو به نقصان وكاهش باشد، مرگ براى او بهتر از زندگى است.
مهـار خواستههاى دل


صـلاح درون و برون

وَطَهُرَتْ سَجِيَّتُهُ
وَصَلُحَتْ سَريرَتُهُ
وَحَسُنَتْ عَلانَيِتُهُ
وَاَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مالِهِ
وَاَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ قَوْلِهِ
وَاَنْصَفَ النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ.

و خصلت و رفتارش پـاك،
باطن و درونش اصلاح شود،
و ظاهرش نيـكو بـاشـد،
اضافه مالش را انفاق كند،
و حرف اضافه اش را نگه دارد و نگويد،
و با مردم با انصاف رفتار كند.
گناه و تيرگى دل


دنيا، نردبان آخرت


داد و ستد با زمان


مديريت زمان
درمـان گنـاه

فَاَوَّلُ ذلِكَ: لا تَأكُلْ رِزْقَ اللّه ِ وَ اذْنِبْ ما شِئْتَ.
وَالثّانى: اُخْرُجْ مِنْ وِلايَةِ اللّه ِ وَ اذْنِبْ ما شِئْتَ.
والثّالِثُ: اُطْلُبْ مَوْضِعاً لايَرَاكَ اللّه ُ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ.
وَالرّابِعُ: اِذا جاءَ مَلَكُ الْمَوْتِ لِيَقْبِضَ رُوحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِكَ وَ اذْنِبْ ما شِئْتَ.
وَالخامِسُ: اِذا اَدْخَلَكَ مالِكٌ فى النّارِ فَلا تَدْخُلْ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ.

اوّل: رزق و روزى خدا را نخور، هر چه مى خواهى گناه كن.
دوم: از ولايت و قلمرو حكومت خدا بيرون برو، هر چه مى خواهى گناه كن.
سوم: جايى را پيدا كن كه خدا تو را نبيند، هر چه مى خواهى گناه كن.
چهارم: وقتى فرشته مرگ (عزرائيل) براى قبض روح تو مى آيد، او را از خودت دور ساز، هر چه مى خواهى گناه كن.
پنجم: وقتى مالك دوزخ تو را وارد جهنّم مى كند، اگر مى توانى وارد نشو، و هر چه مى خواهى گناه كن.
از خودمان شروع كنيم


قيـمت انسـان


تقسيم بندى فرصتها


بخشى براى مناجات با پروردگار
بخشى براى كارِ زندگى،
بخشى براى معاشرت با برادران و افراد مطمئنّى كه عيب هاى شما را به شما بشناسانند و در باطن نسبت به شما اخلاص داشته باشند.
بخشى هم پرداختن به لذّت ها وتفريحات غيرحرام.
و با همين بخش است كه بر انجام سه بخش ديگر نيز توانا خواهيد شد.
گوش و چشم و زبان خدايى


شناخت ارزش سرمايهها


بهرهگيرى از زمينهها


مرز صفات خـوب و بد

وَ لِلْحـَـزْمِ مِقْداراً فَإنْ زادَ عَلَيْهِ فَهُوَ جُـبْنٌ
وَ لِلاْءقْتِصادِ مِقْداراً فَإنْ زادَ عَلَيْهِ فَهُوِ بُخْـلٌ
وَ لِلشَّجاعَةِ مْقِداراً فَإنْ زادَ عَلَيْهِ فَهُوَ تَهَوُّرٌ.

«حزم» و دورانديشى، اندازه و حدّى دارد، اگر بيش از آن باشد،، «ترس» است.
«اقتصاد» و ميانه روى هم حدّى دارد، اگر از آن بگذرد، «بُخل» است.
و «شجاعت» و دليرى هم مقدار و اندازه اى دارد، اگر از آن حدّ بگذرد، «بى باكى» است.
حـفظ زبــان


انتخاب همنشين خوب


ارزش لحـظات


واعـظ درونى


عبـادتِ سـازنده


به عيب خود پرداختن


هر كس از جامه تقوا عريان باشد، هيچ لباسى او را نخواهد پوشاند.
و هر كس به تقسيم الهى راضى باشد، اندوهِ آنچه را از دست مى دهد نخواهد خورد.
تـلاوت آگاهانه قرآن


همه كار براى خـداى


خــدا ترسى


پشـتكار و مـداومت


خودخواهى و ديگرخواهى


صـفات مـؤمن

وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ، صَبُوراً عِنْدَ الْبَلاَءِ،
شَكُوراً عِنْدَ الرَّخَاءِ، قَانِعاً بِمَا رَزَقَهُ اللّه ُ،
لاَيَظْلِمُ الْأَعْداءَ وَلاَيَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقاءِ،
بَدَنُهُ مِنْهُ في تَعَبٍ وَ النّاسُ مِنْهُ في راحَةٍ.

1 ـ در لرزش ها وفراز و نشيب ها وقار داشته باشد.
2 ـ هنـگام بــلا صـبور باشـد.
3 ـ هنگام آسايش شكور و سپاسگزار باشد.
4 ـ به آنچه خداوند روزى اش كرده، قانع باشد.
5 ـ بـه دشمـنان سـتم نكـند.
6 - براى دوستان خود را به تكلّف بيندازد.
7 ـ بـدنش از او در رنـج باشـد.
8 ـ مردم از دست او در آسايش باشند.

امام صادق علیه السلام:
التَّقديرُ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ و الإبرامُ في لَيلَةِ إحدى و عِشرينَ و الإمضاءُ في لَيلَةِ ثلاثَ و عِشرينَ؛
مقدّرات در شب نوزدهم تعيين، در شب بيست و يكم تأييد و در شب بيست و سوم [ماه رمضان] امضا مىشود.
الكافى : ج 4 ، ص 159

- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث

تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685