الإمام الكاظم عليه السلام :كانَ لُقمانُ عليه السلام يَقولُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، إنَّ الدُّنيا بَحرٌ ، وقَد غَرِقَ فيها جِيلٌ كَثيرٌ ، فَلتَكُن سَفينَتُكَ فيها تَقوَى اللّه ِ تَعالى ، وَليَكُن جِسرُكَ إيمانا بِاللّه ِ ، وَليَكُن شِراعُهَا التَّوَكُّلَ ، لَعَلَّكَ ـ يا بُنَيَّ ـ تَنجو وما أظُنُّكَ ناجِيا!
يا بُنَيَّ ، كَيفَ لا يَخافُ النّاسُ ما يوعَدونَ ، وهُم يَنتَقِصونَ في كُلِّ يَومٍ ، وكَيفَ لا يُعِدُّ لِما يوعَدُ مَن كان لَهُ أجَلٌ يَنفَدُ .
يا بُنَيَّ ، خُذ مِنَ الدُّنيا بُلغَةً ، ولا تَدخُل فيها دُخولاً يَضُرُّ فيها بِآخِرَتِكَ ، ولا تَرفُضها فَتَكونَ عِيالاً عَلَى النّاسِ ، وصُم صِياما يَقطَعُ شَهوَتَكَ ، ولا تَصُم صِياماً يَمنَعُكَ مِنَ الصَّلاةِ ؛ فَإِنَّ الصَّلاةَ أعظَمُ عِندَ اللّه ِ مِنَ الصَّومِ . حديث
امام كاظم عليه السلام :لقمان پيوسته به پسرش مى گفت : «پسرم ! دنيا درياست و در آن ، گروه هاى بسيارى غرق شده اند . پس بايد كشتىِ تو در آن ، پروا كردن از خداى تعالى ، و پُل تو ايمان به خدا ، و بادبان كشتى ات توكّل باشد ، تا ـ پسرم! ـ شايد نجات پيدا كنى ؛ هر چند من گمان ندارم كه نجات يابنده باشى .
پسرم ! چگونه مردم از آنچه وعده داده شده اند ، نمى ترسند ، در حالى كه هر روز ، از [عمر] آنان كاسته مى شود ؟! و چگونه كسى كه اجلِ پايان پذيرى دارد ، براى آنچه وعده داده شده ، مهيّا نمى گردد ؟!
پسرم ! از دنيا به اندازه نياز ، بر گير و چنان در آن وارد نشو كه به آخرتت زيان رسانَد ، و آن را چنان رها نكن كه سربارِ مردم شوى ، و چنان روزه بگير كه شهوتت را قطع كند و روزه اى نگير كه از نماز ، بازت دارد ؛ چرا كه نماز ، نزد خدا ، از روزه بزرگ تر است» .