نهى از عيبجويى مردم

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از گمان دورى كنيد؛ زيرا گمان دروغترين سخن است. در پى شنيدن سخنان مردم و كشف عيب آنان نباشيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من مأمور نيستم كه دلهاى مردم را بكاوم و درونشان را بشكافم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى جماعتى كه به زبانْ اسلام آورده و به دلْ اسلام نياورده ايد! به دنبال لغزشهاى مسلمانان نباشيد ؛ كه هر كس لغزشهاى مسلمانان را پى جويى كند، خداوند لغزش او را پى مى گيرد و هر كس كه خداوند او را عيبجويى كند، رسوايش مى سازد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :لغزشهاى مسلمانان را نجوييد كه هر كس لغزشهاى برادرش را پى جويد خداوند لغزشهاى او را پيگيرى مى كند و هر كه را كه خداوند عيبجويى كند رسوايش مى سازد هر چند در اندرون خانه خود باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از زن بد كاره نپرسيد: چه كسى با تو فسق كرد؟ زيرا همان گونه كه به راحتى مرتكب فحشا مى شود به راحتى هم مسلمان بى گناهى را بد نام مى كند.

امام على عليه السلام :اگر از زن آلوده دامن بپرسى كه چه كسى با تو فسق كرد و او بگويد: فلانى، بايد دو حد بر او جارى شود: يك حد براى ارتكاب فحشا و حدّ ديگر براى دروغ بستن به مرد مسلمان.

كنز العمّال :عمر بن خطّاب در مدينه شبگردى مى كرد. صداى آواز خواندن مردى را از خانه اى شنيد. از ديوار خانه بالا رفت و گفت: اى دشمن خدا! خيال كرده اى كه خداوند براى تو گنهكار پرده پوشى مى كند؟! آن مرد گفت: اى امير مؤمنان! تو هم درباره من تند نرو . اگر من يك گناه كردم تو سه گناه مرتكب شدى:
خداوند فرموده است: «تجسّس نكنيد» و تو تجسّس كردى. فرموده است: «از درها وارد خانه ها شويد» و تو از ديوار بالا آمدى. بدون اجازه بر من وارد شدى، در حالى كه خداوند متعال فرموده است: «وارد خانه هاى جز خود نشويد مگر آن كه اجازه بگيريد و بر اهل آنها سلام كنيد». عمر گفت: اگر تو را ببخشم دست از اين كارها بر مى دارى؟ گفت: آرى. عمر او را بخشيد و از منزلش بيرون رفت.