رسول اللّه صلي الله عليه و آله : تَرَى المُؤمِنينَ في تَراحُمِهِم وتَوادِّهِم وتَعاطُفِهِم كَمَثَلِ الجَسَدِ ؛ إذَا اشتَكى عُضوا تَداعى لَهُ سائِرُ جَسَدِهِ بِالسَّهَرِ وَالحُمّى .
رسول خدا صلي الله عليه و آله : مؤمنان را در مهربانى ورزيدن به يكديگر ، دوستى با يكديگر و ملاطفت با يكديگر ، چونان يك پيكر مى بينى كه چون عضوى [به درد آيد و ]شكايت كند ، ديگر اعضا با بى خوابى و تب ، با او هم صدا مى شوند و يكديگر را فرا مى خوانند .
عنه صلي الله عليه و آله : المُؤمِنونَ بَعضُهُم لِبَعضٍ نُصَحاءُ وادّونَ وإنِ افتَرَقَت مَنازِلُهُم وأبدانُهُم ، وَالفَجَرَةُ بَعضُهُم لِبَعضِ غَشَشَةٌ مُتَخاذِلونَ وإنِ اجتَمَعَت مَنازِلُهُم وأبدانُهُم .
رسول خدا صلي الله عليه و آله : مؤمنان ، نسبت به يكديگر خيرخواه و دوستدارند ، اگرچه منزل ها و پيكرهايشان از يكديگر جدا باشد . بدكاران ، يكديگر را مى فريبند و تنها مى گذارند ، گرچه منزل ها و پيكرهايشان ، كنار يكديگر باشد .
الإمام الصادق عليه السلام : المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ كَالجَسَدِ الواحِدِ ؛ إنِ اشتَكى شَيئا مِنهُ وَجَدَ ألَمَ ذلِكَ في سائِرِ جَسَدِهِ . وأرواحُهُما مِن روحٍ واحِدَةٍ ، وإنَّ روحَ المُؤمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصالاً بِروحِ اللّه ِ مِنِ اتِّصالِ شُعاعِ الشَّمسِ بِها .
امام صادق عليه السلام : مؤمن ، برادرِ مؤمن است ، همچون يك پيكر كه اگر عضوى از آن بنالد ، [شخص دردمند ]درد آن را در ساير اعضاى خود مى بيند ؛ و روح هايشان از يك روح است و پيوستگىِ روحِ مؤمن به روح خدا ، بيشتر از پيوستگىِ پرتو خورشيد به خورشيد است .
عنه عليه السلام : إنَّمَا المُؤمِنونَ إخوَةٌ بَنو أبٍ واُمٍّ ، وإذا ضَرَبَ عَلى رَجُلٍ مِنهُم عِرقٌ سَهَرَ لَهُ الآخَرونَ .
امام صادق عليه السلام : در حقيقت ، مؤمنان ، برادرند ؛ فرزندان يك پدر و مادر ، و هرگاه يكى از آنان بيمار شود ، ديگران برايش بى خوابى مى كشند .
الدرّ المنثور عن عمّار بن ياسر : إنَّ موسى عليه السلام قالَ : يا رَبِّ حَدِّثني بِأَحَبِّ النّاسِ إلَيكَ .
قالَ : ولِمَ ؟
قالَ : لاُِحِبُّهُ لِحُبِّكَ إيّاهُ .
فَقالَ : عَبدٌ في أقصَى الأَرضِ سَمِعَ بِهِ عَبدٌ آخَرُ في أقصَى الأَرضِ لا يَعرِفُهُ فَإِن أصابَتهُ مُصيبَةٌ فَكَأَنَّما أصابَتهُ ، وإن شاكَتهُ شَوكَةٌ فَكَأَنَّما شاكَتهُ ، ما ذاكَ إلاّ لي ، فَذلِكَ أَحَبُّ خَلقي إلَيَّ .
الدرّ المنثور ـ به نقل از عمّار بن ياسر ـ : موسى عليه السلامگفت : پروردگارا! با من از محبوب ترينِ مردم در نزدت سخن بگو .
فرمود : «چرا؟».
گفت : تا به خاطر دوستى ات با او ، دوستش بدارم .
فرمود : «بنده اى است در اين سوى زمين كه بنده ديگرى در آن سوى زمين ، بى آن كه او را بشناسد ، از او باخبر مى شود . پس چون به او مصيبتى رسد ، گويى به اين يك مصيبت رسيده است و چون خارى در تن او بخَلَد ، گويى در تن اين يك خليده است و اين همدردى ، تنها به خاطر من است . اين چنين كسى ، محبوب ترينِ خلق در نزد من است» .