18. عقل و عاقل

صفحه اختصاصي حديث و آيات فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذينَ يَسْتَمِعونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُواْ الْأَلْبابِ؛ حديث

بشارت ده به آن بندگانم كه سخنان را مى شنوند و از بهترينِ آنها پيروى مى كنند. آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده و آنان عاقلان اند.
1 پيامبر صلي الله عليه و آله : يا عَلىُّ اَلْعَقْلُ مَا اكْتُسِبَتْ بِهِ الْجَنَّةُ وَ طُلِبَ بِهِ رِضَى الرَّحْمنِ؛

اى على! عقل چيزى است كه با آن، بهشت و خشنودى خداوند مهربان به دست مى آيد. حديث

«بهترين شما صاحبان عقل هستند». گفته شد: «اى رسول خدا! صاحبان عقل، چهكسانى اند؟». فرمودند: آنان كه داراى اخلاق خوب اند، بردبار و باوقارند، صله رحممى نمايند، به پدران و مادران نيكى مى كنند، به فقرا، همسايگان و يتيمان رسيدگىمى نمايند، اطعام مى كنند، آشكارا به همه سلام مى كنند و هنگامى كه مردم در خواب وغافلند، نماز (نماز شب) مى گذارند. حديث

چهار چيز بر هر عاقل و خردمندى از امّت من واجب است. گفته شد: «اى پيامبر خدا! آنچهار چيز كدام اند؟». فرمودند: «گوش فرادادن به دانش، نگهدارى، نشر و عمل به آن». حديث

بدانيد كه عاقل ترين مردم كسى است كه پروردگارش را بشناسد و از او پيروى كند،دشمنان خدا را بشناسد و از آنان نافرمانى كند، جايگاه ابدى خود را بشناسد و آن را آبادكند و بداند به زودى به آنجا سفر خواهد كرد و براى آن، توشه بردارد. حديث

خداوند عزوجل، در وجود فرشتگان، عقل بدون شهوت و در چارپايان، شهوت بدونعقل و در وجود انسان، عقل و شهوت را با هم قرار داد، پس هر كس كه عقلش بر شهوتشپيروز گردد، از فرشتگان بهتر است و هر كس شهوتش بر عقلش پيروز گردد، از چارپايانبدتر است. حديث

عقل هر كجا باشد، انس گيرنده و الفت پذير است. حديث

مُهر بر پايه عرش آويزان است. هنگامى كه حريم ها شكسته و گناه شود و بى پروايىنسبت به خداوند انجام گيرد، خداوند مُهر را مى فرستد و بر قلب تبهكار مى زند و از آنپس، ديگر عقل او چيزى درك نمى كند. حديث

معاشرت با نابخردان، اخلاق را فاسد و رقابت با عقلا اخلاق را اصلاح مى نمايد ومردم متفاوتند، و هر كس بر حسب طينت خود رفتار مى كند. حديث

گروه هايى به سوى بهشت برين (از ديگران) پيشى گرفتند كه بيش از ديگران اهل روزه، نماز، حج و عمره نبودند، بلكه آنان در موعظه هاى الهى تعقل كردند. حديث

گروهى در حضور پيامبر اسلام، مردى را ستايش كردند و همه ويژگى هاى خوب رابرايش بر شمردند. رسول خدا صلي الله عليه و آلهفرمودند: «عقل او چگونه است؟». گفتند: «اى رسولخدا! ما از جديت او در عبادت و ديگر خوبى ها سخن مى گوييم و شما از عقل اومى پرسيد؟». فرمودند: نادان از روى نادانى به زشتى هايى بزرگ تر از زشتى هاى انسانگنهكار دست مى زند. همانا بندگان به ميزان عقلشان در روز قيامت به درجه بالاتر نائل وبه پروردگارشان نزديك مى شوند. حديث

عقل، اندوختن تجربه ها (و عمل به آن) است و بهترين تجربه، آن است كه پندت داده. حديث

لقمان به فرزندش فرمود: «فرزندم! دنيا دريايى عميق است كه بسيارى در آن غرقشدند. پس بايد در اين دريا، كشتى ات تقواى الهى، بار آن ايمان، بادبانش توكل بر خدا،ناخدايش عقل، راهنمايش علم و سكانش (فرمانش) صبر باشد». حديث

با هوا و هوست مبارزه كن، بر خشمت مسلّط شو و با عادت هاى بدت مخالفت كن، تاروحت پاك و عقلت كامل گردد و پاداش پروردگارت را به تمامى دريافت نمايى. حديث

از پيامبر صلي الله عليه و آله از معنى آيه «[تا بيازمايد] كداميك عملتان بهتر است» پرسيدند.فرمودند: يعنى كداميك عاقل تريد. سپس فرمودند: مقصود، كسى است كه عقلشكامل تر، از خدا بيمناك تر و در امر و نهى خداوند دقيق تر است؛ هر چند مستحبّاتشكمتر باشد. حديث

اَنس گويد: سؤال شد: «اى رسول خدا! ممكن است كسى از عقل نيكو برخوردار باشدو گناهان بسيار داشته باشد؟». پيامبر صلي الله عليه و آلهفرمودند: هيچ انسانى نيست، مگر اين كهگناهان و خطاهايى مرتكب مى شود، ولى هر كس سرشتش عقل و نهادش يقين باشد،گناهانش به او آسيب نمى رساند». گفته شد: «اى رسول خدا! چگونه است اين؟». فرمودند: «زيرا عاقل هرگاه مرتكبخطايى گردد، بى درنگ آن را با توبه و پشيمانى جبران كند و با اين كار، گناهانش را پاكمى گرداند و خوبى هايى برايش باقى مى ماند كه با آن، وارد بهشت مى گردد». حديث

عاقل كسى است كه كارهايش را خوب انجام دهد و تلاشى كه مى كند، به جا باشد. حديث

عاقل، آن نيست كه خوب را از بد تشخيص دهد. عاقل، كسى است كه از ميان دو بد،آن را كه ضررش كمتر است، بشناسد. حديث

ويژگى عاقل، آن است كه در برابر نادان بردبارى كند، از آن كس كه به او ظلم كردهبگذرد، نسبت به زيردستان متواضع باشد، با بالادستان در خوبى ها رقابت كند، هرگاهخواست سخن بگويد، بينديشد، اگر خوب بود بگويد و بهره ببرد و اگر بد بود، سكوت كندو سالم بماند، اگر بلا و امتحانى برايش پيش آمد به خدا پناه ببرد و دست و زبان خود رانگه دارد، اگر فضيلتى ديد، به سرعت از آن بهره گيرد، حيا از او جدا نگردد و حرص از اوسر نزند، اينها خصلت هاى دهگانه اى است كه عاقل با آنها شناخته مى شود. حديث

خداوند با چيزى بهتر از عقل عبادت نشده است، و عقل كسى كامل نشود، مگر دراو چند خصلت باشد: كفر و بدى از او انتظار نمى رود، رشد و خوبى در او اميدمى رود، زيادى ثروتش بخشوده و زيادى سخنش نگه داشته شده است، بهره او ازدنيا تنها غذاى روزانه است، در طول زندگى از دانش سير نمى شود، خوارى را باخداوند از عزّت با ديگران، بيشتر دوست دارد، تواضع نزد او دوست داشتنى تر ازشرف و بزرگى است، خوبىِ كم ديگران را بسيار و خوبى بسيار خود را كم مى شمرد،همه مردم را از خودش بهتر و خود را نزد خويش از همه بدتر مى داند و اين مهم ترينخصلت است. حديث

عاقل، هر گاه سخن بگويد، آن را با سخنى حكيمانه و ضرب المثل همراه سازد ونادان هرگاه سخن بگويد، آن را با سوگند همراه كند. حديث

عقل خويش را زير سؤال ببريد؛ زيرا از اعتماد به آن، خطاها سرچشمه مى گيرد. حديث

عاقل كسى است كه زبانش را از بدگويى پشت سر ديگران، نگه دارد. حديث

در برابر آنچه بر تو مى گذرد، بردبار باش، زيرا بردبارى، عيب ها را مى پوشاند. بهراستى كه نيمى از عقل، بردبارى و نيمه ديگرش خود را به غفلت زدن است. حديث

بدانيد عاقل، كسى است كه با فكر درست، به استقبال نظرات گوناگون برود و درعواقب امور بنگرد. حديث

عاقل كسى است كه جدّى اش از شوخى اش بيشتر باشد و با كمك عقلش بر هوا وهوسش پيروز گردد. حديث

هر گاه خداوند چيزى را بخواهد، عقل هاى بندگان را از آنها مى گيرد و حكم خود رااجرا مى كند و خواسته خود را به پايان مى رساند. همين كه حكم خود را اجرا كرد، عقلِهر صاحب عقل را به او بر مى گرداند، آنگاه او مرتب مى گويد: چگونه و از كجا چنين وچنان شد. حديث

ستون انسانيت، عقل است و از عقل، زيركى، فهم، حفظ و دانش بر مى خيزد. با عقل،انسان به كمال مى رسد. عقل، راهنماى انسان، بينا كننده و كليد كارهاى اوست. هر گاهعقل با نور يارى شود، دانا، حافظ، تيزهوش و فهيم مى شود و بدين وسيله (پاسخ)چگونه، چرا و كجا را مى فهمد و خيرخواه و دغلكار را مى شناسد و هرگاه اين را دانست،مسير حركت و خويش و بيگانه را مى شناسد و در توحيد و طاعت خداوند اخلاصمى ورزد و چون چنين كرد، آنچه از دست رفته جبران مى كند و بر آنچه در آينده مى آيدچنان وارد مى شود كه مى داند در كجاى آن است و براى چه منظورى در آنجاست. از كجاآمده و به كجا مى رود. و اين همه از پرتو تأييد عقل است. حديث

عاقل، عاقل نيست مگر آن كه سه صفت را در خود به كمال رساند: حق را در هنگامخشنودى و خشم ادا كند، آنچه را براى خود مى پسندد، براى ديگران هم بپسندد وهنگام خطاى ديگران، بردبار باشد. حديث

عاقل ترين مردم كسى است كه به عيب هاى خويش بينا و از عيوب ديگران، نابيناباشد. حديث

عاقل ترين مردم كسى است كه بهتر بتواند امور زندگى اش را برنامه ريزى كند و براىاصلاح آخرتش بيشتر همت نمايد. حديث