كسى كه تقليد از او رواست

صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : إذا رَأيتُمُ الرجُلَ قد حَسَّنَ سَمتَهُ و هَديَهُ و تَماوَتَ في مَنطِقِهِ و تَخاضَعَ في حَرَكاتِهِ فَرُوَيدا لا يَغُرَّنَّكُم ، فما أكثَرَ مَن يُعجِزُهُ تَناوُلُ الدنيا و رُكوبُ المَحارِمِ مِنها، لِضَعفِ نِيَّتِهِ و مَهانَتِهِ و جُبنِ قَلبِهِ ، فَنَصَبَ الدِّينَ فخّا لها !···
و إذا وَجَدتُموهُ يَعِفُّ عنِ المالِ الحَرامِ فَرُوَيدا لا يَغُرَّنَّكُم ، فإنَّ شَهَواتِ الخَلقِ مُختَلِفَةٌ ···
و لكنَّ الرجُلَ كُلَّ الرجُلِ نِعمَ الرجُلُ هُو الذي جَعَلَ هَواهُ تَبِعا لأمرِ اللّه ِ و قُواهُ مَبذولَةً في رِضَى اللّه ِ ، يَرَى الذُّلَّ مَع الحَقِّ أقرَبَ إلى عِزِّ الأبدِ مِن العِزِّ في الباطِلِ ، و يَعلَمُ أنَّ قَليلَ ما يَحتَمِلُهُ مِن ضَرّائها يُؤدِّيهِ إلى دَوامِ النَّعيمِ ··· فذلِكُمُ الرجُلُ نِعمَ الرجُلُ ، فبِهِ فَتَمَسَّكُوا ، و بسُنَّتِهِ فاقتَدُوا ، و إلى رَبِّكُم فبِهِ فَتَوَسَّلوا ، فإنّهُ لا تُرَدُّ لَهُ دَعوَةٌ ، و لا تَخِيبُ لَهُ طَلِبةٌ .
حديث

امام زين العابدين عليه السلام : اگر ديديد كسى ظاهر الصلاح است و در گفتارش دم از پارسايى مى زند و در حركات و رفتارهايش اظهار فروتنى مى كند، بپاييد كه فريبتان ندهد؛ زيرا، چه بسيارند كسانى كه به سبب ضعف و سستى در انديشه و بزدلى، دستشان از دنيا و ارتكاب حرامهاى آن كوتاه است. اينان دين را دام دنيا كرده اند···
و اگر ديديد از خوردن مال حرام خوددارى مى كند، بپاييد كه شما را نفريبد؛ چرا كه اميال و خواهشهاى مردم گوناگون است···
اما مرد به تمام معنا مرد، آن مردى است كه هواى نفْسِ خود را پيرو فرمان خداوند گرداند و تواناييهايش را در راه رضاى خدا به كار گيرد. ضعف و خوارى همراه حق را، از عزّت و قدرت توأم با باطل، به عزّت و قدرت ابدى نزديكتر ببيند و بداند كه رنج و سختيهاى اندكى را كه در دنيا تحمّل مى كند، او را به نعمت پاينده مى كشاند··· اين است آن مرد، نيكو مرد. پس به دامان او چنگ زنيد و راه و روش او را سر مشق خود كنيد و در درگاه پروردگارتان به او توسّل جوييد؛ زيرا كه هيچ دعايى از او ردّ نمى شود و هيچ يك از خواهشهاى او بى پاسخ نمى ماند.

صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمامُ العسكريُّ عليه السلام ـ في قولِهِ تعالى : «فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكتُبونَ الكِتابَ بِأيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقولُونَ هذا مِن عِندِ اللّه ِ ···» .حديث ـ : قالَ رجُلٌ للصّادِقِ عليه السلام : فإذا كانَ هؤلاءِ القَومُ مِن اليَهودِ لا يَعرِفُونَ الكتابَ إلاّ بِما يَسمَعُونَهُ مِن عُلَمائهِم لا سَبيلَ لَهُم إلى غَيرِهِ ، فكيفَ ذَمَّهُم بتَقليدِهِم و القَبولِ مِن عُلَمائهِم ؟ و هَل عَوامُّ اليَهودِ إلاّ كَعوامِّنا يُقَلِّدُونَ عُلَماءَهُم ؟ ! فقالَ عليه السلام : بينَ عَوامِّنا و عُلَمائنا و عَوامِّ اليَهودِ و عُلَمائهِم فَرقٌ مِن جِهَةٍ و تَسوِيَةٌ مِن جِهَةٍ
أمّا مِن حَيثُ (أنّهُم) استَوَوا فإنَّ اللّه َ قد ذَمَّ عَوامَّنا بتَقليدِهِم عُلَماءَهُم كما ذَمَّ عَوامَّهُم ، و أمّا مِن حَيثُ (أنّهم) افتَرَقُوا فلا
قالَ : بَيِّنْ لي يا بنَ رسولِ اللّه ِ . قالَ عليه السلام : إنَّ عَوامَّ اليَهودِ كانوا قد عَرَفُوا عُلَماءَهُم بالكَذِبِ الصُّراحِ ، و بأكلِ الحَرامِ و الرّشاءِ ، و بتَغييرِ الأحكامِ عن واجِبِها بالشَّفاعاتِ و العِناياتِ و المُصانَعاتِ ، و عَرَفُوهُم بالتَّعَصُّبِ الشَّديدِ الذي يُفارِقُونَ بهِ أديانَهُم ، و أنّهُم إذا تَعَصَّبوا أزالُوا حُقوقَ مَن تَعَصَّبوا علَيهِ و أعطَوا ما لا يَستَحِقُّهُ مَن تَعَصَّبوا له مِن أموالِ غيرِهِم ، و ظَلَمُوهُم مِن أجلِهِم، و عَرَفُوهُم يُقارِفُونَ المُحَرّماتِ ، و اضطُرُّوا بمَعارِفِ قُلوبِهِم إلى أنَّ مَن فَعَلَ ما يَفعَلُونَهُ فهُو فاسِقٌ لا يَجوزُ أن يَصدُقَ علَى اللّه ِ و لا علَى الوَسائطِ بينَ الخَلقِ و بينَ اللّه ِ، فلذلكَ ذَمَّهُم لَمّا قَلَّدُوا مَن قد عَرَفوهُ ، و مَن قد عَلِموا أنّهُ لا يَجوزُ قَبولُ خَبَرِهِ و لا تَصديقُهُ في حِكايَتِهِ ···
و كذلكَ عَوامُّ اُمَّتِنا إذا عَرَفُوا مِن فُقَهائهِمُ الفِسقَ الظاهِرَ و العَصَبيَّةَ الشَّديدَةَ و التَّكالُبَ على حُطامِ الدنيا و حَرامِها··· فَمَن قَلَّدَ مِن عَوامِّنا مِثلَ هؤلاءِ الفُقَهاءِ فَهُم مِثلُ اليَهودِ الذينَ ذَمَّهُمُ اللّه ُ بالتَّقليدِ لِفَسَقَةِ فُقَهائهِم
فَأمّا مَن كانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدينِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِيعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن يُقَلِّدُوهُ ، و ذلكَ لا يكونُ إلاّ بَعضَ فُقَهاءِ الشِّيعَةِ لا جَميعَهُم .حديث

امام عسكرى عليه السلام ـ درباره آيه «پس واى بر كسانى كه از پيش خود كتاب مى نويسند و آن گاه مى گويند: اين از جانب خداست···» ـ فرمود : مردى به حضرت صادق عليه السلام عرض كرد: اگر قوم يهود براى شناخت تورات راهى جز اين نداشتند كه آن را از دانشمندان [احبار ]خود بشنوند و فرا گيرند، چرا خداوند آنان را به سبب تقليد از علمايشان و پذيرفتن سخنان آنان نكوهش كرده است؟ جز اين است كه عوام يهود نيز مانند عوام ما هستند كه از علمايشان تقليد مى كنند؟ حضرت [صادق عليه السلام ] فرمود: ميان عوام و علماى ما با عوام و علماى يهود از جهتى فرق است و از جهتى نقطه اشتراك. نقطه اشتراك آنها در اين است كه خداوند همچنان كه عوام يهود را نكوهش كرده، عوام ما را نيز به سبب تقليد از علمايشان نكوهش كرده است و اما از اين جهت كه با هم فرق دارند، نه
آن مرد عرض كرد: يا بن رسول اللّه ! برايم توضيح دهيد. حضرت فرمود: عوام يهود مى دانستند كه علمايشان آشكارا دروغ مى گويند، حرام و رشوه مى خورند، احكام واجب [الهى] را با ميانجيگريها و ملاحظه كاريها و رشوه گيريها تغيير مى دهند. مى دانستند آنها مبتلا به جانبداريهاى شديدى هستند كه بر اثر آن دين و آيين و عقايد خود را كنار مى گذارند و حقوق كسى را كه بر ضدّ او تعصّب دارند پايمال مى كنند و اموال ديگران را به ناحق به كسى مى دهند كه جانبدار او هستند و به خاطر آنان دست به ظلم و حق كشى مى آلايند. مى دانستند كه مرتكب امور حرام مى شوند و با اين شناخت قلبى خود، الزاما باور داشتند كه هر كس كارهاى احبار يهود را انجام دهد فاسق است و نمى تواند سخنگوى خدا و واسطه ميان او و مردم باشد. بنا بر اين، چون از كسانى كه چنين شناختى از آنها داشتند و مى دانستند كه نبايد خبر آنها را پذيرفت و نقلى كه مى كنند باور كرد، پيروى مى كردند، خداوند آنان را مورد نكوهش قرار داد
عوام امّت ما نيز چنين اند. آنان هم اگر بدانند كه فقهايشان آشكارا فسق و گناه مى كنند و به تعصّبات و جانبداريهاى شديد مبتلايند و شيفته متاع دنيا و حرامهاى آن هستند··· اگر از چنين فقهايى تقليد كنند، مانند همان يهوديانى هستند كه خداوند آنان را، به سبب تقليد و پيروى از فقهاى فاسق و بدكارشان، نكوهش كرده است
اما هر فقيهى كه خويشتندار و نگهبان دين خود باشد و با هواى نفْسش بستيزد و مطيع فرمان مولايش باشد، بر عوام است كه از او تقليد كنند و البته اين ويژگيها را تنها برخى فقهاى شيعه دارا هستند، نه همه آنها.