الإمام الصادق عليه السلام : كانَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلاميَدخُلُ إلى أهلِهِ ويَقولُ : عِندَكُم شَيءٌ وإلاّ صُمتُ ؟ فَإِن كانَ عِندَهُم شَيءٌ أتَوهُ بِهِ وإلاّ صام
.
امام صادق عليه السلام: امير المؤمنين عليه السلام به خانه در مى آمد و مى فرمود: آيا چيزى نزد شما هست، وگرنه روزه بگيرم. اگر نزد آنها چيزى يافت مى شد، نزد امام عليه السلاممى آوردند و در غير اين صورت، روزه مى گرفت.
الإمام الصادق عليه السلام : لا تَكسَلوا في طَلَبِ مَعايِشِكُم ؛ فَإِنَّ آباءَنا كانوا يَركُضونَ فيها ويَطلُبونَها
.
امام صادق عليه السلام: در طلب معاش خود كاهلى نكنيد كه پدران ما براى آن مى دويدند و آن را جستجو مى كردند.
الإمام الصادق عليه السلام : قَسَّمَ نَبِيُّ اللّه ِ صلي الله عليه و آله الفَيءَ، فَأَصابَ عَلِيًّا عليه السلام أرضًا ، فَاحتَفَرَ فيها عَينًا فَخَرَجَ ماءٌ يَنبُعُ فِيالسَّماءِ كَهَيئَةِ عُنُقِ البَعيرِ فَسَمّاها يَنبُعَ، فَجاءَ البَشيرُ يُبَشِّرُ فَقالَ عليه السلام : بَشِّرِ الوارِثَ هِيَ صَدَقَةٌ بَتَّةً بَتلاً في حَجيجِ بَيتِ اللّه ِ وعابِري سَبيلِ اللّه ِ ، لا تُباعُ ولا توهَبُ ولا تورَثُ ، فَمَن باعَها أو وَهَبَها فَعَلَيهِ
لَعنَةُ اللّه ِ وَالمَلائِكَةِ وَالنّاسِ أجمَعينَ ، لا يَقبَلُ اللّه ُ مِنهُ صَرفًا ولا عَدلاً .
امام صادق عليه السلام: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله غنايم را تقسيم كرد و به على عليه السلامقطعه زمينى رسيد. امام عليه السلام در آن چاهى حفر كرد و از آن، آبى به قطر گردن شتر به آسمان جهيد، امام عليه السلام آن را «ينبع» ناميد. پس مردى آمد و آن را بشارت داد، امام عليه السلامفرمود: به وارث من بشارت ده كه آن را صدقه اى حتمى و قطعى قراردادم براى حاجيان بيت اللّه و عابران راه الهى، نه فروخته مى شود و نه بخشيده مى گردد و نه به ارث مى رسد. هر كه آن را بفروشد يا هبه كند، لعنت خدا، فرشتگان و همه مردم بر او باد كه خداوند،نه بازگشت و توبه اش را بپذيرد و نه عوض و فديه اش را.
الإمام الصادق عليه السلام ـ عِندَ ذِكرِ عَلِيٍّ عليه السلام ـ : وَاللّه ِ ، لَقَد أعتَقَ ألفَ مَملوكٍ لِوَجهِ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ دَبِرَت فيهِم يَداهُ
.
امام صادق عليه السلام ـ در يادكرد على عليه السلام ـ : به خدا سوگند، او هزار برده را در راه خداوند عزّوجل آزاد كرد. دستان حضرت عليه السلام به خاطر آزاد كردن اين برده ها، زخم شده بود.
الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ مُحَمَّدَ بنَ المُنكَدِرِ كانَ يَقولُ : ما كُنتُ أرى أنَّ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليهماالسلاميَدَعُ خَلَفًا أفضَلَ مِنهُ حَتّى رَأَيتُ ابنَهُ مُحَمَّدَ بنَ عَلِيٍّ عليهماالسلام ، فَأَرَدتُ أن أعِظَهُ فَوَعَظَني ، فَقالَ لَهُ أصحابُهُ : بِأَيِّ شَيءٍ وَعَظَكَ ؟ قالَ : خَرَجتُ إلى بَعضِ نَواحِي المَدينَةِ في ساعَةٍ حارَّةٍ ، فَلَقِيَني أبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ ابنُ عَلِيٍّ ـ وكانَ رَجُلاً بادِنًا ثَقيلاً ـ وهُوَ مُتَّكِئٌ عَلى غُلامَينِ أسوَدَينِ أو مَولَيَينِ ، فَقُلتُ في نَفسي : سُبحانَ اللّه ِ ! شَيخٌ مِن أشياخِ قُرَيشٍ في هذِهِ السّاعَةِ عَلى هذِهِ الحالِ في طَلَبِ الدُّنيا ! أما لَأَعِظَنَّهُ ، فَدَنَوتُ مِنهُ فَسَلَّمتُ
عَلَيهِ، فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلامَ بِنَهرٍ
وهُوَ يَتَصابُّ عَرَقًا ، فَقُلتُ : أصلَحَكَ اللّه ُ ، شَيخٌ مِن أشياخِ قُرَيشٍ في هذِهِ السّاعَةِ عَلى هذِهِ الحالِ في طَلَبِ الدُّنيا ! أرَأَيتَ لَو جاءَ أجَلُكَ وأنتَ عَلى هذِهِ الحالِ ماكُنتَ تَصنَعُ ؟ فَقالَ : لَو جاءَنِي المَوتُ وأنَا عَلى هذِهِ الحالِ ، جاءَني وأنَا في (طاعَةٍ مِن) طاعَةِ اللّه ِ، أكُفُّ بِها نَفسي وعِيالي عَنكَ وعَنِ النّاسِ ، وإنَّما كُنتُ أخافُ أن لَو جاءَنِي المَوتُ وأنَا عَلى مَعصِيَةٍ مِن مَعاصِي اللّه ِ ، فَقُلتُ : صَدَقتَ يَرحَمُكَ اللّه ُ ، أرَدتُ أن أعِظَكَ فَوَعَظتَني
.
امام صادق عليه السلام : محمّدبن منكدر مى گفت: من گمان نمى كردم على بن الحسين عليه السلامجانشينى برتر از خود بنهد تا آن كه پسرش محمّد بن على عليه السلامرا ديدم و خواستم بدو پند دهم، ولى او مرا پند داد. دوستانش به منكدر گفتند: امام عليه السلامبه چه چيزى تو را پند داد؟ گفت: در ساعات گرم روز به يكى از مناطق مدينه رفتم، ابو جعفر محمّد بن على ـ كه مردى جسيم و سنگين بود ـ مرا ديد، او به دو غلام سياه يا دو برده، تكيه كرده بود. با خود گفتم: سبحان اللّه ، بزرگى از بزرگان قريش در اين ساعت، در طلب دنياست! خوب است او را اندرز دهم. به او نزديك شدم و سلام كردم. او در حالى كه عرق مى ريخت به تندى، جواب سلام مرا داد. گفتم: خدا حالت را نيكو گردانَد، بزرگى از بزرگان قريش در اين ساعت در طلب دنياست! هيچ مى دانى اگر در اين وضع مرگ تو فرا رسد چه مى كنى؟ فرمود: اگر در اين وضع، مرگ من فرا رسد در حالى فرا رسيده است كه من در حال فرمانبرى از خدا هستم و با اين فرمانبرى و اطاعت، خود و خانواده ام را از نياز به تو و مردم باز مى دارم، من از اين مى هراسم كه اگر مرگ من در حال معصيت خدا رسد، چه كنم. عرض كردم: خدا بر تو رحمت آورَد، راست مى گويى، من خواستم به تو پند دهم ليكن تو به من پند دادى.
الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ الحَسَنَ بنَ عَلِيٍّ عليهماالسلامقاسَمَ رَبَّهُ ثَلاثَ مَرّاتٍ ، نَعلاً ونَعلاً، وثَوبًا وثَوبًا ، ودينارًا ودينارًا
.
امام صادق عليه السلام: حسن بن على عليه السلام سه بار هر آن چه داشت از كفش و جامه و دينار، با خدا تقسيم كرد.
الإمام الصادق عليه السلام : كانَ أبي عليه السلام أقَلَّ أهلِ بَيتِهِ مالاً وأعظَمَهُم مَؤونَةً ، وكانَ يَتَصَدَّقُ كُلَّ جُمُعَةٍ بِدينارٍ ، وكانَ يَقولُ : الصَّدَقَةُ يَومَ الجُمُعَةِ تُضاعَفُ ؛ لِفَضلِ يَومِ الجُمُعَةِ عَلى غَيرِهِ مِنَ الأَيّام
.
امام صادق عليه السلام: پدر من در ميان اهل بيتش، مالش از همه كمتر و مخارجش از همه بيشتر بود. او هر جمعه، يك دينار صدقه مى داد و مى فرمود: صدقه در روز جمعه، به سبب فضيلت روز جمعه بر ديگر روزها، دو چندان مى شود.
الإمام الصادق عليه السلام : في كِتابِ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : إذَا استَعمَلتُم ما مَلَكَت أيمانُكُم في شَيءٍ يَشُقُّ عَلَيهِم فَاعمَلوا مَعَهُم فيهِ ، وإن كانَ أبي لَيَأمُرُهُم فَيَقولُ : كَما أنتُم، فَيَأتي فَيَنظُرُ فَإِن كانَ ثَقيلاً قالَ: بِسمِ اللّه ِ، ثُمَّ عَمِلَ مَعَهُم، وإن كانَ خَفيفًا تَنَحّى عَنهُم
.
امام صادق عليه السلام: در نامه رسول خدا صلي الله عليه و آله آمده است: هرگاه خدمتگزارانتان را به كارى گمارديد كه بر آنها دشوار است، شما هم با آنها در آن كار، شركت جوييد. پدرم هرگاه بديشان دستورى مى داد، به آنها مى فرمود: چگونه ايد، پس مى آمد و بديشان مى نگريست و اگر كار، سنگين بود مى فرمود: بسم اللّه و همراه آنان كار مى كرد و اگر كار، سبك بود، آنها را به حال خود مى گذاشت.
الإمام الصادق عليه السلام : ما أكَلَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله مُتَّكِئًا مُنذُ بَعَثَهُ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ إلى أن قَبَضَهُ تَواضُعًا للّه ِِ عَزَّوجَلَّ ، وماأرى رُكبَتَيهِ أمامَ جَليسِهِ في مَجلِسٍ قَطُّ ، ولا صافَحَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله رَجُلاً قَطُّ فَنَزَعَ يَدَيهِ مِن يَدِهِ حَتّى يَكونَ الرَّجُلُ هُوَ الَّذي يَنزِعُ يَدَهُ ، ولا كافَأَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بِسَيِّئَةٍ قَطُّ ، قالَ اللّه ُ تَعالى لَهُ : «اِدفَع بِالَّتي هِيَ أحسَنُ السَّيِّئَةَ
» فَفَعَلَ ، وما مَنَعَ سائِلاً قَطُّ ، إن كانَ عِندَهُ أعطى وإلاّ قالَ : يَأتِي اللّه ُ بِهِ . ولا أعطى عَلَى اللّه ِ عَزَّوجَلَّ شَيئًا قَطُّ إلاّ أجازَهُ اللّه ُ، إن كانَ لَيُعطِي الجَنَّةَ فَيُجيزُ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ لَهُ ذلِكَ
.
امام صادق عليه السلام: پيامبر اكرم از آن هنگام كه خداوند عز و جل او را به پيامبرى برانگيخت تا آن هنگام كه او را به سوى خود برگرفت، براى فروتنى در پيشگاه الهى، هرگز لميده، چيزى نخورد و در هيچ مجلسى دو زانوى خود را در برابر همنشينش نشان نداد و هيچ گاه پيامبر صلي الله عليه و آله با مردى دست نداد كه دستش را از دست او بكشد تا آن كه آن مرد، دست خود را [عقب] كشد و هرگز پيامبر صلي الله عليه و آله ، كار كسى را با بدى جبران نكرد، خداوند تبارك و تعالى به او فرموده است: «سخن بد آنان را به هرچه نيكوترت مى آيد پاسخ گوى» و او نيز چنين كرد و هرگز گدايى را پس نزد، اگر چيزى نزدش بود مى بخشيد و گرنه مى فرمود: خدا بدو بدهد. پيامبر صلي الله عليه و آله هرگز به حساب خداوند عزّوجل چيزى را نبخشيد، مگر آن كه خداوند، آن را اجازه داد و اگر بهشت را هم [به حساب خدا به كسى مى بخشيد] خداوند عزّوجل آن را اجازه مى داد.
الإمام الصادق عليه السلام : إنّا أهلُ بَيتٍ إِذا عَلِمنا مِن أحَدٍ خَيرًا لَم تُزِل ذلِكَ عَنهُ مِنّا أقاويلُ الرِّجالِ
.
امام صادق عليه السلام: ما خاندانى هستيم كه هرگاه خيرى در كسى سراغ داشته باشيم، گفته هاى مردم، اين خير را از نظر ما نمى بَرد.