فصل يكم : برحذر داشتن از غلوّ

امام على عليه السلام: از تندروى درباره ما بپرهيزيد. ما را بنده و دست پرورده خداوند بدانيد و آن گاه هرچه خواستيد در فضيلت ما بگوييد.

امام حسين عليه السلام: ما را به عشق اسلام دوست بداريد؛ زيرا رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: مرا بيش از آن چه سزاوارم معرفى نكنيد؛ چرا كه خداوند متعال پيش از آن كه مرا به رسالت برگزيند، به بندگى برگزيد.

امام صادق عليه السلام: هر كه بگويد ما پيامبر هستيم، لعنت خدا بر او باد و لعنت خدا بر كسى كه در اين باره (كه ما پيامبر نيستيم) شكّ كند.

امام صادق عليه السلام: در وصف گزاف گويان ـ : بعضى از آنها دروغهايى مى گويند كه حتى شيطان به دروغ آنها احتياج دارد [و بايد نزد آنها درس دروغ گويى بخواند].

مفضّل بن عمر: من و شريكم قاسم و نجم بن حطيم و صالح بن سهل در مدينه بوديم وميان ما درباره ربوبيّت (امام صادق عليه السلام) مناظره اى درگرفت. به يكديگر گفتيم: چطور است نزد خودش برويم؟ ما اينك نزديك او هستيم و از ما هم تقيه نمى كند. برخيزيد نزد وى برويم. مفضّل مى گويد: همگى به راه افتاديم. به خداقسم، هنوز به در خانه نرسيده بوديم كه ديديم پاى برهنه وبدون رداء بيرون آمد و در حالى كه موهاى سرش راست شده بود مى فرمود: نه، نه، اى مفضّل و قاسم و نجم، نه، نه [چنين نيست كه شما مى گوييد] بلكه بندگانى ارجمندند كه در سخن بر او پيشى نمى گيرند و خود به فرمان او كار مى كنند.

امام صادق عليه السلام: بعد از نكوهش يكى از غاليان ـ : به خدا قسم، ما نيستيم مگر بندگانى كه خداوند ما را آفريد و برگزيدمان، نه مى توانيم سودى برسانيم و نه زيانى وارد كنيم، اگر به ما رحم كند، از رحمت و مهربانى اوست و اگر عذابمان كند، به واسطه گناهانمان مى باشد. به خدا سوگند، ما را بر خدا حجّتى نيست و از او با خود براتى [براى آزادى از دوزخ] نداريم، ما نيز مى ميريم و دفن مى شويم و در روز قيامت محشور و برانگيخته مى شويم و براى حساب رسى نگهمان مى دارند و بازخواست مى شويم.

صالح بن سهل: من به ربوبيّت حضرت صادق عليه السلام قائل بودم. روزى خدمت ايشان رسيدم و همين كه چشمش به من افتاد فرمود: اى صالح، به خدا سوگند، ما بندگانى مخلوق هستيم، ما را پروردگارى است كه عبادتش مى كنيم و اگر عبادتش نكنيم، عذابمان خواهد كرد.

اسماعيل بن عبدالعزيز: حضرت صادق عليه السلام فرمود: اى اسماعيل، در وضوخانه برايم آب بگذار. من برخاستم و آب گذاشتم. حضرت رفت وضو بگيرد، با خودم گفتم: من درباره او چنين و چنان مى گويم و او به وضوخانه مى رود و وضو مى گيرد! لختى بعد حضرت بيرون آمد و فرمود: اى اسماعيل! ساختمان را بيش از طاقتش بالا مبر كه ويران مى شود، ما را مخلوق بدانيد و آن گاه هرچه خواستيد درباره ما بگوييد.

كامل تمّار: روزى نزد حضرت صادق عليه السلام بودم، به من فرمود: اى كامل، براى ما پروردگارى بگذاريد كه به سويش رو كنيم، آن گاه هرچه خواستيد درباره ما بگوييد. عرض كردم: براى شما پروردگارى بگذاريم كه به سويش رو كنيد و آن گاه هرچه خواستيم درباره شما بگوييم! حضرت راست نشست وفرمود: مثلاً چه خواهيدگفت؟! به خدا قسم كه از دانش ما جز الفى به شما نرسيده است.

امام صادق عليه السلام: پشت سر غالى مذهب نماز مخوان، اگر چه به ظاهر عقيده تو [تشيع] را داشته باشد؛ همچنين پشت سركسى كه مذهب وعقيده اش معلوم نيست و كسى كه آشكارا گناه مى كند، نماز مخوان، اگر چه ميانه رو باشد.

امام صادق عليه السلام: مواظب باشيد غاليان، جوانانتان را فاسد نكنند؛ زيرا غاليان بدترين خلق خدايند، عظمت خدا را پايين مى آورند و براى بندگان خدا ادعاى ربوبيّت مى كنند؛ به خدا قسم كه غاليان از يهود و نصارى و مجوس و مشركان بدترند.

امام رضا عليه السلام: ما خاندان محمّد، تكيه گاه ميانه ايم كه تندرونده [غالى ]به ما نمى رسد [مگر اين كه به سوى ما باز گردد] و كند رونده از ما پيشى نمى گيرد.