مقدمه

زندگينامه امام سجاد عليه السلام
امام على بن الحسين عليه السلام، پيشواى چهارم شيعيان است كه با لقب «سجاد» و «زين العابدين» مشهور است. چون سجده و عبادت او در پيشگاه خداوند بسيار بود، زينت پرستشگران لقب يافت.
او فرزند امام حسين عليه السلام بود و مادرش «شهربانو» نام داشت. در سال 38 هجرى روز پنجم ماه شعبان در مدينه متولّد شد (هر چند برخى هم زادگاه او را كوفه دانسته اند، چون امام حسين عليه السلام در آن زمان، همراه پدرش حضرت على عليه السلام، در كوفه مى زيست.)
امام حسين، به دليل علاقه اى كه به حضرت على عليه السلامداشت و به خاطر مقابله با تبليغات سوء بنى اميّه كه نام على را به زشتى مى بردند، نام اين فرزند و فرزندان ديگرش را «على» گذاشت (على اكبر، على اصغر، دو برادر امام سجاد بودند).
از القاب ديگر امام سجاد عليه السلام، مى توان «سيّدالعابدين» ، «ذوالثّفنات»، «امين» و «زكىّ» را نام برد. از آنجا كه مادرش شهربانو دختر يزدگرد بود، ايرانيان بين خود و اهل بيت پيامبر از اين جهت احساس خويشاوندى مى كردند و به اين خاندان محبّت و علاقه خاصّى داشتند. مادرش در كودكى امام از دنيا رفت و امام حسين، تربيت و نگهدارى از او را به يكى از بانوان پاك سرشت سپرد.
امام سجاد عليه السلام بتدريج بزرگ شد و هيبت و وقار خاصّى يافت و از چهره اش نشانه هاى بزرگوارى و شخصيت والاى او آشكار بود. آن حضرت كه در دو سال اولِ كودكى اش از عنايت ويژه حضرت على عليه السلام كه جدّ او بود برخوردار شده بود پس از آن نيز از عنايت و توجّه خاص عمويش امام مجتبى بهره مند بود. شخصيت اخلاقى و اجتماعى او اينگونه شكل گرفت و در ميان خانواده، به نيكوكارى و مهربانى نسبت به همه معروف بود. به پدر و مادر خويش احترام خاصّى قائل بود. يكى از دعاهاى او درباره والدين خويش بود.
با خدمتگزاران خود هم رفتارى عاطفى داشت و آنان را مثل فرزندان خويش به حساب مى آورد و به آنان نيكى مى كرد و رفتار شايسته و احسان او نسبت به همسايگان نيز معروف بود. با همنشينان، با ادب و احترام رفتار مى كرد، به تازه واردين احترام مى گزارْد و براى شيعيان خود نيز الگويى والا در اخلاق و ايمان و عمل بود و آنان را به پارسايى و حسن خلق سفارش مى كرد. آن حضرت آن قدر اخلاق والا داشت كه نسبت به دشمنان هم رفتارى آميخته به عفو و گذشت داشت و هرگز به فكر انتقامجويى از آنان نبود.
حلم و بردبارى از صفات بارز او بود. در مشكلات و ناملايمات، صبور و مقاوم بود و با عزّت و سربلندى زندگى مى كرد و از شجاعتى بسيار كه ويژه اين خاندان بود بهره ها داشت. تحمّل مصيبت ها و شهادت ها در حادثه عاشورا و خطبه خوانى در بارگاه طاغوتى همچون يزيد، آن هم در حال اسارت، شاهد آن دلاورى و شهامت است.
سخاوت، از ويژگيهاى خاصّ و روشن او بود. بسيارى از نيازمندان از عطاى دست بخشنده اش بهره مند مى شدند. خانه و آستانه اش پناهگاه محرومان و درماندگان و غريبان بود و سفره اطعام او در مدينه هنگام ظهر، براى همگان گشوده بود، هيچ سائلى را دست خالى بر نمى گرداند. صدقات او شامل بسيارى از نيازمندان مى شد، بخصوص صدقه هاى پنهانى و نيمه شب و ناشناس او كه به درِ خانه بينوايانِ آبرومند مى برد و همه اينها براى خدا بود و از كسى چشمداشت كمترين تشكّر و سپاس نداشت.
عبادت ها و نيايش هاى طولانى او و ناليدن هايش به درگاه خداى متعال و توكّلش بر او، وى را عزيز و محبوب ساخته بود. هر يك از خوبيها و فضيلت ها را كه بر شماريم، امام سجاد عليه السلام در آن زمينه سرآمد مردم بود.
امام سجّاد عليه السلام همراه پدر خويش از مدينه به مكّه و از آنجا به كربلا رفت و صحنه هاى غم انگيز كربلا و حوادث عاشورا و پس از آن را شاهد بود و همسفر اسيران اهل بيت از كربلا به كوفه و شام و از آنجا به مدينه بود. مصلحت الهى در آن بود كه حضرت سجّاد در حادثه كربلا بيمار شود و از شركت در جهاد مُعاف گردد، تا او وارث رسالت و امامت باشد و نسل پيامبر و دودمان اهل بيت، نابود نگردد. آن امام در حادثه كربلا حدود 23 سال داشت. پس از شهادت سيدالشهدا در روز عاشورا، امامت به وى منتقل شد. زين العابدين عليه السلام هم مسؤوليت پيشوايى شيعه را عهده دار شد، هم هدايت آن كاروان غمزده را در سفرِ اسارت. در كوفه و دمشق، سخنرانى هاى افشاگرانه اى كرد كه لرزه بر پايه هاى حكومتِ امويان انداخت. اگر خطبه هاى روشنگر آن حضرت و عمّه اش حضرت زينب نبود، خونهاى مطهر شهداى كربلا هدر مى رفت و آن حماسه خونين تحريف مى شد و اثر الهام بخشى و بيدارگرى خود را از دست مى داد.
سفر طاقت فرسا و بسيار تلخ كوفه و شام سپرى شد و امام سجاد عليه السلام همراه با بازماندگان كاروان حسينى به مدينه آمد. از آن پس پيوسته به احياگرى و ياد عاشورا و شهادت مظلومانه پدر و برادرانش اهتمام مى ورزيد و با گريه هاى هميشگى اش به مدّت 20 سال، آن مظلوميّت را زنده نگه مى داشت، تا دشمنان اهل بيت رسواتر شوند. به هر مناسبتى از حادثه قتل عامِ كربلا و شهادت پدر و اسارت اهل بيت ياد مى كرد و مى گريست.
در حادثه قتل عام مردم مدينه كه يك سال پس از عاشورا، بر ضدّ والى وابسته به يزيد شورش كردند و يزيد سربازان خود را براى سركوبى انقلابيون مدينه فرستاد، هزاران نفر كشته شدند، امام سجاد عليه السلام به قبر مطهّر رسول خدا پناه برد و دعا كرد و خداوند او و همه كسانى را كه در خانه آن حضرت گرد آمده بودند، از شرّ سربازان يزيد حفظ كرد. اين واقعه در تاريخ به «واقعه حرّه» مشهور شد.
در همين سالها توّابين به رهبرى «سليمان بن صُرد» در كوفه، براى قيام و خونخواهى شهداى كربلا زمينه سازى مى كردند. سرانجام در سال 65 هجرى قيام كردند. در سال بعد «مختار» قيام كرد و از جنايتكارانى كه حادثه كربلا را به وجود آورده بودند به سختى انتقام گرفت.
قيام مختار در كوفه در سال 66 و كشته شدن عمر سعد، ابن زياد، شمر، خولى، سنان و ديگر جنايتكاران، دل شيعيان را آرام كرد. وقتى مختار، سر «ابن زياد» و «عمر سعد» را نزد امام سجاد عليه السلام فرستاد، آن حضرت خدا را شكر كرد و مختار را دعا نمود.
امام سجاد عليه السلام پس از واقعه عاشورا به مدّت 34 سال امامت كرد. در آن مدّت با حاكمانى همچون يزيد، عبدالله زبير، مروان حكم، عبدالملك مروان و وليد بن عبدالملك مواجه بود. اين دوران خفقان بار، امكان هر گونه تلاش فرهنگى و سياسى را از آن حضرت گرفته بود. ناچار با استفاده از شيوه «دعا»، به نشر حقايق دين مى پرداخت. كتاب «صحيفه سجّاديه» كه مجموعه 54 دعا از نيايش هاى پر معناى آن حضرت است و به «زبور آل محمد» معروف است بخشى از آن دعاها را در بر دارد. مناجات هاى پانزده گانه (مناجات خمسة عشر)، همچنين حديث بلند و مهمّ «رسالة الحقوق» از يادگارهاى علمى و ميراث معنوى امام زين العابدين است.
آن حضرت، سرانجام در سال 95 هجرى توسّط وليد يا هشام بن عبدالملك مسموم شد و به شهادت رسيد. قبر مطهرش در مدينه و در قبرستان بقيع است.