92. زمينه ناامنى

خداوند، منطقه آبادى را مَثل مى زند كه داراى امنيت و آرامش بود و روزىِ آن فراوان از هر جا مى رسيد، امّا نعمت هاى خدا را ناسپاسى كردند. و خداوند، به خاطر اعمالى كه انجام مى دادند، لباس گرسنگى و ترس را بر آنها پوشانيد.

خداوند ـ عزّ و جلّ ـ به مردمى نعمت داد؛ اما آنان شكرش را به جاى نياوردند. در نتيجه، آن نعمت ها به زيان آنان تمام شد و [برعكس،] مردمى را به مصيبت ها گرفتار كرد؛ ولى آنان صبر كردند، در نتيجه، آن مصيبت ها براى آنان به نعمت مبدّل گشت.

پاك است خدايى كه اعتراف به نعمتش را ستايش قرار داد. و پاك است خدايى كه اعتراف به ناتوانى از شكرش را شكر قرار داد.

هر كس نعمت هاى خدا براى او افزايش يابد، نيازهاى مردم به او زياد مى شود. پس، هر كس براى خدا وظيفه خود را در برابر نعمت ها به جا آوَرَد، آنها را در معرض دوام و ماندگارى قرار داده و هر كس به وظيفه خود در اين باره عمل نكند، آن نعمت ها را در معرض زوال و نابودى نهاده است.

كمترين وظيفه در برابر نعمت دهنده، آن است كه با نعمتش نافرمانى وى نشود.