خشـم جاويـدان

أَتَينا عَبدَاللّه ِ بنِ مُوسَى بنِ عَبداللّه ِ بنِ حَسَنِ بنِ حَسَنِ بنِ عَلِىِّ بنِ أَبى طالِبٍ عليه السلام فَسَأَلتُهُ عَن أَبى بَكرٍ وَ عُمَرَ، فَقالَ: اُجيبُكَ بِما اَجابَ بِهِ جَدّى عَبْدُاللّه ِ بْنِ الْحَسَنِ، فَاِنَّهُ سُئِلَ عَنْهُـما فَقـالَ: كانَتْ اُمُّنا صِدّيقَةً، اِبْنَةَ نَبِىٍّ مُرْسَلٍ، وَ ماتَتْ وَهِىَ غَضْبى عَلى قَوْمٍ فَنَحْنُ غِضابٌ لِغَضَبِها. حديث
راوى مى گويد: نظر يكى از نوادگان امام حسن مجتبى عليه السلامرا نسبت به ابوبكر و عمر پرسيدم، او گفت: اتفاقا كسى از جدم ـ عبداللّه بن حسن ـ همين سؤال را پرسيد و او در جواب گفت: مادرمان زنى راستگو و دختر پيامبر خدا بود كه در حال خشم بر عده اى از دنيا رفت و ما نيز به خاطر خشم او همچنان در خشم هستيم.
در حديث هاى متعدد، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله خشم و رضاى دخترش فاطمه زهرا عليهاالسلام را معيار خشم و رضاى پروردگار دانسته است. اين از يك سو مقام بسيار ارجمند و قدسى آن بانوى مطهّر را نشان مى دهد، هم گواه گمراهى و ستم كسانى است كه موجب گريه و آزردگى و نارضايى آن حضرت شدند. گريه هاى حضرت فاطمه و وصيت او كه ظلم كنندگانش حق شركت در مراسم تدفين او را ندارند، سند مظلوميّت اوست.