نگاه هاى دزدانه

تفسير نور الثقلين : در روز فتح مكّه عثمان، عبد اللّه بن سعد بن ابى سرح را كه قبلا رسول خدا صلى الله عليه و آله او را مهدور الدم دانسته و فرمان قتلش را صادر كرده بود، خدمت آن حضرت آورد تا از ايشان براى او امان بگيرد. پيامبر صلى الله عليه و آله وقتى عثمان را ديد از اينكه خواهش او را رد كند شرم كرد و مدتى خاموش ماند تا يكى از مؤمنان آن مرد را بكشد. اما چون خواهش مكرر عثمان را ديد [و كسى هم اقدام به قتل عبد اللّه نكرد] او را امان داد و به ياران خود فرمود : آيا در ميان شما جوانمردى نبود كه برخيزد و او را بكشد؟! عَبّاد بن بشر عرض كرد : اى رسول خدا! من پيوسته به چشمان شما مى نگريستم و منتظر اشاره شما بودم تا او را بكشم. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : پيامبران نگاه دزدانه (زير چشمى) نمى كنند.

امام على عليه السلام : [خداوند] روزى هاى مردم را تقسيم فرموده و اثرها و كردارها و شمار نَفَس ها و نگاه هاى دزدانه چشم ها و آنچه را كه سينه ها نهان مى دارند، مى داند.

امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از آيه «يعلم خائنة الاعين» ـ فرمود : ديده اى كه گاه انسان به چيزى طورى مى نگرد كه انگار به آن نگاه نمى كند؟! اين همان نگاه هاى دزدانه است .