حديث و آيات: گواهى دادن يك گواه خودى

بحار الأنوار عن عبّاد بن عبد اللّه الأسديّ : سَمعتُ عَليّا عليه السلام يَقولُ و هو علَى المِنبَرِ : ما مِن رجُلٍ مِن قُرَيشٍ إلاّ قد نَزَلت فيهِ آيَةٌ أو آيَتانِ . فقالَ رجُلٌ مِمَّن تَحتَهُ : فما نَزَلَ فيكَ أنتَ ؟ فغَضِبَ ثُمَّ قالَ : أما لَو لَم تَسألْني على رُؤوسِ القَومِ ما حَدَّثتُكَ . وَيحَكَ! هَل تَقرأُ سُورَةَ هُودٍ ؟ ثُمَّ قَرأ عليه السلام «أ فمَنْ كانَ على بَيِّنَةٍ مِن رَبِّهِ و يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ» رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله على بَيّنَةٍ ، و أنا شاهِدٌ مِنهُ .حديث .حديث
بحار الأنوار ـ به نقل از عباد بن عبد اللّه ـ : شنيدم امام على عليه السلام بر منبر مى فرمود : هيچ مردى از قريش نيست، مگر اينكه يك يا دو آيه درباره او نازل شده است. مردى (ابن كوّاء)كه پايين پاى منبر نشسته بود گفت : درباره خود تو چه نازل شده است؟ حضرت خشمگين شد و فرمود : بدان كه اگر در حضور مردم از من نمى پرسيدى، جوابت را نمى دادم. واى بر تو! آيا سوره هود را خوانده اى؟ سپس آيه «ا فمن كان على بيّنة من ربّه و يتلوه شاهد منه» را خواند [و فرمود : ]رسول خدا «داراى بيّنه» است و من «شاهد خودى» او هستم .حديث