اندرزهاى امام صادق عليه السلام

امام صادق عليه السلام ـ به مردى كه تقاضاى پندى كرد ـ فرمود : اگر خداوند تبارك و تعالى روزى [رساندن ]را به عهده گرفته است، پس غم روزى خوردن تو از بهر چيست؟! و اگر روزى قسمت شده است ، پس حرص چه معنا دارد؟! و اگر حسابرسى راست است، پس گرد آوردن [مال و ثروت ]چيست؟!

امام صادق عليه السلام : سخنى از من بشنويد كه آن براى شما بهتر از اسبان خاكسترى رنگ است كه دست و پاهايشان خطوط سياه دارد: هيچ يك از شما سخن بيهوده نگويد و از پُر گفتن سخنان مفيد هم خوددارى ورزد.

امام صادق عليه السلام ـ به جابر كه از ايشان اندرزى خواست ـ فرمود : اى جابر! دنيا را [چونان ]مالى بدان كه در عالم خواب به دست مى آورى و چون بيدار مى شوى چيزى از آن نيست . آيا نصيب تو از دنيا چيزى جز همان جامه اى است كه مى پوشى و كهنه اش مى كنى، يا همان خوراكى است كه[مى خورى و سپس] به آن تبديل مى شود كه خود مى دانى؟! پس، شگفت از مردمى است كه اوّلين هاى آنان از آخرين هايشان گرفته شده اند (از ميان آنان رفته اند) و آنگاه در ميان ايشان بانگ رحيل سر داده شده است، ليكن همچنان بى خبر، سرگرم بازى اند.