پرهيز از غُلوّ در دين

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مرا از حقّ خودم (حدّى كه دارم) بالاتر نبريد؛ خداوند متعال مرا پيش از آن كه پيامبر كند، بنده قرار داد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دو دسته اند كه شفاعت من به آنها نمى رسد : فرمانرواى سركش و ستمگر و كسى كه در دين غلوّ ورزد و از دين بيرون رود و از اين عمل خود توبه نكند و دست نكشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دو نفرند كه شفاعت من به آنها نمى رسد : حكمرانِ ستمكار و سركش و كسى كه در دين غلو ورزد و از محدوده آن بيرون رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دو گروه از امّت من بهره اى از اسلام ندارند : غُلات و قدريّه.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى على! حكايت تو در ميان امّت من، حكايت عيسى بن مريم است كه مردم درباره او سه فرقه شدند : فرقه اى مؤمن ماندند ، و آنان همان حواريانند، فرقه اى با او دشمنى ورزيدند و آنان يهوديانند و فرقه اى درباره او غلوّ كردند و در نتيجه از ايمان خارج شدند
امّت من نيز بزودى نسبت به تو سه فرقه خواهند شد : فرقه اى شيعه و پيرو تو هستند و آنان همان مؤمنانند، فرقه اى دشمن تو هستند و آنان شك كنندگانند و فرقه اى درباره تو غلوّ مى كنند و آنان منكران [خدا] هستند . اى على! تو و شيعيان تو و دوستدارانِ شيعيان تو در بهشت هستيد و دشمن تو و غلوّ كننده درباره تو در آتشند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى على! حكايت تو در ميان اين امّت، حكايت عيسى بن مريم است كه گروهى او را دوست داشتند و درباره اش غلوّ كردند و گروهى او را دشمن داشتند و در دشمنى با او افراط ورزيدند. پس وحى نازل شد كه : «و چون داستان پسر مريم آورده شد، قوم تو از آن بانگ [به ريشخند ]برداشتند».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به على عليه السلام ـ فرمود : سوگند به آن كه جانم در دست اوست، اگر نمى ترسيدم كه گروههايى از امّت من درباره تو همان بگويند كه مسيحيان درباره عيسى بن مريم گفتند،امروز درباره تو سخنى مى گفتم كه بر هيچ جماعتى از مردم نگذرى، مگر اين كه از زير پاى تو براى تبرّك خاك بردارند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به على عليه السلام ـ فرمود: اگر نمى ترسيدم كه مردم درباره تو همان گويند كه مسيحيان درباره عيسى گفتند، امروز درباره تو سخنى مى گفتم كه بر هيچ جماعتى از مسلمانان نگذرى، مگر اين كه خاك كفشها و زيادى آب وضوى تو را براى طلب شفا بردارند. اما تو را همين بس كه تو از من هستى و من از تو هستم، تو از من ارث [انبيا و اوصيا را ]مى برى و من از تو ارث مى برم.

امام على عليه السلام : در باب من دو گروه هلاك مى شوند، در حالى كه من بى گناهم : دوست افراطى و دشمن افراطى.

امام على عليه السلام : در باب من دو كس هلاك مى شوند : يكى دوست افراطى كه در ستايش من چيزهايى مى گويد كه در خور من نيست و ديگرى دشمنى كه عداوتش با من او را وا مى دارد تا به من بهتان زند.

امام على عليه السلام : در باب من دو كس به هلاكت افتادند : دوست افراطى و دشمن كينه ورز.

امام على عليه السلام : در باب من دو كس هلاك مى شوند : دوستدارى كه زياده روى كند و دروغزنى كه افترا بندد.

امام على عليه السلام : بار خدايا! همچنان كه عيسى بن مريم از نصارا بيزارى جست، من نيز از غاليان [در حقّ خود] بيزارم؛ بار خدايا! آنان را براى هميشه تنها و بى ياور گذار و هيچ كدام آنان را يارى مرسان.

امام على عليه السلام : از غلو كردن درباره ما بپرهيزيد و ما را بندگان پروريده بدانيد. آن گاه هر چه خواستيد در فضيلت ما بگوييد.

امام على عليه السلام : ما را از مرزِ بندگى [خدا] فراتر نبريد؛ آن گاه هر چه خواستيد بگوييد، كه كم گفته ايد. زنهار كه مانند نصارا غلو كنيد؛ زيرا من از غلو كنندگان بيزارم.

امام صادق عليه السلام : مردى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد : درود بر تو اى پروردگار من!حضرت فرمود: تو را چه شده است؟ لعنت خدا بر تو باد، پروردگار من و پروردگار تو اللّه است. هان! به خدا سوگند، از زمانى كه مى دانم، تو فردى بودى، در جنگ ترسو و در زمان صلح پستْ خو .

امام صادق عليه السلام : عده اى نزد امير المؤمنين عليه السلام آمدند و عرض كردند : درود بر تو اى پروردگار ما! حضرت از آنها خواست توبه
كنند (از اين عقيده خود دست بردارند) اما آنها توبه نكردند. پس، امام گودالى كند و در آن آتشى برافروخت و در كنار آن گودال ديگرى كند و ميان آن دو نقبى زد. وقتى آن عده توبه نكردند، حضرت آنان را در گودال انداخت و در گودال ديگر آتش افروخت تا اين كه مردند.

امام صادق عليه السلام ـ به كامل تمّار ـ فرمود : اى كامل! براى ما پروردگارى باقى بگذار كه به سوى او رجوع كنيم. آن گاه هر چه خواستيد، درباره ما بگوييد.

بحار الأنوار ـ به نقل از ابو بصير ـ : امام صادق عليه السلام به من فرمود : اى ابا محمّد! من از كسى كه ما را خداوندگار مى داند، بيزارم. عرض كردم : خدا از او بيزار باد. فرمود : من از كسى كه ما را پيامبر مى پندارد، بيزارم. عرض كردم : خدا از او بيزار باد.

بحار الأنوار ـ به نقل از جعفر بن بشير از اسماعيل بن عبد العزيز ـ : امام صادق عليه السلام فرمود : اى اسماعيل! در آبريز برايم مقدارى آب بگذار؛ اسماعيل مى گويد : من برخاستم و مقدارى آب براى ايشان گذاشتم. حضرت داخل شد. با خودم گفتم : من درباره او چنين و چنان اعتقادى دارم و با اين حال به آبريز مى رود و شستشو مى كند ! اسماعيل مى گويد : طولى نكشيد كه حضرت بيرون آمد و فرمود : اى اسماعيل! ساختمان را بيش از قدرت تحمّلش بلند مساز كه خراب مى شود؛ ما را مخلوق بدانيد. آن گاه هر چه خواستيد درباره ما بگوييد كه كم گفته ايد و حق مطلب را ادا نكرده ايد.

الأمالى للطوسى : امام صادق عليه السلام فرمود : به هوش باشيد كه غُلات جوانان شما را فاسد نكنند زيرا غُلات بدترين خلق خدا هستند. عظمت خدا را پايين مى آورند و براى بندگان خدا ادعاى ربوبيّت مى كنند. به خدا قسم كه غُلات از يهود و نصارا و مجوس و مشركان بدترند. حضرت سپس فرمود : غالى و افراط كننده به ما مراجعه مى كند اما ما او را نمى پذيريم و تفريط كننده به ما مى پيوندد و ما او را مى پذيريم. عرض شد : علت چيست، يا بن رسول اللّه ؟ فرمود : چون فرد غلو كننده به ترك نماز و زكات و روزه و حج عادت كرده و هرگز قادر نيست از عادت خود دست بردارد و به طاعت خداوند عزّ و جلّ روى آورد، اما تفريط كننده وقتى حقيقت را بشناسد، به عبادات عمل مى كند و از خدا فرمان مى برد.

امام رضا عليه السلام ـ به ابن خالد ـ فرمود : كسى كه قائل به تشبيه و جبر باشد كافرى مشرك است و ما در دنيا و آخرت از او بيزار هستيم. اى پسر خالد! اخبارى را كه از قول ما درباره تشبيه و جبر نقل مى شود، همين غُلات ساخته اند كه عظمت خداوند متعال را كوچك مى كنند؛ پس هر كه آنان را دوست داشته باشد، ما را دشمن دارد··· .

امام رضا عليه السلام : غلات كافرند و قائلان به تفويض مشرك ··· .

امام رضا عليه السلام : كسى كه امير المؤمنين را از مرز عبوديت خدا فراتر برد، از شمار كسانى است كه مورد خشم خدايند و از گمراهان است.

امام مهدى عليه السلام ـ به محمّد بن على بن هلال كرخى ـ فرمود : اى محمّد بن على! خداوند عزّ و جلّ از آنچه در وصفش مى گويند برتر است، پاك است و ستايش، همه از آنِ اوست. ما نه در علم او شريك او هستيم و نه در قدرتش.