حديث و آيات: فصل سوم : مسؤوليت عالمان
عنه عليه السلام ـ في بَيانِ صِفاتِ المُتَّقينَ وصِفاتِ الفُسّاقِ ، وَالتَّنبيهِ إلى مَكانِ العِترَةِ الطَّيِّبَةِ وَالظَّنِّ الخاطِئِ لِبَعضِ النّاسِ ـ : عِبادَ اللّه ِ ، إنَّ مِن أحَبِّ عِبادِ اللّه ِ إلَيهِ عَبدًا أعانَهُ اللّه ُ عَلى نَفسِهِ ، فَاستَشعَرَ الحُزنَ وتَجَلبَبَ الخَوفَ ، فَزَهَرَ مِصباحُ الهُدى في قَلبِهِ ، وأعَدَّ القِرى لِيَومِهِ النّازِلِ بِهِ ... فَهُوَ مِن مَعادِنِ دينِهِ وأوتادِ أرضِهِ . قَد ألزَمَ نَفسَهُ العَدل ، فَكانَ أوَّلَ عَدلِهِ نَفيُ الهَوى عَن نَفسِهِ ، يَصِفُ الحَقَّ ويَعمَلُ بِهِ ، لا يَدَعُ لِلخَيرِ غايَةً إلاّ أمَّها ، ولا مَظِنَّةً إلاّ قَصَدَها ، قَد أمكَنَ الكِتابَ مِن زِمامِهِ ، فَهُوَ قائِدُهُ وإمامُهُ ، يَحُلُّ حَيثُ حَلَّ ثِقَلُهُ ، ويَنزِلُ حَيثُ كانَ مَنزِلُهُ .
وآخَرُ قَد تَسَمّى عالِمًا ولَيسَ بِهِ ، فَاقتَبَسَ جَهائِلَ مِن جُهّالٍ ، وأضاليلَ مِن ضُلاّلٍ، ونَصَبَ لِلنّاسِ أشراكًا مِن حَبائِلِ غُرورٍ ، وقَولِ زورٍ، قَد حَمَلَ الكِتابَ عَلى آرائِهِ ، وعَطَفَ الحَقَّ عَلى أهوائِهِ ، يُؤمِنُ النّاسَ مِنَ العَظائِمِ ، ويُهَوِّنُ كَبيرَ الجَرائِمِ ، يَقولُ : أقِفُ عِندَ الشُّبُهاتِ وفيها وَقَعَ ، ويَقولُ : أعتَزِلُ البِدَعَ وبَينَهَا اضطَجَعَ ، فَالصّورَةُ صورَةُ إنسانٍ ، وَالقَلبُ قَلبُ حَيَوانٍ ، لا يَعرِفُ بابَ الهُدى فَيَتَّبِعَهُ، ولا بابَ العَمى فَيَصُدَّ عَنهُ، وذلِكَ مَيِّتُ الأَحياءِ .
فَأَينَ تَذهَبونَ ؟! وأنّى تُؤفَكونَ ؟! وَالأَعلامُ قائِمَةٌ ، وَالآياتُ واضِحَةٌ، وَالمَنارُ مَنصوبَةٌ ، فَأَينَ يُتاهُ بِكُم ؟! وكَيفَ تَعمَهونَ وبَينَكُم عِترَةُ نَبِيِّكُم وهُم أزِمَّةُ الحَقِّ ، وأعلامُ الدّينِ ، وألسِنَةُ الصِّدقِ ؟! فَأَنزِلوهُم بِأَحسَنِ مَنازِلِ القُرآنِ ، ورِدُوهُم وُرودَ الهِيمِ العِطاشِ .
أيُّهَا النّاسُ ، خُذوها عَن خاتَمِ النَّبِيّينَ صلي الله عليه و آله : إنَّهُ يَموتُ مَن ماتَ مِنّا ولَيسَ بَمَيِّتٍ، ويَبلى مَن بَلِيَ مِنّا ولَيسَ بِبالٍ، فَلا تَقولوا بِما لا تَعرِفونَ ، فَإِنَّ أكثَرَ الحَقِّ فيما تُنكِرونَ ، وَاعذِروا مَن لا حُجَّةَ لَكُم عَلَيهِ وهُوَ أنَا . ألَم أعمَل فيكُم بِالثَّقَلِ الأَكبَرِ وأترُك فيكُمُ الثَّقَلَ الأَصغَرَ ؟! قَد رَكَزتُ فيكُم رايَةَ الإِيمانِ ، ووَقَفتُكُم عَلى حُدودِ الحَلالِ وَالحَرامِ ، وألبَستُكُمُ العافِيَةَ مِن عَدلي ، وفَرَشتُكُمُ المَعروفَ مِن قَولي وفِعلي ، وأرَيتُكُم كَرائِمَ الأَخلاقِ مِن نَفسي ، فَلا تَستَعمِلُوا الرَّأيَ فيما لا يُدرِكُ قَعرَهُ البَصَرُ ، ولا تَتَغَلغَلُ إلَيهِ الفِكَرُ .
وآخَرُ قَد تَسَمّى عالِمًا ولَيسَ بِهِ ، فَاقتَبَسَ جَهائِلَ مِن جُهّالٍ ، وأضاليلَ مِن ضُلاّلٍ، ونَصَبَ لِلنّاسِ أشراكًا مِن حَبائِلِ غُرورٍ ، وقَولِ زورٍ، قَد حَمَلَ الكِتابَ عَلى آرائِهِ ، وعَطَفَ الحَقَّ عَلى أهوائِهِ ، يُؤمِنُ النّاسَ مِنَ العَظائِمِ ، ويُهَوِّنُ كَبيرَ الجَرائِمِ ، يَقولُ : أقِفُ عِندَ الشُّبُهاتِ وفيها وَقَعَ ، ويَقولُ : أعتَزِلُ البِدَعَ وبَينَهَا اضطَجَعَ ، فَالصّورَةُ صورَةُ إنسانٍ ، وَالقَلبُ قَلبُ حَيَوانٍ ، لا يَعرِفُ بابَ الهُدى فَيَتَّبِعَهُ، ولا بابَ العَمى فَيَصُدَّ عَنهُ، وذلِكَ مَيِّتُ الأَحياءِ .
فَأَينَ تَذهَبونَ ؟! وأنّى تُؤفَكونَ ؟! وَالأَعلامُ قائِمَةٌ ، وَالآياتُ واضِحَةٌ، وَالمَنارُ مَنصوبَةٌ ، فَأَينَ يُتاهُ بِكُم ؟! وكَيفَ تَعمَهونَ وبَينَكُم عِترَةُ نَبِيِّكُم وهُم أزِمَّةُ الحَقِّ ، وأعلامُ الدّينِ ، وألسِنَةُ الصِّدقِ ؟! فَأَنزِلوهُم بِأَحسَنِ مَنازِلِ القُرآنِ ، ورِدُوهُم وُرودَ الهِيمِ العِطاشِ .
أيُّهَا النّاسُ ، خُذوها عَن خاتَمِ النَّبِيّينَ صلي الله عليه و آله : إنَّهُ يَموتُ مَن ماتَ مِنّا ولَيسَ بَمَيِّتٍ، ويَبلى مَن بَلِيَ مِنّا ولَيسَ بِبالٍ، فَلا تَقولوا بِما لا تَعرِفونَ ، فَإِنَّ أكثَرَ الحَقِّ فيما تُنكِرونَ ، وَاعذِروا مَن لا حُجَّةَ لَكُم عَلَيهِ وهُوَ أنَا . ألَم أعمَل فيكُم بِالثَّقَلِ الأَكبَرِ وأترُك فيكُمُ الثَّقَلَ الأَصغَرَ ؟! قَد رَكَزتُ فيكُم رايَةَ الإِيمانِ ، ووَقَفتُكُم عَلى حُدودِ الحَلالِ وَالحَرامِ ، وألبَستُكُمُ العافِيَةَ مِن عَدلي ، وفَرَشتُكُمُ المَعروفَ مِن قَولي وفِعلي ، وأرَيتُكُم كَرائِمَ الأَخلاقِ مِن نَفسي ، فَلا تَستَعمِلُوا الرَّأيَ فيما لا يُدرِكُ قَعرَهُ البَصَرُ ، ولا تَتَغَلغَلُ إلَيهِ الفِكَرُ .
امام على عليه السلام: در شرح ويژگيهاى پرهيزگاران و صفات نابكاران و توجه دادن به منزلت اهل بيت پاك و گمان نادرست برخى مردم ـ : بندگان خدا، همانا يكى از محبوبترين بندگان خدا نزد او، بنده اى است كه خداوند او را در برابر نفسش يارى رسانده است و از اين رو، اندوه را جامه زيرين خود ساخته است و ترس [از خدا و معاد]را بالاپوش خويش. چراغ هدايت در دلش فروزان است وبراى روز مرگ خود، توشه اى فراهم ساخته است... او يكى از كان هاى دين او و كوههاى زمين اوست، خود را با عدالت پيوند زده و آغاز عدالت او، دور ساختن هواى نفس خويش است، حقّ مى گويد و بدان عمل مى كند، هيچ كار نيكى نمى يابد، مگر اين كه قصد آن مى كند و در هر چيزى سودى بيابد، آهنگ آن مى نمايد، عنان خويش را به كتاب خدا سپرده است و آن جلودار و پيشواى اوست، هر كجا باراندازد او نيز بار مى اندازد و هرجا
منزل كند او نيز منزل كند.
ديگرى بنده اى است كه خود را دانشمند مى نامد، در حالى كه چنين نيست، بلكه مشتى نادانى و گمراهى از عده اى نادان و گمراه به چنگ آورده و دامهايى از فريب و سخن دروغين، بر سر راه مردم، گسترانيده است، كتاب خدا را بر حسب انديشه هاى خود ، توجيه مى كند و حقّ و حقيقت را به خواهشهاى خويش متمايل مى گرداند، مردم را از خطرها[ى قيامت ]آسوده خاطر مى گرداند و گناهان بزرگ را كوچك جلوه مى دهد؛ مى گويد: به هنگام رو به رو شدن با شبهات درنگ مى كنم، حال آن كه در دام آنها گرفتار آمده است؛ مى گويد: از بدعتها كناره مى گيرم، در حالى كه ميان آنها غنوده است؛ چهره [او] چهره انسان است، اما دلش، دل حيوان، نه راه راست را مى شناسد، تا آن را بپويد و نه بيراهه را، تا از آن باز دارد، اين است آن مرده در ميان زندگان.
پس، به كجامى رويد؟! وبه كدام سو از حق منحرفتان مى كند؟! علامتها، برپاست و نشانه ها، آشكار و مناره ها بر افراشته، پس اين سرگردانى تا چند؟! چرا سرگشته ايد، با آن كه خاندان پيامبرتان در ميان شماست؟! كه زمامداران حقّ و حقيقت اند و نشانه هاى دين و زبانهاى راستى؟! پس آنان را همچون قرآن، حرمت نهيد و فرمان بريد و از چشمه فيض ايشان، چونان اشتران تشنه اى كه بر گرد آب فراهم مى آيند، سيراب شويد.
اى مردم! اين سخن را از خاتم پيامبران صلي الله عليه و آله فرا گيريد كه فرمود: آن كه از ما مى ميرد، به ظاهر مرده است ليك در حقيقت، نمرده است و آن كه از ما پوسيده شود، به ظاهر پوسيده شود اما در حقيقت، نپوسد. پس چيزى را كه نمى دانيد، نگوييد؛ زيرا بيشتر حقّ و حقيقت، در چيزى است كه انكار مى كنيد و معذور داريد كسى كه شما را بر او حجّتى نيست و آن كس منم. آيا من در ميان شما ثقل اكبر (قرآن) را به كار نبستم؟! من پرچم ايمان را، در ميان شما بر زمين فرو كردم و شما را با مرزهاى حلال و حرام آشنا ساختم و از عدالت خويش، جامه عافيت بر قامت شما پوشاندم و بساط معروف را با گفتار و كردارم در ميان شما گسترانيدم و خويهاى والا را با رفتار و منش خويش به شما نماياندم، پس در آن چه كه بصيرت به ژرفايش نمى رسد و انديشه را بدان راه نيست، رأى وانديشه خود را به كار نزنيد.
ديگرى بنده اى است كه خود را دانشمند مى نامد، در حالى كه چنين نيست، بلكه مشتى نادانى و گمراهى از عده اى نادان و گمراه به چنگ آورده و دامهايى از فريب و سخن دروغين، بر سر راه مردم، گسترانيده است، كتاب خدا را بر حسب انديشه هاى خود ، توجيه مى كند و حقّ و حقيقت را به خواهشهاى خويش متمايل مى گرداند، مردم را از خطرها[ى قيامت ]آسوده خاطر مى گرداند و گناهان بزرگ را كوچك جلوه مى دهد؛ مى گويد: به هنگام رو به رو شدن با شبهات درنگ مى كنم، حال آن كه در دام آنها گرفتار آمده است؛ مى گويد: از بدعتها كناره مى گيرم، در حالى كه ميان آنها غنوده است؛ چهره [او] چهره انسان است، اما دلش، دل حيوان، نه راه راست را مى شناسد، تا آن را بپويد و نه بيراهه را، تا از آن باز دارد، اين است آن مرده در ميان زندگان.
پس، به كجامى رويد؟! وبه كدام سو از حق منحرفتان مى كند؟! علامتها، برپاست و نشانه ها، آشكار و مناره ها بر افراشته، پس اين سرگردانى تا چند؟! چرا سرگشته ايد، با آن كه خاندان پيامبرتان در ميان شماست؟! كه زمامداران حقّ و حقيقت اند و نشانه هاى دين و زبانهاى راستى؟! پس آنان را همچون قرآن، حرمت نهيد و فرمان بريد و از چشمه فيض ايشان، چونان اشتران تشنه اى كه بر گرد آب فراهم مى آيند، سيراب شويد.
اى مردم! اين سخن را از خاتم پيامبران صلي الله عليه و آله فرا گيريد كه فرمود: آن كه از ما مى ميرد، به ظاهر مرده است ليك در حقيقت، نمرده است و آن كه از ما پوسيده شود، به ظاهر پوسيده شود اما در حقيقت، نپوسد. پس چيزى را كه نمى دانيد، نگوييد؛ زيرا بيشتر حقّ و حقيقت، در چيزى است كه انكار مى كنيد و معذور داريد كسى كه شما را بر او حجّتى نيست و آن كس منم. آيا من در ميان شما ثقل اكبر (قرآن) را به كار نبستم؟! من پرچم ايمان را، در ميان شما بر زمين فرو كردم و شما را با مرزهاى حلال و حرام آشنا ساختم و از عدالت خويش، جامه عافيت بر قامت شما پوشاندم و بساط معروف را با گفتار و كردارم در ميان شما گسترانيدم و خويهاى والا را با رفتار و منش خويش به شما نماياندم، پس در آن چه كه بصيرت به ژرفايش نمى رسد و انديشه را بدان راه نيست، رأى وانديشه خود را به كار نزنيد.
نمایش منبع
امام كاظم علیه السلام:
طُوبى لِشيعَتِنَا الْمُتَمَسِّكينَ بِحُبِّنا فى غَيْبَةِ قائِمنا اَلثّابِتينَ عَلى مُوالاتِنا وَ الْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِنا اُولئِكَ مِنّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ وَ قَدْ رَضُوا بِنا اَئِمَّةً وَ رَضينا بِهِمْ شيعَةً وَ طُوبى لَهُمْ، هُمْ وَ اللّهِ مَعَنا فى دَرَجَتِنا يَوْمَ الْقِيامِةِ؛
خوش به حال شيعيان ما كه در زمان غيبت قائم ما به دوستى ما چنگ مى زنند و در دوستى ما و برائت از دشمنان ما استوارند آنها از ما و ما از آنها هستيم، آنها به پيشوائى ما راضى شدند و ما هم به شيعه بودن آنها راضى و خشنوديم و خوشا به حال آنها، به خدا قسـم آنها در روز قيامت با ما و مرتبه ما هستند.
بحارالأنوار: ج 51، ص 151
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 685
تــعــداد حــدیــث روز : 3838