1669 ـ تفسير مرگ

صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ لمّا سُئلَ عنِ المَوتِ ـ : لِلمؤمنِ كنَزعِ ثِيابٍ وَسِخَةٍ قَمِلَةٍ ، وفَكِّ قُيودٍ وأغلالٍ ثَقيلَةٍ ، والاستِبدالِ بأفخَرِ الثِّيابِ وأطيَبِها رَوائحَ ، وأوطَاَ المَراكِبِ ، وآنَسِ المَنازِلِ ؛ وللكافِرِ كخَلعِ ثِيابٍ فاخِرَةٍ ، والنَّقلِ عن مَنازِلَ أنيسَةٍ ، والاستِبدالِ بأوسَخِ الثِّيابِ وأخشَنِها ، وأوحَشِ المَنازِلِ ، وأعظَمِ العَذابِ . حديث

امام زين العابدين عليه السلام ـ در پاسخ به اين پرسش كه مرگ چيست؟ ـ فرمود : براى مؤمن چون بركندن جامه هايى چركين و شپشى از تن است و از هم گسستن كُند و زنجيرهاى گرانبار و جايگزين كردن فاخرترين و خوشبوترين جامه ها و راهوارترين مركب ها و امن ترين منزل ها. و براى كافر به منزله بركندن جامه هايى فاخر از تن و منتقل شدن از منزل هايى امن و جايگزين كردن آنها به كثيف ترين و خشن ترين جامه ها و وحشتناك ترين منزل ها و بزرگترين عذاب است.

صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمامُ الكاظمُ عليه السلام ـ لَمّا دَخَلَ على رجُلٍ قد غَرِقَفي سَكَراتِ المَوتِ ـ : المَوتُ هُو المَصْفاةُ يُصَفّي المؤمنينَ مِن ذُنوبِهِم فيكونُ آخِرُ ألَمٍ يُصيبُهُم كَفّارَةَ آخِرِ وِزرٍ بَقِيَ علَيهِم ، ويُصَفّي الكافِرينَ مِن حَسَناتِهِم فيكونُ آخِرَ لَذّةٍ أو راحَةٍ تَلحَقُهُم ، وهُو آخِرُ ثَوابِ حسَنَةٍ تكونُ لَهُم ... . حديث

امام كاظم عليه السلام ـ وقتى نزد مردى رفت كه در سكرات مرگ فرو رفته بود ـ فرمود: مرگ صافى اى است كه مؤمنان را از گناهانشان صاف مى كند و آخرين دردى است كه به عنوان كفّاره آخرين گناهى كه در وجودشان مى باشد به آنها مى رسد و كافران را نيز از حسناتشان صاف مى سازد و آخرين خوشى يا آسايشى است كه به عنوان آخرين پاداش حسنه اى كه دارند، به ايشان مى رسد... .

صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمام الجوادُ عليه السلام ـ لمّا سُئل عن المَوتِ ـ : هُوالنَّومُ الّذي يأتيكُم كُلَّ ليلَةٍ إلّا أنّهُ طويلٌ مُدَّتُهُ لا يُنتَبَهُ مِنهُ إلّا يَومَ القيامَةِ ، فمَن رأى في نَومِهِ من أصنافِ الفَرَحِ ما لا يُقادِرُ قَدرَهُ ، ومِن أصنافِ الأهوالِ ما لا يُقادِرُ قَدرَهُ ، فكيفَ حالُ فَرِحٍ في النَّومِ ووَجِلٍ فيهِ ؟ هذا هُو المَوتُ ، فاستَعِدُّوا لَهُ . حديث

امام جواد عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از مرگ ـ فرمود: همان خوابى است كه هر شب به سراغ شما مى آيد، جز اينكه مدتش طولانى است و انسان از اين خواب بيدار نمى شود مگر در روز رستاخيز. پس ، مرده كسى است كه در خواب خود انواع شادى هاى بى شمار و انواع ترس و وحشت هايى كه قادر به شمارش آنها نيست مى بيند. حال [بنگر ]چگونه است حال آنكه در خواب شاد است و آنكه در آن دچار ترس و هراس است؟ اين است مرگ؛ پس خود را براى آن آماده سازيد.