الف ـ دنيا خوش و شيرين است

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : از دنيا بر حذر باشيد؛ چرا كه دنيا خوش و شيرين است.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله ـ به جرير ـ : «اى جرير! اسلام بياور تا به سلامت مانى ، اسلام بياور تا به سلامت مانى» اين را سه بار فرمود . « . . .اى جرير! تو را از دنيا و شيرينى شير خوردن از آن (دستيابى به دنيا) و تلخى گرفته شدن از شير آن ، بر حذر مى دارم».

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : هان! دنيا شيرين و خوش است . پس، اى بسا كسى كه از مال خدا و پيامبر او خود را غرق دنيا مى كند ، امّا در روز قيامت ، او را جز آتش نيست.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : دنيا شيرين و خوش است. پس ، هر كه به چيزى از دنيا از راه حلال دست يابد، خداوند در آن به او بركت مى دهد، و اى بسا تصرف كننده در مال خدا و مال پيامبر او كه در روز قيامت برايش آتش است.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : دنيا شيرين و خوش است. خداوند ، شما را در آن جانشين قرار داده است تا ببيند كه چگونه عمل مى كنيد. پس، از دنيا [زدگى] و زن [بارگى [پروا كنيد.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : دنيا شيرين و خوش است. پس، هر كه در آن تقوا پيشه كند و كار شايسته انجام دهد[ ، رستگار مى گردد]، وگرنه همانند كسى خواهد بود كه مى خورد و سير نمى شود. پس، دورى مردم [از دنيا و سير شدن از آن ،] چون دورى دو ستاره اى است كه يكى از شرق طلوع مى كند و [در همان زمان ، [ديگرى غروب مى كند. «براى ماه ، منزلگاه هايى مقدّر كرديم» (يس : آيه 39) . هر يكى از آن دو ستاره ، صبحگاهان غروب نمى كند ، مگر اين كه ستاره ديگر در مشرق طلوع كند. اين دو ، نه به همديگر مى رسند و نه به يكديگر نزديك مى شوند. چنين است اختلاف احوال اهل دنيا در برخوردارى و درآمدهايشان ، كه به هم نزديك نمى شوند ؛ اختلاف ميان زير سلطه و مسلّط، برخوردار و محروم، در آسايش و گرفتار ، و مانند اينها . " href="#" onclick = "return false;" >حديث

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : من از آزمايش در رفاه ، براى شما بيشتر مى ترسم تا آزمايش در سختى. شما به آزمايش در سختى آزموده شديد و صبر كرديد ؛ امّا دنيا خوش و شيرين است.

صفحه اختصاصي حديث و آيات صحيح البخاري عن أبي سعيد الخُدري : إنَّ رَسولَ اللّه صلي الله عليه و آله قامَ عَلَى المِنبَرِ ، فَقالَ : إنَّما
أخشى عَلَيكُم مِن بَعدي ما يُفتَحُ عَلَيكُم مِن بَرَكاتِ الأَرضِ . ثُمَّ ذَكَرَ زَهرَةَ الدُّنيا ، فَبَدَأَ بِإِحداهُما وثَنّى بِالاُخرى ، فَقامَ رَجُلٌ فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ، أوَ يَأتِي الخَيرُ بِالشَّرِّ؟ فَسَكَتَ عَنهُ النَّبِي صلي الله عليه و آله ، قُلنا : يوحى إلَيهِ ، وسَكَتَ النّاسُ كَأَنَّ عَلى رُؤُوسِهِمُ الطَّيرَ ، ثُمَّ إنَّهُ مَسَحَ عَن وَجهِهِ الرُّحَضاءَ
حديث ، فَقالَ :
أينَ السّائِلُ آنِفا ، أوَ خَيرٌ هُوَ؟! ـ ثَلاثا ـ إنَّ الخَيرَ لا يَأتي إلاّ بِالخَيرِ ، وإنَّهُ كُلُّ ما يُنبِتُ الرَّبيعُ ما يَقتُلُ حَبَطا حديث أو يُلِمُّ حديث ، إلاّ آكِلَةَ الخَضِرِ كُلَّما أكَلَت ، حَتّى إذَا امتَلاَءَت خاصِرَتاهَا استَقبَلَتِ الشَّمسَ ، فَثَلَطَت حديث وبالَت ثُمَّ رَتَعَت ، وإنَّ هذَا المالَ خَضِرَةٌ حُلوَةٌ ، ونِعَم صاحِبُ المُسلِمِ لِمَن أخَذَهُ بِحَقِّهِ فَجَعَلَهُ في سَبيلِ اللّه ِ وَاليَتامى وَالمَساكينِ ، ومَن لَم يَأخُذهُ بِحَقِّهِ فَهُوَ كَالآكِلِ الَّذي لا يَشبَعُ ، ويَكونُ عَلَيهِ شَهيدا يَومَ القِيامَةِ . حديث

صحيح البخارى ـ به نقل از ابو سعيد خُدرى ـ : پيامبر خدا بر منبر ايستاد و فرمود: «ترس من براى شما بعد از رفتنم ، باز شدنِ درِ بركت هاى زمين به
روى شماست». سپس از ناز و نعمت هاى دنيا ياد كرد و يكى پس از ديگرى ، آنها را برشمرد.
مردى برخاست و گفت: اى پيامبر خدا! آيا خير (مال و ثروت دنيا) ، شر مى آورد؟
پيامبر صلي الله عليه و آله جوابش را نداد.
گفتيم: «به او وحى مى شود» و مردم ، چنان آرام گرفتند كه گويى پرنده روى سر آنان نشسته است (كوچك ترين تكانى نمى خوردند).
پيامبر صلي الله عليه و آله سپس صورتش را كه خيس عرق شده بود، با دست ، پاك كرد و سه بار فرمود: «كجاست آن پرسنده؟ آيا آن ، خير است؟! خير ، جز خير نمى آورد. علف هايى كه در بهار مى رويند ، [خورنده خويش را] مى كُشند يا تا آستانه كُشته شدن مى برند ، مگر آن حيوانى را كه خاشاك بخورد. چنين حيوانى مى خورد تا آن كه معده اش پر مى شود و سپس در آفتاب ، دراز مى كشد و بعد ، ريقى مى زند و ادرارى مى كند و دوباره مى چرد. اين مال و ثروت [دنيا [دل پذير و شيرين است و براى مسلمانى كه به اندازه حقّ خود از آن برگيرد و آن را در راه خدا و براى يتيمان و مستمندان خرج كند ، نيكو رفيقى است ؛ امّا كسى كه بيش از حقّش از آن برگيرد ، همانند خورنده اى سيرى ناپذير است، و آن مال [كه به ناحق برداشته شده ،] در روز قيامت ، عليه او گواهى مى دهد».

امام باقر عليه السلام : امير مؤمنان عليه السلام پس از آن كه ماجراى ميان او و ميان طلحه و زبير و عايشه در بصره [در جنگ جمل] خاتمه يافت ، بر منبر رفت و حمد و ثناى الهى گفت و بر پيامبر خدا درود فرستاد . آن گاه فرمود: «اى مردم! دنيا شيرين و خوش است. مردم را با خواست ها[ى دنيوى [مى فريبد، و ظاهر خويش را براى آنان مى آرايد.

الكافي ـ به نقل از على بن اسباط ، از ائمّه عليهم السلام ـ : از پندهاى خداوند به عيسى آن بود كه: «... اى عيسى! دنيا شيرين است، و من تو را در آن به كار گرفته ام . پس، دنيا از آنچه تو را بر حذر داشته ام ، دورى كن، و در آن آنچه را كه از روى بخشش عطايت كرده ام ، برگير حديث ».