ه ـ اجازه خواستن براى ورود به خلوت پدر و مادر

صفحه اختصاصي حديث و آيات قرآن:
«يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لِيَسْتَـئذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَـنُكُمْ وَ الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُواْ الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَـثَ مَرَّ تٍ مِّن قَبْلِ صَلَوةِ الْفَجْرِ وَ حِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَ مِنم بَعْدِ صَلَوةِ الْعِشَاءِ ثَلَـثُ عَوْرَ تٍ لَّكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلاَ عَلَيْهِمْ جُنَاحُم بَعْدَهُنَّ طَوَّ فُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَ لِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الاْيَـتِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ * وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَـلُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَـئذِنُواْ كَمَا اسْتَـئذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَ لِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ ءَايَـتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ».
حديث

«اى كسانى كه ايمان آورديد! هر آينه ، بايد كسانى كه مالكشان هستيد و كسانى از شما كه به بلوغ نرسيده اند ، در سه هنگام از شما اجازه بگيرند : پيش از نماز بامداد و هنگامى كه [در نيم روز ]لباستان را از تن بر مى گيريد ، و پس از نماز شامگاه، كه سه هنگامِ برهنگى شماست . پس از اينها ، نه بر شما و نه بر آنان ، گناهى نيست ؛ [چرا كه ]پيرامون شما درحركت اند و با يكديگر ، در رفت و آمد هستيد . خداوند ، اين چنين ، آيات را براى شما روشن مى كند ، وخداوند ، دانا و حكيم است» * «و آن گاه كه كودكانتان به بلوغ رسيدند ، بايد ا زشما اجازه بگيرند همان گونه كه كسانى كه پيش از آنان بوده اند اجازه مى گرفتند . اين چنين خداوند آيات خود را براى شما روشن مى كند و خداوند دانا و حكيم است» .
السنن الكبرى عن عطاء بن يسار : أنَّ رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله سَأَلَهُ رَجُلٌ فَقالَ : أستَأذِنُ يا رَسولَ اللّه ِ عَلى اُمِّي؟
فَقالَ : نَعَم. فَقالَ : إنِّي مَعَها فِي البَيتِ!
فَقالَ : اِستَأذِن عَلَيها. فَقالَ الرَّجُلُ : إنّي خادِمُها!
فَقالَ : أتحِبُّ أن تَراها عُريانَةً؟! قالَ : لا.
قالَ : فَاستَأذِن عَلَيها. حديث

السنن الكبرى ـ به نقل از عطاء بن يسار ـ : كسى از پيامبر خدا پرسيد : اى پيامبر خدا! آيا براى وارد شدن بر مادرم اجازه بگيرم ؟
فرمود : «آرى» .
گفت : من در خانه با او زندگى مى كنم .
فرمود : «براى وارد شدن بر او اجازه بگير» .
مرد گفت : من ، خدمت گزار او هستم .
حضرت فرمود : «آيا دوست دارى او را برهنه ببينى ؟ !» .
گفت : نه .
فرمود : «پس براى وارد شدن بر او اجازه بگير» .

امام على عليه السلام : كسى خدمت پيامبر خدا آمد و گفت : اى پيامبر خدا! آيا هرگاه خواستم بر مادرم وارد شوم ، از او اجازه بگيرم ؟
فرمود : «آرى . آيا خوشَت مى آيد او را برهنه ببينى ؟» .
گفت : نه .
فرمود : «پس در اين صورت ، از او اجازه بگير» .

امام صادق عليه السلام : [لازم است ]مرد هنگام وارد شدن بر پدرش اجازه بگيرد ؛ ولى لازم نيست پدر از پسرش اجازه بگيرد ، و مرد از دخترش و خواهرش ، هنگامى كه ازدواج كرده باشند ، [لازم است ]اجازه بگيرد .

امام صادق عليه السلام : كسانى كه مملوك شما هستند و كسانى كه بالغ نشده اند ، بايد در سه هنگام ، اجازه بگيرند ، همان گونه كه خداوند عز و جلبه شما امر كرده است ، و كسى كه بالغ شد ، بدون اجازه ، نه بر مادرش ، نه بر خواهرش ، نه بر خاله اش و نه بر ديگران ، وارد نشود . اجازه [ى ورود] ندهيد ، تا [براى اطّلاع دادن ورودش ]سلام كند .

الكافى : به نقل از محمّد بن على حلبى ـ : به امام صادق گفتم : [آيا لازم است ]انسان براى وارد شدن بر پدرش اجازه بگيرد ؟
فرمود : «آرى . من از پدرم اجازه مى گرفتم ، در حالى كه مادرم نزد
او نبود ؛ بلكه فقط همسر پدرم بود . من ، نوجوان بودم كه مادرم درگذشت . گاهى در خلوت آنان ، چيزى بود كه دوست نداشتم در آن حالت ، يكباره بر آنان وارد شوم . آنان نيز اين را از من نمى پسنديدند . سلام كردن ، درست ترين و زيباترين [اجازه ]است .