دنيا چيست و چه مى تواند باشد؟

امام على عليه السلام ـ در وصف دنيا ـ : آيا دنيا جز مانند لقمه اى است كه خورنده مى خورد، و جرعه اى كه نوشنده مى نوشد، و خواب سبكى كه شخص خفته دارد؟

امام على عليه السلام : دنيا شش چيز است: خوردنى، نوشيدنى، پوشيدنى، سوار شدنى، آميزشى ، و بوييدنى.
بهترينِ خوردنى ها ، عسل است و آن ، [شيره گياهى] آميخته با بزاق مگسى است . بهترينِ نوشيدنى ها ، آب است كه نيك و بد ، در [استفاده از [آن يكسان اند. بهترينِ پوشيدنى ها ، ابريشم است و آن ، تار [تنيده شده به وسيله [كرمى است. بهترينِ سوارشدنى ها اسب است و بر پشت آن ، مردان به قتل مى رسند . بهترينِ آميزش كردنى ها ، زنان اند و آن ، داخل شدن مَبالى در مبال ديگر است. زن ، بهترين عضو خود (چهره اش) را مى آرايد و مقصود اصلى ، زشت ترين عضو اوست. و بهترينِ بوييدنى ها ، مشك است و آن ، لخته اى خون است.

صفحه اختصاصي حديث و آيات مطالب السؤول : نُقِلَ عَنهُ [ عَلِيٍّ ] عليه السلام أنَّهُ رَأى جابِرَ بنَ عَبدِ اللّه وقَد تَنَفَّسَ الصُّعَداءَ ، فَقالَ عليه السلام لَهُ : يا جابِرُ عَلامَ تَنَفُّسُكَ ؟ عَلَى الدُّنيا؟
فَقالَ جابِرٌ : نَعَم .
فَقالَ : مَلاذُّ الدُّنيا سَبعَةٌ : المَأكولُ وَالمَشروبُ وَالمَلبوسُ وَالمَنكوحُ وَالمَركوبُ وَالمَشمومُ وَالمَسموعُ ؛ فَأَلَذُّ المَأكولاتِ العَسَلُ وهُوَ بَصقٌ مِن ذُبابَةٍ ، وأجَلُّ المَشروباتِ الماءُ وكَفى بِإِباحَتِهِ وسِياحَتِهِ
حديث عَلى وَجهِ الأَرضِ ، وأعلَى المَلبوساتِ الدّيباجُ وهُوَ مِن لُعابِ دودَةٍ ، وأعلَى المَنكوحاتِ النِّساءُ وهِيَ مَبالٌ في مَبالٍ ومِثالٌ لِمِثالٍ ، وإنَّما يُرادُ أحسَنُ ما فِي المَرأَةِ لاَءَقبَحِ ما فيها ، وأعلَى المَركوباتِ الخَيلُ وهِيَ قَواتِلُ ، وأجَلُّ المَشموماتِ المِسكُ وهُوَ دَمٌ مِن سُرَّةِ دابَّةٍ ، وأجَلُّ المَسموعاتِ الغِناءُ وَالتَّرَنُّمُ وهُوَ إثمٌ . فَما هذِهِ صِفَتُهُ لَم يَتَنَفَّس عَلَيهِ عاقِلٌ !
قالَ جابِرُ بنُ عَبدِ اللّه : فَوَاللّه ِ ما خَطَرَتِ الدُّنيا بَعدَها عَلى قَلبي . حديث

مطالب السؤول : درباره ايشان (امام على عليه السلام ) نقل شده است كه ديد جابر بن عبد اللّه ، آهى بلند از دل بر كشيد.
فرمود: «اى جابر! آهت براى چيست؟ براى دنياست» .
جابر گفت: آرى.
فرمود: «لذّت هاى دنيا ، هفت نوع اند : خوردنى، نوشيدنى، پوشيدنى، آميزشى، سوار شدنى، بوييدنى، و شنيدنى. لذيذترينِ خوردنى ها ، عسل است و آن ، بزاق مگسى است. گواراترينِ نوشيدنى ها ، آب است و همين بس كه نوشيدنى اش روا و در همه جاى زمين ، روان است. عالى ترينِ پوشيدنى ها ، ابريشم است و آن ، از آب دهان كرمى است. عالى ترينِ آميزش ها ، آميزش با زنان است و آن داخل شدن مَبالى در مبال ديگر و نزديك شدن دو عضوِ همانند است. زيباترين چيزى كه در زن است، در واقع، براى زشت ترين عضو او خواسته مى شود. بهترينِ سوار شدنى ها ، اسب هايند كه قاتل اند (در جنگ ها سوارانشان به قتل مى رسند). ارزشمندترينِ بوييدنى ها ، مشك است و آن ، خون ناف حيوانى است. بالاترينِ شنيدنى ها ، غنا (آواز) است كه آن [ هم [گناه است . پس، هيچ خردمندى براى چيزهايى با اين خصوصيات ، هرگز آه نمى كشد!» .
جابر بن عبد اللّه مى گويد: به خدا سوگند كه از آن پس ، هرگز دنيا در دلم حاضر نشد.

امام على عليه السلام : دنيا، چونان روزى است كه گذشت و ماهى كه سپرى گشت.

الكافى ـ به نقل از جابر ـ : خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم .
فرمود: «اى جابر! به خدا كه غمگين و دل مشغولم».
گفتم : فدايت شوم! گرفتارى ات چيست؟ غم دلت ، براى چيست؟
فرمود: «اى جابر! هر كس زلالى و نابى دين خدا به دلش درآيد ، دلش را از غير او باز مى دارد. اى جابر! دنيا چيست و چه مى تواند باشد؟ آيا جز خوراكى اى است كه بخورى، يا جامه اى كه بپوشى، يا زنى كه بگيرى؟!» .

الزهد ـ به نقل از داوود بن فَرقَد ـ : به امام صادق عليه السلام گفتم : به حقّتان سوگند كه دنيا و آنچه در آن است ، مرا خوش حال نمى كند . حديث
امام عليه السلام فرمود: «اُف بر دنيا و آنچه در آن است! مگر دنيا چيست ، اى داوود؟ آيا جز دو جامه و پر شدن شكمت است؟!» .

تحف العقول ـ به نقل از يونس ، كه به امام صادق عليه السلام گفت: ولايت شما را داشتن و شناخت حقّ (منزلت) شما (كه خداوند ، آن را به من شناساند) ، نزد من ، محبوب تر از همه دنياست ـ : آثار ناراحتى را در چهره امام عليه السلام مشاهده كردم . فرمود: «اى يونس! درباره ما ، قياسِ مَعَ الفارِق كردى. حديث مگر دنيا و هر آنچه در آن است ، چيست؟ آيا آن جز فرو نشاندن هيجانى [برخاسته از گرسنگى يا شهوت] ، يا پوشاندن عورتى است؟! تو به وسيله مهرورزى ات به ما ، زندگى جاويد را به دست آورده اى».